گنجور

حاشیه‌ها

محمود در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۶ - معجزهٔ هود علیه‌السلام در تخلص مؤمنان امت به وقت نزول باد:

حق همیشه متکی به نفس است، اما باطل از آبروی حق مدد می‏گیرد و سعی می‏کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند، همانگونه که" هر دروغی از راست فروغ می‏گیرد"، که اگر سخن راستی در جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمی‏کرد، و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس قلابی را نمی‏خورد، بنا بر این حتی فروغ زودگذر باطل و آبروی و حیثیت موقت او به برکت حق است، اما حق همه جا متکی به خویشتن است و آبرو و اثر خویش!
تفسیر نمونه، ج‏10، ص: 168

محمود در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۶ - معجزهٔ هود علیه‌السلام در تخلص مؤمنان امت به وقت نزول باد:

قرآن کریم در آیه17 سوره مبارکه رعد می فرماید:
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ (17)
ترجمه:
خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانه‏ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد، سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد- و از آنچه (در کوره‏ها) برای بدست آوردن زینت آلات یا وسائل زندگی آتش روی آن روشن می‏کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می‏آید- اما کفها به بیرون پرتاب می‏شوند ولی آنچه به مردم سود می‏رساند (آب یا فلز خالص) در زمین می‏ماند خداوند اینچنین مثال می‏زند (17)
آیت الله مکارم در بین تفسیر این آیه، با اشاره ای به این مصرع از مولوی که «در دو عالم هر دروغ از راست خاست» اینچنین می آورد:
باطل در بقای خود مدیون حق است.
همانگونه که در تفسیر آیه گفتیم، اگر آبی نباشد هرگز کف نمی‏تواند به حیات خود مستقلا ادامه دهد، همین گونه اگر حق نبود، باطل هم فروغی نداشت، اگر افراد درستکار نبودند کسی تحت تاثیر افراد خائن واقع نمی‏شد و فریب آنها را نمی‏خورد، پس همین جولان و فروغ کاذب باطل مدیون بهره‏برداری از فروغ حق است (کان دروغ از راست می‏گیرد فروغ!).
تفسیر نمونه، ج‏10، ص: 171

امید مقدسی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

این غزلو با صدی سالار عقیلی حتما حتما گوش کنید

سیما مدبری در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ رهی معیری » ابیات پراکنده » نیرنگ نسیم:

با سلام
بیت دوم این رباعی اشتباه نوشت شده , صحیح اون به این صورت می باشد :
زلف بی آرام او از آهِ من آید به رقص
شعله بی تاب می رقصد به آهنگ نسیم !

محسن در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۸ - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما:

این شعر سوای زیبایی ، داره پیش بینی آینده رو میکنه . این شعر درباره امام خمینی اگه نباشه حتما درباره یکی از رئیس جمهورهای غربی است یا شاید هم اونور آبی هایی که دلشون سخت واسه این مملکت می تپه ؟؟؟!!!! قابل توجه آقا امیر و آقا کیا .
در ضمن اونوقت که علامه این شعر رو سروده امام خمینی رو نمی شناخته و در رسای اون نگفته بلکه پیش بینی کرده .

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو:

در این بیت:
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت برآرد کردگار
(کامت) باید به جای (کارت) بیاید.
در پاسخ به خانم محترم:
خواننده امروز نباید مطابق دنیا و معرفت و اندیشه های امروزین از نویسنده قذیمی انتظار داشته باشد. ای بسا اندیشه های فردا هم با امروز تفاوت خواهد کرد. ملاک قضاوت و تحلیل دنیای همان روز است. چرا که هر انسانی فرزند زمان خویش است. خود حضرت سعدی هم فرمود:
آنچه دیدی بر قرار خود نماند
وینچه بینی هم نماند بر قرار

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۴:

من اینطور دیدم و بنظرم درست تر بود:
گذر کردم به گورستان کم و بیش
بذیذم حال دولتمند و درویش
نه درویشی در آنجا بی کفن ماند
نه دولتمند برد از یک کفن بیش

حمیدرضا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

در فرهنگ لغت کلمه "فا" هم معنی کلمات "به" و " با " میباشد بنابراین " فا پیش رفت " به سادگی معنی "به پیش رفت " را میدهد.

هادی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۴۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

خواهش میکنم یکی از دوستان مرا راهنمایی کند که اشعار صحیح پیشگویی شاه نعمت الله ولی را از کجا میتونم پیدا کنم انقدر با هم متفاوتند که ادمو گیج میکنه

قسیم طوفان در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۳:

درود باد بر شما
در مصرع دوم بجای آتش سوزی است به شکل ذیل
((به این سوزی که من دارم مگر آتش کند سردم ))
با احترام

رضا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

در سطر « بر دیده من خندی ...»، بند دوم باید «خندند بر آن دیده کاینجا نشود گریان»، باشد. از حافظه نقل می‏کنم چه بسا خطا باشد.
با سپاس برای کار ماندگارتان.

رسته در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - بهاریه:

تقطیع این غزل درست به نظر نمی رسد.
ظاهرا باید چنین شود :
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن ( مجتث مثمن مخبون محذوف)

سامانی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله:

فقط کسی که عاشق باشدوازغم عشق باخبرباخواندن این شعراشک ازچشمش جاری خواهدشد.امشب به یاد لاله این شعر راخواندم ممنون.

Khalil در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱:

Zendebad tamame Parsiguyan

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:

خرقه جایی گرو باده و "دف" در جایی

الله بنده در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

لعلکم تشکرون (ای کاش شکر کنید)
شاکر و شکور از نامهای مبارک الله است منظور از او در متن فوق "هو" است
جسارت بنده را در طولانی کردن کلام عفو کنید
یا نور

الله بنده در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

با سلام و احترام خدمت همه عزیزان بویژه سلام مخصوص خدمت منصور عزیز که سوالی را مطرح فرموده اند پیرامون این بیت که "ما رخ ز شکر افروخته، با موج و بحر آموخته--- زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا" مطلبی به رسم ادب و احترام تقدیم می‌گردد:
شکر یکی از متعالی ترین شراب‌های الهی است که شما بزرگوار از روی طبع شریفتان شکر را سکر خوانده اید ...
شکر براسی که سکر اهل محبت و ولا است...
شکر شِکر زندگی عاشقانه است
متعالی ترین تعالیم پیامبران الهی و اولیای او را میتوانیم در کلمه نورانی شکر بیابیم ...
شکر بهترین درمان بیماری شرک و دوبینی است
و بهترین داروی رشک و حسد ...
لکن حقیقت را شما با جان پاکتان مشاهده کرده اید و حرف آخر را و پاسخ را در سوال نورانیتان به زبان مبارک رانده اید ... که شکر را سکر میخوانید و مبارک باد بر شما این طبع شیرین و مستانه ...
و اما شعر نور علی نور مولای ما حضرت مولانا:
"گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود --- مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا؟" در تاریخ عرفان آمده است که روزی عارفی بزرگ که به گمان نزدیکتر ابراهیم ادهم علیه الرحمه باشد به بلخ آمد و درویشان پاک سیرت به استقبال او آمده که دشت از انبوه دراویش ابلق شده بود ... بزرگ درویشان پیش آمد و به رسم ادب خوشامدی گفت و از ابراهیم خواست به رسم تهفه ی آن سفر شگفت معنوی، ما را پندی ده! ابراهیم فرمود که ای شیخ شما را معاش چگونه است؟ شیخ اندیشید و گفت: چون نعمتی رسد شکر میکنیم و چون نرسد صبر میکنیم! ابراهیم فرمود که عادت سگان بلخ نیز چنین است چون نعمتی رسد شکر کنند و چون نرسد صبر! شیخ پرسید ای ابراهیم تو را چگونه است؟! ابراهیم فرمود: چون نعمتی رسد ایثار کنیم و چون نرسد شکر!!...
عظمت شکر در گفتگوی عارفان بسیار درخشان و مست کننده است ...
شما را ارجاع میدهم به فرمایشات نورانی رابعه هنگامی که سه تن از بزرگان عرفان عصر نزد او آمدند و او آنها را از محبت پرسید و هریک از شکر پاسخی داد و جواب اتم را رابعه فرمود ...
آری رهرو راه شکر، ماهی دریای بلاست و پرنده ی آسمان ولاست
کسی که هر چه بیند از دوست بیند را بلا کجاست که او در عهد الست عشق، بلا را ندا داده است ...
شکر مستی و سکر اهل عشق است که بدان روی سرخ میکنند و دل گرم و قوی میدارند...
"ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته --- زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا"
شکر در کلام مولای ما حضرت مولانا مقامی خاص و جایگاهی منیع دارد که شاکر و شکور نام اوست و نام اوست و کلام اوست که فاخر است ...
اما والاترین و بالاترین جلوه ی شکر را در کلام نورانی الله میتوان یافت ... آنجا که خدای صمد مهربانترین میفرماید لعلکم تشکرون (ای کاش شکر میکردید) این شیوه سخن گفتن از صمد مطلق بیانگر عمق خواست الهی از بنده ی محبوب اش است که ای بندگان من ای کاش شکر کنید ... همین لعل را در شکر از زبان الله جویا شوید تا بدانید که مستی این شکر و شکرانه از کجاست و به چه روست ...
در پناه نور و مهربانی ...

ح ا م د در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:

ضمنا توجه بفرمایید قافیه ی مصراع دوم "شدمی" می باشد و در نتیجه نمی توان دوباره از آن در مصرع چهارم به عنوان قافیه استفاده نمود.

ح ا م د در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:

شعر به همین صورت که گنجور آورده صحیح است. خیام به هر دلیل نمیخواسته از آرایه ی لف و نشر منظم استفاده کند، و از قضا از نظر من به همین صورت که هست، زیبا تر است.

اکبر حاجبی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۲۵ - در صفت حال:

سلام.با تایید نظر دهنده اول شاید "غولی است بد خواه" باشد.استنادی برای آن ندارم.

۱
۴۸۴۶
۴۸۴۷
۴۸۴۸
۴۸۴۹
۴۸۵۰
۵۲۶۴