گنجور

حاشیه‌ها

معراج در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸:

سلام
به طلب نیست
بطلب درسته
اصلا معنی نمیده اگه به طلب باشه.
اصلاح کنید.

هوشنگ در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۸:

ممنون از دوستداران عرفا

سعید در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

آرایه زیبایی که در مصراع دوم بر زیبایی شعر افزوده تناقضاست که شاد بودن به غم است .

جعفر مصباح در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۰۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:

در بیت اول "و،" صحیح به نظر نمی رسد. یا باید "و" برداشته شود یا "،".

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

لطفاً از خودتون تفسیر نکنید. این حسن اقا حالت جنون رو از کجا در اوردن؟ والّا

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

سکَی بکَذار = بد خلقی

محمد آرین فر در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

با سلام
در زابطه با بیت:"دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست
خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت" نگارش دوم (دیده ام می جست گفتندم نبینی روی دوست
عاقبت معلوم کردم کاندر او سیماب داشت)را صحیحتر میدانم و در رابطه با اشکالی که از حیث معنی بیت عنوان شده ، بنظرم باید اینچنین گفت که :"دیده ام بدنبال دوست می گشت بمن گفتند که قادر به دیدن زوی دوست نیستی و عاقبت فهمیدم که دیدن دوست بدلیل اینکه چشمم درون خود سیماب دارد(مانند آینه عمل میکند) امکانپذیر نیست.
تشبیه اشک و سیماب(جیوه) در اشعار سعدی در ترجیع بند مشهور بنشینم و صبر پیش گیرم وجود دارد :"دانی به چه ماند آب چشمم؟
سیماب، که یکدمش سکون نیست"
کاربرد جیوه در صنعت آینه سازی دارای سابقه است. ضمنا" ندیدن دوست بدلیل عملکرد آینه ای چشم که نقش خود شخص را نشا ن می دهد تطبیق زیبایی با فلسفه وحدت وجود دارد که کل معنای بیت را به فریاد اناالحق منصور پیوند میدهد.
پیروز باشید.

زرکوب در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۹:

دل سحرگاهی به‌گلشن یاد آن رخسار کرد
اشک شبنم برگ ‌گل را رخت آتشکار کرد
ناز غفلت می‌کشیم از التفات آن نگاه
خواب ما را سایهٔ مژگان او بیدار کرد
قید آگاهی چه مقدار از حقیقت غافل است
گرد خود گردیدنم خجلت‌ کش زنار کرد
آه از آن بی‌پرده رخساری‌که شرم جلوه‌اش
چشم ما پوشید، یعنی وعدهٔ دیدار کرد
عالم بی‌دستگاهی‌ ناله سامان بوده است
هر که از پرواز ماند آرایش منقار کرد
یک جهان پست و بلند ‌آفت ‌کمین جهد بود
چین دامان هوس را کوتهی هموار کرد
دعوی هستی عدم را انفعال نیستی است
این که من یاد توکردم فطرت استغفارکرد
رنج دنیا، فکر عقبا، داغ حرمان‌، درد دل
یک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد
نیست‌ غم بر شمع‌ ما گر یک دو لب خندید صبح
گریهٔ ما نیز با ما این ادا بسیار کرد
از سر ما بینوایان سایه تا دارد درپغ
خانهٔ خورشید را هم چرخ بی ‌دیوار کرد
بی‌تکلف بود هستی لیک فکر بد معاش
جامهٔ عریانی ما را گریبان دارکرد
دردسر کم بود تا تدبیر صندل محو بود
صنعت بالین و بستر خلق را بیمارکرد
آبیار مزرع اخلاق اگر باشد وفاق
جای گندم آدمیت می‌توان انبارکرد
سرکشید امروز بیدل از بنای اعتبار
آنقدر پستی ‌که نتوان از دنائت عار کرد

عرفان دادبه در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

در مصرع اول بیت سوم بعد از کلمه خم نشین بایستی علامت کاما گذاشته شود.چند تن از خوانندگان موسیقی سنتی از جمله آقایان افتخاری و عقیلی این غزل را خوانده اند اما متاسفانه کلمه خم نشین را با کسره به شراب وصل کرده و خوانده اند که معنای واقعی این بیت از آن استفاده نمیشود.به نظر می آید منظور حافظ از فلاطون خم نشین،شراب بوده است نه اون معنای ظاهری که بر اساس نشستن افلاطون در خم روایت شده است.

علی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

سلام در مصراع اول (نفروختیم) بهتر است به شکل (فروختیم)اصلاح شود.

deleted در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:

شاید خوب باشه بفهمیم تا مثلا ابوسعید شیعه بوده یا مولوی؟سعدی اهل تسنن بوده یا حافظ؟ولی در این دنیای پر فتنه بهتره هر کسی کلاه ایمانش رو محکم رو سرش نگه داره،چون ممکنه با کمی باد فتنه،کلاه بره هوا دیگه برنگرده یا بیفته رو زمین که دراین صورت برداشتنش از زمین مقداری مشکله.امام علی خودشون فرمودند:کاری نداشته باشید کسی که سخنی میگه،کیه؟چیه؟ببینید {چی}میگه؟ حالا شما اشعار شعرا رو بخونید، اگه خوشتون اومد،بهتر نه که نه دیگه.....

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:

حمید رضا درست میگوید.مصراع اول کاستی وزن دارد.احتمالا موقع تایپ اینگونه شده.تقریبا به همان صورتی که حمیدرضا گفت،باید بخونیم

مینا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

این شعر در کتاب ادبیات فارسی پیش دانشگاهی بود. یادم میاد بعد از اینکه دبیرمان خواندن شعر را به پایان برد، کلاس از فرط حیرت از این توصیف بی نظیر از عاشقی، تا 2 دقیقه در سکوت مطلق فرو رفته بود.

خواننده در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا:

اولا باید عرض کنم بوک و بوکه هر دو یکی است. بوک املایی است که در قدیم در برخی نسخه های خطی متداول بوده و این رسم الخط فقط به این کلمه منحصر نمی شود. در کلمات دگر هم هست. مثل چونک یا آنچ یا زیراک یا زانک. بنا براین در رسم الخط منطق الطیر همان بوک درست است ولی تلفظ آن میشود: booke
ثانیا برای اطلاع از مفاهیم نمادین منطق الطیر به این مقاله مراجعه شود:
نگاهی به نمادپردازی عطار در منطق‌الطیر/ نوشته دکتر حسین خسروی / چاپ شده در فصلنامة علمی پژوهشی ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی
دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب،شمارة دوازدهم، پاییز 1387 خورشیدی
یا: کتاب سایه ها ، از همین نویسنده

کوروش در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

جوینده ، یابنده است . خضرهای رهنما یافت می شوند ، مهم گشتن و پیدا کردن و شاگردی آنان است " فوجا عبدا من عبادنا
_ طیِ این مرحله .........

فرهاد میریانی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

دوستان،
حافظ بزرگ است و پیرامون بزرگان سخن بسیار. این سایت موهبتی است تا همه علاقمندان اطهار نظر کنند. و صد البته چنانچه اطهار نظرها و نقدها همراه ادب باشد هم دل همه ما شاد می شود و هم روح آن بزرگ بزرگوار حافظ مودب. آیا یک ذره بی ادبی در حافظ می بینیم؟ حافظ یک ادیب با ادب است. آنجا که کارش به نفرین می رسد حداکثر می فرماید: با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی. آفرین خدا بر این بنده نازش.
من قصد ندارم و خود را صالح نمیدانم که راجع به دینداری و یا بی دینی افراد عادی اظهار نظر کنم چه رسد به بزرگ و بزرگواری چون حافظ. محاسبه دینداری و بی دینی با ما نیست. به قول حضرت امام علی ابن ابیطالب در نامه به مالک اشتر مردم یا در دین برادرند یا در آفرینش برابر. آیا ضرورتی دارد در این سایت به برادران و خواهران عرب بی ادبی شود؟ پیامبر بزرگ و معضومین ما عرب هستند. اگر از برخی اعراب شکوه داریم، گناه بقیه آنها که مانند ما بنده خدایند چیست؟
دوستان، آنهائی که در دینداری حافظ عزیز تردید دارند برداشتشان از بیت زیر را بفرمایند :
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود

kasra۱۲۱ در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:

خیلی سخت نگیرید مهم لفاظی نیست، مهم اینه که فهم کنیم منظور جناب سعدی چیه، دهان و زبان جفتش هم قابل ذکر است.
اما با توجه به معنیی که میشه برای این بیت ذکر کرد با این مضمون که : اون چیزی که از دل به دهن میاد عشق نیست دیگه، بلله بلغم و سوداست که از دل بر میگرده تو دهن، میشه دهان رو تصدیق کرد، همینطور آقای شماره یک هم درست میفرمایند. پ زیاد به لفظ گیر ندینلطفا بچسبید به معنا سپاس و بدرود

خیام در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

اقایون و خانومایی که هی میگن خیام منظور عرفانی داشته و مستی یعنی غرق شدن در خدا و .......
بهتره یه بار برن شرابی که خیام گفته بخورن تا بفهمن کسیکه می نخورده نمیتونه حالات میخوران را به این خوبی بیان کنه ، بعدش شما اشتباه بزرگی میکنید که شراب رو با این الکل و نوشیدنی های الکلی غربی یکی میکنید ، شراب خور هرگز دایم الخمر نمیشود چون مقدار الکش بسیار کم است ، اگه از چیزی اظلاع ندارید لطفا افاضات ندهید ، یه بار حرام بخور لااقل بفهمی چرا برات حرام شده چشاتو میبندی هی میگین اخه اخه جون بابام گفته ، چشات و باز کن تا خودت برای خودت تصمیم بگیری نه دیگران
بقول معروف : خورده میداند ،نخورده چه میداند :)

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را:

بیت اول
هدهدکای
>
هدهد کای
بیت 19
زذات
>
ز ذات

بیت 27
دادو
>
داد و

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر:

بنا حق
>
به ناحق

۱
۴۸۴۴
۴۸۴۵
۴۸۴۶
۴۸۴۷
۴۸۴۸
۵۲۶۴