آنجا که وصف آن قد و بالا نوشتهایم
اقرار عجز خویش همانجا نوشتهایم
حاصل، دمی زیاد تو غافل نبودهایم
یا گفتهایم حرف غمت یا نوشتهایم
از سوز اشتیاق نیارم که دم زنم
کاتش گرفته دست و قلم تا نوشتهآیم
گر حکم سرنوشته سمعناش گفتهایم
ور قصد جان نموده اطعنا نوشتهایم
گوئی بنوش باده که عمرت شود دراز
ما خط عمر خویش به شبها نوشتهایم
دانیم راه راست ولی بهر مصلحت
خط الف بعادت ترسا نوشتهایم
شد پشت و روی نامه سیه با وجود آن
از صد هزار حرف یکی نانوشتهایم
ناخوانده نامه پاره کند دور افکند
نام رضی به هزره در انجا نوشتهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و افکار شاعر در مورد عشق و زندگی میپردازد. شاعر از عجز خود در بیان احساسات و غمهایش سخن میگوید و به یادداشتهایش اشاره میکند که در آنها از سوز اشتیاق و تنهاییاش نوشته است. او به سرنوشت و تقدیر اشاره میکند و میگوید که با وجود دانستن حقیقتها، گاهی به مصلحتهایی که جامعه بر او تحمیل میکند تن میدهد. در نهایت، شاعر توضیح میدهد که در زندگیاش نیز بسیاری از کلمات و احساساتش نانوشته مانده و نام رضی به عنوان امضایش در این نوشتهها ثبت شده است.
هوش مصنوعی: در جایی که توصیف زیبایی و قامت آن معشوق را نوشتهایم، همانجا نیز اعتراف کردهایم که از توصیف او ناتوانیم.
هوش مصنوعی: ما هرگز از یاد تو غافل نبودهایم، یا اینکه درد و غمت را بیان کردهایم یا بر کاغذ آوردهایم.
هوش مصنوعی: از شدت اشتیاقی که دارم، نمیتوانم بگوییم، چرا که آتش شور و شوق، دستانم و قلمم را گرفته و به همین خاطر نمیتوانم چیزی بنویسم.
هوش مصنوعی: اگر مقدر شده باشد که ما چیزی را بشنویم، به آن گوش میدهیم و اگر قصد آسیب به ما باشد، آن را میپذیریم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اگر باده بنوشی، عمرت بیشتر خواهد شد. ما روزهای عمر خود را به شبها نوشتهایم.
هوش مصنوعی: ما راه درست را میدانیم، اما به خاطر مصلحت، مانند عادت ترساها، خط الف را نوشتهایم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر بیان میکند که اگرچه تمام نامه یا نوشتهاش سیاه و پر از حرف و محتوا است، اما با این حال فقط یک مورد از صدها موضوع را ناگفته و نانوشته گذاشته است. این اشاره به این دارد که بعضی از مسائل یا احساسات مهم حتی در میان انبوهی از کلمات، بر جای مانده و بیان نشدهاند.
هوش مصنوعی: کسی که نامه را نمیخواند، آن را پاره کرده و به دور میاندازد و در آنجا نام رضی را به طرز سادهای نوشتهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما حال خویش بیسر و بیپا نوشتهایم
روز فراق را شب یلدا نوشتهایم
قاصد به هوش باش، که بر یک جواب تلخ
عرض هزار گونه تمنا نوشتهایم
شیرینتر از حکایت ما، نیست قصهای
[...]
این سطرهای آه که هرجا نوشتهایم
از روی آن دو زلف چلیپا نوشتهایم
بر زخم جوی شیر نمکها فشانده است
سطری که ما به صفحه خارا نوشتهایم
گاهی که حرف زلف و خط و خال گفتهایم
[...]
بر سینه داغهای تمنا نوشتهایم
یک لالهزار نسخهٔ سودا نوشتهایم
هرجا درین بساط خس ما به پردهایست
مضمون رنگ عجز خود آنجا نوشتهایم
منشور باج اگر به سر گل نهادهاند
[...]
تا فصلی از حقیقت اشیا نوشتهایم
آفاق را مرادف عنقا نوشتهایم
ایمان به غیب تفرقهها رفت از ضمیر
ز اسما گذشتهایم و مسما نوشتهایم
عنوان رازنامه اندوه ساده بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.