امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - این توحید به حضرت غزنین گفته شد:
ز هر اطرافی نو است جایی ندیده ام
امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - این توحید به حضرت غزنین گفته شد:
کشش های نفس به بیابانی تشبیه شده اند در راه سالک یاد منطق الطیر افتادم با وادی هایش
امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - این توحید به حضرت غزنین گفته شد:
همه ابنها برای این بود که بگویم بر ساحت آب از کف شاید یعنی همین
امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - این توحید به حضرت غزنین گفته شد:
گویند که چون خداوند خواست آسمان و زمین را بیافریند نخست گوهری آفرید بعد از هفتاد هزار سال آبی شد که از هیبت حق جنبید وهرگز قرار نگرفت و نمیگیرد هم تا قیامت و سپس آتش آمد بر سرش تا جوشید و کفی پدیزار شد که آن زمین است و آسمان هم که از بخار آن بوجود آمد
امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - این توحید به حضرت غزنین گفته شد:
در اینجا خیلی زیبابرای علم خدا صفت قدیم آورده شده و اشاره یا فرانمون دارد که علم باری و مبارک مانند ذات خداوند قدیم است و چیزی بر او حادث نمی شود. این مسأله بسیار بحث برانگیز و شاید بشود گفت خواندنیست.این قدیم بودن و عارض شدن با جبر و اختیار رابطه تنگاتنگ دارد اینجا از پیدا شده پنهان ها میتوان فهمید که حکیم خداوند راعالم میدیده به اشیا در اوقات آنها
علی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
قران که مهین کلام خوانند آن را گه گاه نه بر دوامخوانند ان را برگرد پیاله ایتی روشن هست کاندر همه جا مدام خوانند ان را
علیرضا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ - مکتب حافظ:
خداوند روح استاد شهریار را قرین رحمت بفرماید.
حافظ دوران ما بود و حیف که رفت.
ho۵۹۰ در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱:
سلام دوستان .سوالی داشتم.
آیا ایشان با نظامی گنجوی نسبتی دارند؟
ممنون
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - در هجو کسی که بهار را حبس کرد:
در بیت اول، مصرع اول، فکر میکنم واژه "ضیاء الدین" حذف شده که البته شاید به صلاحدیدی انجام شده. تا آنجایی که میدانم این شعر خطاب به سید ضیاء الدین طباطبایی نوشته شده.
در بیت یکی مانده به آخر، مصرع اول هم ، عبارت "شیر شرزه" درست نوشته نشده است. با تشکر
ویشتا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:
زفان----->زبان
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:
بی اندازگی کردن یعنی إفراط و یا تفریط کردن در مورد باده همان binge است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:
این واژه ویل یا بیل وامواژه نیست و پارسی است و اردا بیل یعنی شهر اردایان و راستکاران
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:
بیل در پایان نام شهرها مانند اردبیل و اندویل همان است که درانگلستان در پایان شهر ها می اید . با نگارش ville به فرانسه هم ville یعنی شهر .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:
اسپرز گاهی پیله ( ابسه ) پیدا می کند و گاهی برای بزرگیش در شکم در برخورد ها پاره می شود ولی نشانه دیگری که پیدا میکند splenomegaly یا کلانسپرزی است که چند شوند ( دلیل ) دارد نخست پلشتی ( عفونت) دوم چنگار ( سرطان) سوم پرگشتگی ( ارتشاء) و چهارم خونکافت ( hemolysis ) پنجم نارسایی قلبی ( heart failure) .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۷:
اسپر باید کوتهیده اسپرز باشد ، یعنی طحال ، به لری به طحال اسپل می گوییم و به انگلیسی spleen !
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۶:
6 گویا شیر راستکی را با شیر روی فرش می سنجد ؟ یعنی هستی واقعی او هستی سپنجی و عاریتی مارا به تاراج می دهد تا اینکه هیچ از وجود و هستی پر ریشه و گره ما نمی ماند و انچه می ماند نیم اندیشه ای است که انهم به کار ( درحال) شمردن روزگار هجران است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
ادرس بنده هم نیز با هر بار متن نوشتن برای حمید رضا جان فرستادم .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۰:
جان پروردن یعنی به جانکامگی زیستن و وارون ان تنکامگی است یعنی به کام تن روزگار گذاردن
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۰:
بارگیر برای حمال زیبنده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲: