شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۰ - اضافت کردن آدم علیهالسلام آن زلت را به خویشتن کی ربنا ظلمنا و اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدای تعالی کی بما اغویتنی:
بازغ به معنی روشن و تابنده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴ - سؤال کردن از عیسی علیهالسلام کی در وجود از همهٔ صعبها صعبتر چیست:
سبع همان دد است وارون ان دام است یعنی جانور اهلی و با tame انگلیسی همستاک است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴ - سؤال کردن از عیسی علیهالسلام کی در وجود از همهٔ صعبها صعبتر چیست:
نخست دیو اهریمن او وشمه است که باعث خشم است و کلمه خشم از اووشما ساخته شده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
کینه اصل گمراهی شمر ده شده است شاید بدلیل کینه اهریمن بر ادم
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
تدبیر عربی است و خیلی هم زیباست فارسیش می شود گره گشایی و چاره اندیشی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
ادیم پوست حیوان است به عربی در نهج البلاغة هم بعنوان جنس خوب بازار عکاظ امده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
ستنبه و لمتر یعنی قوی و فربه ولی زفت اگر با زبر نخست بخوانیم همین معنی را میدهد وگر با پیش نخست بخوانیم خسیس است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
نالیدن افزون بر ناریدن زنوییدن هم هست برای ناله سگ هم کاربری دارد سگ زنود یا زنویید یعنی عو عو کرد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
شر به فارسی یعنی جنگ چنانچه هنوز به کردی چنین معنی میدهد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
کفر به عربی و انگلیسی می شود پوشیدن )cover( به فارسی پوشیدن حقیقت توریدن است که تورش به معنی bias را از ان ساخته اند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
واعظ به فارسی می شود اندرزبد ،
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:
عرق کردن می شود زوهیدن به فارسی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳:
میلاد که نام سپهسالاری است از میل و اد درست شده و میل گرز است و إد پسوند است کسانی انرا میلاد عربی به معنی زاد روز انگاشته اند که غلط( غلت ) است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۵ - بیان آنک آنچ بیان کرده میشود صورت قصه است وانگه آن صورتیست کی در خورد این صورت گیرانست و درخورد آینهٔ تصویر ایشان و از قدوسیتی کی حقیقت این قصه راست نطق را ازین تنزیل شرم میآید و از خجالت سر و ریش و قلم گم میکند و العاقل یکفیه الاشاره:
خلط یا moucosa به فارسی می شود خلم مانند خلم بینی و خلط دهان می شود خیو یا خیوگ سر هم ، هم کاربرد دارد مانند خلم و خیو ، به قی چشم که هنگام بیماری می اید می گوییم ژک که در فارسی با زبر، علامه دهخدا در چرند وپرند اورده و در لری کاربرد امروزی دارد و با زیر نخست خوانده می شود
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۵ - بیان آنک آنچ بیان کرده میشود صورت قصه است وانگه آن صورتیست کی در خورد این صورت گیرانست و درخورد آینهٔ تصویر ایشان و از قدوسیتی کی حقیقت این قصه راست نطق را ازین تنزیل شرم میآید و از خجالت سر و ریش و قلم گم میکند و العاقل یکفیه الاشاره:
اشاره می شود فرانمون و اشاره کردن فرانمودن
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را:
البته درست می فرمایید استاد دهخدا این گونه ترجمه کرده اند
شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۸ - یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر را رضیالله عنه خفته به زیر درخت:
مشتهی به معنی دارای رغبت است و اشتها و میل و شهوت
شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را:
با درود و سپاس فراوان از شما هم در فرهنگ علامه دهخدا و هم فرهنگ نامه دکتر معین سگالیدن و سگالش را هم به معنی اندیشه کردن دانسته اند و هم خصومت و دشمنی کردن باس پاس به خاطر واژه بد سگال و هزاران واژه دیگر
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
از لغت زمان ، زمان انداختن در کارنامه ارد شیر بابکان به معنی تفال زدن است
شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۰ - اضافت کردن آدم علیهالسلام آن زلت را به خویشتن کی ربنا ظلمنا و اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدای تعالی کی بما اغویتنی: