ای خداوندان مال الاعتبار الاعتبار
ای خداخوانان قال الاعتذار الاعتذار
پیش از آن کاین جان عذر آور فرو میرد ز نطق
پیش از آن کاین چشم عبرت بین فرو ماند ز کار
پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند
عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار
ای ضعیفان از سپیدی مویتان شد همچو شیر
وی ظریفان از سیاهی رویتان شد همچو قار
پردهتان از چشم دل برداشت صبح رستخیز
پنبه تان از گوش بیرون کرد گشت روزگار
تا کی از دارالغروری ساختن دارالسرور
تا کی از دارالفراری ساختن دارالقرار
در فریب آباد گیتی چند باید داشت حرص
چشمتان چون چشم نرگس دست چون دست چنار
این نه آن صحراست کانجا بی جسد بینند روح
این نه آن بابست کآنجا بی خبر یابند بار
از جهان نفس بگریزید تا در کوی عقل
آنچه غم بودست گردد مر شما را غمگسار
در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک
تیرشان پروین گسل بود و سنان جوزا فگار
بنگرید اکنون بناتالنعش وار از دست مرگ
نیزههاشان شاخ شاخ و تیرهاشان پارپار
مینبینید آن سفیهانی که ترکی کردهاند
همچو چشم تنگ ترکان گور ایشان تنگ و تار
بنگرید آن جعدشان از خاک چون پشت کشف
بنگرید آن رویشان از چین چو پشت سوسمار
سر به خاک آورد امروز آنکه افسر بود دی
تن به دوزخ برد امسال آنکه گردن بود پار
ننگ ناید مر شما را زین سگان پر فساد
دل نگیرد مر شما را زین خزان بیفسار
این یکی گه زین دین و کفر را زو رنگ و بوی
و آن دگر گه فخر ملک و ملک را زو ننگ و عار
این یکی کافی ولیکن یاش را از اعتقاد
و آن دگر شافی ولیکن فاش را از اضطرار
زین یکی ناصر عبادالله خلقی ترت و مرت
وز دگر حافظ بلادالله جهانی تار و مار
پاسبانان تو اند این سگ پرستان همچو سگ
هست مردار آن ایشان هم بدیشان واگذار
زشت باشد نقش نفس خوب را از راه طبع
گریه کردن پیش مشتی سگ پرست و موشخوار
اندرین زندان برین دندان زنان سگ صفت
روزکی چند ای ستمکش صبر کن دندان فشار
تا ببینی روی آن مردمکشان چون زعفران
تا ببینی رنگ آن محنتکشان چون گل انار
گرچه آدم سیرتان سگ صفت مستولیند
هم کنون بینی که از میدان دل عیاروار
جوهر آدم برون تازد برآرد ناگهان
زین سگان آدمی کیمخت و خر مردم دمار
گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان
ور موافق خواهی ای دجال یک ره سر برآر
یک طپانچه مرگ و زین مردارخواران یک جهان
یک صدای صور و زین فرعون طبعان صدهزار
باش تا از صدمت صور سرافیلی شود
صورت خوبت نهان و سیرت زشت آشکار
تا ببینی موری آن خس را که میدانی امیر
تا بینی گرگی آن سگ را که میخوانی عیار
در تو حیوانی و روحانی و شیطانی درست
در شمار هر که باشی آن شوی روز شمار
باش تا بر باد بینی خان رای و رای خان
باش تا در خاک بینی شر شور و شور شار
تا ببینی یک به یک را کشته در شاهین عدل
شیر سیر و جاه چاه و شور سوز و مال مار
ولله ار داری به جز بادی به دست ارمر ترا
جز به خاک پای مشتی خاکسارست افتخار
کز برای خاک پاشی نازنینی را خدای
کرددر پیش ساستگاه قهرش سنگسار
باش تا کل بینی آنها را که امروزند جزو
باش تا گل یابی آنها را که امروزند خار
آن عزیزانی که آنجا گلبنان دولتند
تا نداریشان بدینجا خیره همچون خار خوار
گلبنی کاکنون ترا هیزم نمود از جور دی
باش تا در جلوهش آرد دست انصاف بهار
ژندهپوشانی که آنجا زندگان حضرتند
تا نداری خوارشان از روی نخوت زینهار
و آن سیاهی کز پی ناموس حق ناقوس زد
در عرب بواللیل بود اندر قیامت بونهار
پردهدار عشق دان اسم ملامت بر فقیر
پاسبان در شناس آن تلخ آب اندر بحار
ور بقا خواهی ز درویشان طلب زیرا که هست
بود درویشان قباهای بقا را پود و تار
تا ورای نفس خویشی خویشتن کودک شمار
چون فرود طبع ماندی خویشتن غافل بدار
کی شود ملک تو عالم تا تو باشی ملک او
کی بود اهل نثار آنکس که برچیند نثار
هست دل یکتا مجویش در دو گیتی زان که نیست
در نه و در هشت و هفت و در شش و پنج و چهار
نیست یک رنگی بزیر هفت چار از بهر آنک
ار گلست اینجای با خارست ور مل با خمار
بهر بیشی راست اینجا کم زدن زیرا نکرد
زیر گردون قمر پس مانده را هرگز قمار
در رجب خود روزهدار و «قل هوالله» خوان و پس
در صفر خوان «تبت» و در چارشنبه روزهدار
چند ازین رمز و اشارت راه باید رفت راه
چند ازین رنگ و عبارت کار باید کرد کار
همرهان با کوههانان به حج رفتند و کرد
رسته از میقات و حرم و جسته از سعی و جمار
تو هنوز از راه رعنایی ز بهر لاشهای
گاه در نقش هویدی گاه در رنگ مهار
چون به حکم اوست خواهی تاج خواهی پای بند
چون نشان اوست خواهی طیلسان خواهی غیار
تا به جان این جهانی زنده چون دیو و ستور
گرچه پیری همچو دنیا خویشتن کودک شمار
حرص و شهوت در تو بیدارند خوش خوش تو مخسب
چون پلنگی بر یمین داری و موشی بر یسار
مال دادی لیک رویست و ریا اندر بنه
کشت کردی لیک خوکست و ملخ در کشتزار
خشم را زیر آر در دنیا که در چشم صفت
سگ بود آنجا کسی کاینجا نباشد سگ سوار
خشم و شهوت مار و طاووسند در ترکیب تو
نفس را آن پایمرد و دیو را این دست یار
کی توانستی برون آورد آدم را ز خلد
گر نبودی راهبر ابلیس را طاووس و مار
عور کرد از کسوت عار ار ز دودهٔ آدمی
زان که اندر تخم آدم عاریت باشد عوار
حلم و خرسندی در آب و گل طلب کت اصل ازوست
کی بود در باد خرسندی و در آتش وقار
حلم خاک و قدر آتش جوی کآب و باد راست
گرت رنگ و بوی بخشد پیلهور صد پیلوار
تا تو اندر زیر بار حلق و جلقی چون ستور
پردهداران کی دهندت بار بر درگاه یار
گرد خرسندی و بخشش گرد زیرا طمع و طبع
کودکان را خربزه گرمست و پیران را خیار
راستکاری پیشه کن کاندر مصاف رستخیز
نیستند از خشم حق جز راستکاران رستگار
تا به جان لهو و لغوی زنده اندر کوی دین
از قیامت قسم تو نقشست و از قرآن نگار
حق همی گوید بده تا ده مکافاتت دهم
آن به حق ندهی و پس آسان بپاشی در شیار
این نه شرط مومنی باشد که در ایمان تو
حق همی خاین نماید خاک و سرگین استوار
گرد دین بهر صلاح دین به بیدینی متن
تخم دنیا در قرار تن به مکاری مکار
ای بسا غبنا کت اندر حشر خواهد بود از آنک
هست ناقد بس بصیر و نقدها بس کم عیار
سخت سخت آید همی بر جان ز راه اعتقاد
زشت زشت آید همی در دین ز راه اعتبار
بر در ماتم سرای دین و چندین نای و نوش
در ره رعناسرای دیو و چندان کار و بار
گرد خود گردی همی چون گرد مرکز دایره
ای پی اینی بسان خشک مغزان در دوار
از نگارستان نقاش طبیعی برتر آی
تا رهی از ننگ جبر و طمطراق اختیار
چون ز دقیانوس خود رستند هست اندر رقیم
به ز بیداری شما خواب جوانمردان غار
بازدان تایید دین را آخر از تلقین دیو
بازدان روحالقدس را آخر از حبر نصار
عقل اگر خواهی که ناگه در عقیلهت نفکند
گوش گیرش در دبیرستان «الرحمان» در آر
عقل بیشرع آن جهانی نور ندهد مر ترا
شرع باید عقل را همچون معصفر را شخار
عقل جزوی کی تواند گشت بر قرآن محیط
عنکبوتی کی تواند کرد سیمرغی شکار
گرچه پیوستست بس دورست جان از کالبد
ورچه نزدیکست بس دورست گوش از گوشوار
پیشگاه دوست را شایی چو بر درگاه عشق
عافیت را سرنگون سار اندر آویزی بدار
عاشقان را خدمت معشوق تشریفست و بر
عاقلان را طاعت معبود تکلیفست و بار
زخم تیغ حکم را چه مصطفا چه بوالحکم
ذوالفقار عشق را چه مرتضا چه ذوالخمار
هر چه دشوارست بر تو هم ز باد و بود تست
ورنه عمر آسان گذارد مردم آسان گذار
از درون جان برآمد نخوت و حقد و حسد
تا که از سیمرغ رستم گشت بر اسفندیار
تا ندانی کوشش خود بخشش حق دان از آنک
در مصاف دین ز بود خود نگشتی دلفگار
ورنه پیش ناوک اندازان غیرت کی بود
دست باف عنکبوتی زنده پیلی را حصار
چند جویی بی حیاتی صحو و سکر و انبساط
چند جویی بی مماتی محو و شکر و افتقار
جز به دستوری «قال الله» یا «قال الرسول»
ره مرو فرمان مده حاجت مگو حجت میار
چار گوهر چارپایهٔ عرش و شرع مصطفاست
صدق و علم و شرم و مردی کار این هر چار یار
چار یار مصطفا را مقتدا دار و بدان
ملک او را هست نوبت پنج نوبت زن چهار
پاس خود خود دار زیرا در بهار تر هوا
پاسبانت را تره کوکست و میوه کوکنار
از زبان جاه جویان تا نداری طمع بر
وز دو دست نخل بندان تا نداری چشم بار
کی توان آمد به راه حق ز راه جلق و حلق
درد باید حلق سوز و حلق دوز و حق گزار
نی از آن دردی که رخ مجروح دارد چون ترنج
بل از آن دردی که دلها خون کند در بر چو نار
نه چنان دردی که با جانان نگوید دردمند
بل از آن دردی که ناپرسا بگوید پیش یار
بر چنین بالا مپر گستاخ کز مقراض لا
جبرئیل پر بریدست اندرین ره صد هزار
هیزم دیگی که باشد شهپر روحالقدس
خانه آرایان شیطانرا در آن مطبخ چه کار
علم و دین در دست مشتی جاه جوی مال دوست
چون بدست مست و دیوانهست دره و ذوالفقار
زان که مشتی ناخلف هستند در خط خلاف
آب روی و باد ریش آتش دل و تن خاکسار
کز برای نام داند مرد دنیا علم دین
وز برای دام دارد ناک ده مشک تتار
ای نبوده جز گمان هرگز یقینت را مدد
وی نبوده جز حسد هرگز یمینت را یسار
شاعران را از شمار راویان مشمر که هست
جای عیسی آسمان و جای طوطی شاخسار
باد رنگینست شعر و خاک رنگینست زر
تو ز عشق این و آن چون آب و آتش بیقرار
ز آنچنین بادی و خاکی چون سنایی بر سر آی
تا چنو در شهرها بیتاج باشی شهریار
ورنه چون دیگر خسیسان زین خران عشوه خر
خاک رنگین میستان و باد رنگین میسپار
نی که بیمار حسد را با شره در قحط سال
گرش عیسی خوان نهد بر وی نباشد خوشگوار
خاطر کژ را چه شعر من چه نظم ابلهی
کور عینین را چه نسناس و چه نقش قندهار
نکته و نظم سنایی نزد نادان دان چنانک
پیش کر بر بط سرای و نزد کور آیینه دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حال انسانها در دنیا و یادآوری اهمیت حقیقت و دیانت میپردازد. شاعر به انسانها هشدار میدهد که به زودی عمرشان پایان مییابد و باید از زندگی دنیا عبرت بگیرند. او به سیاهی و سفیدی، پیری و جوانی، و دنیا و آخرت اشاره کرده و میگوید که در نهایت همه به سرنوشت مشابهی دچار میشوند. شاعر بر این باور است که مال و مقام در این دنیا ارزش ندارند و باید به حقیقت و طاعت خداوند توجه کرد. او همچنین به انسانها یادآوری میکند که باید از خواب غفلت بیدار شوند و به جای غرور و طمع، به صداقت و دیانت روی بیاورند. در نهایت، این شعر دعوتی به تفکر و بازگشت به اصول اخلاقی و معنوی است.
هوش مصنوعی: ای صاحبان ثروت و اعتبار، ای کسانی که شایستگی خود را به خدا نمایان میکنید، به یاد داشته باشید که عذرخواهی و توبه برای شما ضروری است.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه این جان از سخن گفتن باز بماند و قبل از آنکه این چشم عبرت بین از دیدن حقیقت باز بماند، باید عذر و توبهای صورت گیرد.
هوش مصنوعی: ای دوستان، نکته عبرتی را در نظر بگیرید، چراکه تاریکیها و سختیها ممکن است شما را به فکر وادار کند. همچنین، به یاد داشته باشید که سفیدی و روشنی نیز میتواند به شما کمک کند تا از موانع عبور کنید و به جلو حرکت کنید.
هوش مصنوعی: ای ضعیفان، سفیدی موی شما همچون رنگ شیر شده است و ای ظریفان، سیاهی چهره شما مانند رنگ قار شده است.
هوش مصنوعی: در صبح قیامت، حقیقت و واقعیت از دید قلبتان آشکار میشود و به همین ترتیب، سختیها و موانع از ذهن شما دور میشود و زندگی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: تا کی باید یک مکان پر از غرور و فریب را به جایی شاد و دلپذیر تبدیل کرد؟ تا کی باید مکانی را که میتواند آرامشبخش باشد به محلی برای فرار از مشکلات تبدیل کنیم؟
هوش مصنوعی: در دنیای فریبنده، چه نیازی به حرص و طمع دارید؟ دیدگان شما باید مانند چشم نرگس زیبا و دستهایتان باید مانند دست درخت چنار قوی و استوار باشد.
هوش مصنوعی: این صحرا جایی نیست که فقط روحها بدون جسد را ببینند و این در هم در ورزیده نیست که در آنجا بیخبر از باران، چیزی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: از دنیای نفسانی فاصله بگیرید تا در عرصه عقل به درمان غمهایتان بپردازید و غمهایتان را تسلی دهید.
هوش مصنوعی: در دنیا شاهان زیادی بودهاند که تیرهایشان به اندازهای قدرتمند بوده که ستارهها و صورتهای فلکی را میشکستهاند و نیزهشان به خاطر قدرت و شدت ضربهاش به صورتهای فلکی آسیب میزده است.
هوش مصنوعی: نگاهی بیندازید به دختران مرگ که همچون نیزهها و تیرهایی که در اثر مرگ شکسته و پراکنده شدهاند، به این وضعیت دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینید افراد نادانی را که چهرهای بیچشمانداز دارند؟ قبرهای آنها نیز مانند دیدگاهشان، تنگ و تاریک است.
هوش مصنوعی: به موهای پر پیچ و تاب آنان مانند پشت یک سمند دقت کنید و به چهره آنان که مانند پوست یک مار چروکیده و چروکدار است، نگاه کنید.
هوش مصنوعی: امروز کسی که همیشه در اوج بود و مقام داشت، به خاک افتاده و سرش به زمین رسیده است. و کسی که همیشه خود را بزرگ میدانست و بر دیگران برتری میجست، در این سال به دوزخی از مصیبت و سختی گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: شرمنده نباشید از این سگهای فاسد و پلید، دلتان را از این خزانهی بیبرکت نگیرد.
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به این دارد که برخی افراد به ظاهر مذهب و دین خود را به گونهای نشان میدهند که به آنها رنگ و بوی خاصی میدهد، در حالی که در باطن ممکن است به کفر و بیدینی نزدیک باشند. از سوی دیگر، برخی دیگر ممکن است به دلیل مقام و قدرت خود، به خود افتخار کنند، در حالی که در واقعیت، آن مقام میتواند به آنها ننگ و عار بچسباند. در کل، این متن به تناقضهای اجتماعی و اخلاقی در رفتار انسانها پرداخته است.
این یکی کافی ولیکن «یا»ش «را» از اعتقاد، یعنی «کافر» در اعتقاد؛ و آن دگر شافی ولیکن «فا»ش «را» از اضطرار یعنی «شاری» که فرقه ای از خوارج هستندو بواسطه اضطرار قافیه و تناسب با کافی، چنین آمده است
هوش مصنوعی: از این یکی، که ناصر عبادالله است، خلقی با صفا و شاداب به وجود آمده است، و از آن دیگری، حافظ بلادالله، جهانی آشفته و نابسامان پدید آمده است.
هوش مصنوعی: نگهبانان تو افرادی هستند که مانند سگ به خدمت تو مشغولند و مردار خود را به خودشان واگذار کردهاند.
هوش مصنوعی: گریه کردن برای کسی که خوب است، در برابر افرادی که فقط به ظاهر و ماده اهمیت میدهند، بسیار زشت و ناپسند به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در این زندان و در این شرایط سخت، مانند سگی که به زنجیر کشیده شده است، در حال تحمل درد و رنج هستی. ولی ای کسی که به تو ستم شده، آرام باش و صبر کن، چرا که ممکن است به زودی تغییراتی ایجاد شود.
هوش مصنوعی: تا ببینی زیبایی آن کسانی که دلها را تسخیر میکنند مانند زعفران، تا ببینی رنگ چهرههای آن کسانی که درد و رنج را تحمل کردهاند مانند گل انار.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بعضی انسانها مانند سگها با ولع و هوس در پی دنیا هستند، اما هنوز میتوانی ببینی که از میدان دل، کسانی با تدبیر و هوش مشغولند.
هوش مصنوعی: انسان وقتی که به کمالات و ویژگیهای درونیاش دست پیدا کند، به ناگاه میدرخشد و خود را نشان میدهد. اما در مقابل، اگر گرفتار ضعفها و ناپاکیها شود، به جای انسانیت، به مخلوقاتی بیارزش تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر ای مهدی میخواهی مخالفان را به چالش بکشی، از آسمان نازل شو، و اگر ای دجال میخواهی موافقان را به همراهی دعوت کنی، یک مرتبه خود را نمایان کن.
هوش مصنوعی: در اینجا به یک صدای مهیب و مرگآور اشاره شده که از سوی انسانهای طمعکار و فاسد به وجود آمده است. این صدا، به نوعی نمایانگر ویرانی و فساد در جهان است و میتواند ندا و علامت پایان را به صورت فراگیر به گوش برساند. همچنین، به قدرتهای خودکامه و مستبد نیز اشاره میشود که تاثیرات ویرانگری بر جامعه دارند.
هوش مصنوعی: بگذار تا از آسیب تو، چهره زیبای تو پنهان و باطن زشت تو نمایان شود.
هوش مصنوعی: برای اینکه قدرت و مقام افراد را بهتر بشناسی، باید به کردار و رفتار آنها نگاه کنی. شخصی که خود را بزرگ و مهم میداند، ممکن است نسبت به دیگران همچون یک مورچه کوچک به نظر برسد و در مقابل، فردی که به نظر کوچک و بیاهمیت میآید، ممکن است در باطن از شجاعت و قدرت زیادی برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: در وجود تو ویژگیهای مختلفی وجود دارد: هم جنبههای حیوانی، هم روحانی و هم شیطانی. هرکسی که در زندگیاش به یکی از این جنبهها بیشتر توجه کند و به آن شکل زندگی کند، در همان مسیر رشد میکند و به همان سمت حرکت میکند.
هوش مصنوعی: صبر کن تا ببینی که سرنوشت و نظر خان چه بر باد میرود و با این حال باید همواره در خاک و محیط اطرافت به اشتباهات و هیاهوهای زندگی توجه داشته باشی.
هوش مصنوعی: به منظور مشاهده نتایج عدالت، باید ببینی که چگونه مخلوقات در دامان قدرت و ثروت به طور پی در پی مغلوب میشوند، و این سرنوشت آنها در چاه و آشفتگی، آتش و ترس از خطرات نهفته در زندگی است.
هوش مصنوعی: خدا را قسم اگر غیر از باد در دست داری، افتخارت فقط به خاک پای افرادی است که از خاک ساخته شدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و لطافت کسی، خداوند او را در برابر خشم خود قرار داد و در صحنه قهرش به مانند سنگی مورد تهاجم قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی میکنی، افرادی را ببین که امروز در کنار تو هستند. بر همین اساس، با احترام به دیگران رفتار کن تا زیباییها و خوبیهای آنها را دریابی و فقط به سختیها و مشکلات نپردازی.
هوش مصنوعی: آن کسانی که در آنجا زندگی میکنند و در اوج رفاه و خوشبختی هستند، به خاطر نداشتن هیچگونه ارزش و جایگاهی، به اینجا آمدهاند و مانند خار در چشم و دل آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اکنون درختی زیبا و گلدار تو را به عنوان هیزم و چوب میشناسد. از ظلم و ستمی که بر تو روا داشته شده، بایست تا انصاف بهاری در پیش روی تو ظاهر شود. به عبارتی، با وجود سختیها و نابرابریهایی که متحمل شدهای، امید به ظهور روزهای بهتر و عدالت وجود دارد.
هوش مصنوعی: لباسپوشان فقیر که در آنجا حضور دارند، در حقیقت، افراد با فضیلت و با اهمیتاند. پس مواظب باش که به خاطر تکبر و خودپسندی، آنها را تحقیر نکنی.
هوش مصنوعی: آن سیاهی که به خاطر پیروی از حق و اصول اخلاقی به صدا درآمد، در میان عربها، اشاره به بواللیل دارد که در روز قیامت درخشندگی و نور روشنی به خود خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: در عشق، کسی که نگهبانی میکند، میداند که اشاره به سرزنشهای بیاساس افراد دیگر بر یک انسان ساده و بیگناه است. در این میان، تلخی و سختیهایی که انسان در زندگی با آن ها روبرو میشود، میتواند به او عمق و شناخت بیشتری از معنای زندگی و زیباییهای آن بدهد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی جاودانگی و بقا را به دست بیاوری، از درویشان درخواست کن. چون درویشان از جنس بقا و دوام هستند و از وجود آنها، لباسهای بقا بافته شده است.
هوش مصنوعی: اگر توانایی شناخت خود را فراتر از نفس خویش در نظر بگیری، خود را مانند یک کودک ببین. چون روح و فکر تو به خواب رفته و غافل از خود شدهای.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو صاحب این عالم هستی، نمیتوانی به دیگران تأثیر بگذاری. کسی که توانای نثار کردن است، در واقع باید آنچه را که دیگران برایش آماده کردهاند، برداشت کند.
هوش مصنوعی: دل یکتا را در این دو جهان جستجو نکن، زیرا که در هیچ یک از اعداد نه، هشت، هفت، شش، پنج و چهار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که تفاوتهایی وجود دارد و هر چیز زیبایی در دنیا ممکن است با چالشها و مشکلاتی همراه باشد. به عبارت دیگر، اگرچه ممکن است چیزی خوشایند و جذاب به نظر برسد، اما در پس آن ممکن است موانع و سختیهایی وجود داشته باشد که باید با آنها مواجه شد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که باید به نفع خود اقدام کنیم و کمتر از حد نیاز را از دست بدهیم. زیرا نسبت به قمر (به عنوان نمادی از زیبایی و کمال) در زیر آسمان، هیچ چیز باقی نمانده که ارزش قمار کردن داشته باشد. به عبارت دیگر، باید با دقت و هوشیاری عمل کنیم تا چیزی ارزشمند را از دست ندهیم.
هوش مصنوعی: در ماه رجب روزه بگیر و سوره «قل هوالله» را تلاوت کن، سپس در ماه صفر سوره «تبت» را بخوان و در روز چهارشنبه نیز روزه داشته باش.
هوش مصنوعی: برای درک معانی و اشارات زندگی، نیاز است که راهی را بپیماییم و در عین حال، در انجام کارهایمان نیز دقت و توجه کنیم.
هوش مصنوعی: همراهان با کوهنشینان به زیارت رفتند و از مکانهای مقدس و مراسمهای مهم دور شده و از تلاش و رمی جمار (پرتاب سنگ به سمت شیطان) فاصله گرفتند.
هوش مصنوعی: تو هنوز برای جلب توجه و زیبایی به دنبال چیزی هستی، گاهی در نقش جوانی زیبا و گاهی در رنگ چرخی که تو را مهار کرده است.
هوش مصنوعی: هر چه میخواهی، چه تاج و چه ردا، همه به دست اوست؛ چون هر نشانی که بخواهی، از او و به فرمان اوست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این جهان زندگی میکنی، حتی اگر مانند شیطان یا حیوانات وحشی رفتار کنی، باید خود را همچون یک کودک بدانید، حتی اگر پیر شدهاید.
هوش مصنوعی: بهخاطر وسوسهها و اشتیاقهای درون خود، مراقب باش که مانند پلنگی در سوی راست به شکار نروی، در حالی که در سمت چپ تو موش کوچکی وجود دارد که میتواند تو را فریب دهد.
هوش مصنوعی: تو مال و ثروت را بخشیدی، اما در دل تو نفاق و تظاهر وجود دارد. زراعت کردی، اما در زمین تو فقط موجوداتی ناچیز و بیارزش وجود دارد.
هوش مصنوعی: در زندگی، خشم و کینه را کنار بگذار و از آنها دوری کن، چرا که در دنیای واقعی، خشم و کینه به نوعی به دست و پاگیر تبدیل میشوند. اگر در این دنیا خود را درگیر این احساسات کنی، در واقع خودت را مانند سگی میکنی که فقط در زشتترین حالت ممکن زندگی میکند و نتیجهاش این است که در دنیای بهتر و زیباتری نمیتوانی موفق شوی.
هوش مصنوعی: خشم و شهوت مانند مار و طاووس در وجود تو وجود دارند. نفس تو با استقامت مانند یک پهلوان است و دیو وجود تو به کمک این دست یار است.
هوش مصنوعی: چه کسی میتوانست آدم را از بهشت خارج کند اگر راهنمایی ابلیس، طاووس و مار نبودند؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها از ویژگیهایی که ممکن است در ظاهر یا نسب آنها ایرادی باشد، عار دارند. به عبارت دیگر، اگرچه آدمی از نسل آدم است، اما ویژگیهای منفی و عیوب به نوعی امانتداری است که در ذات او وجود دارد، و نباید به آن افتخار کرد. این موضوع نشاندهنده پیچیدگیهای انسانی و ضرورت توجه به خودآگاهی است.
هوش مصنوعی: صبوری و خوشحالی در دنیای مادی از خود آن سرچشمه میگیرد؛ چه کسی میتواند در باد خوشحالی و در آتش آرامش واقعی داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر خاکی با حلم و صبر باشد و اگر آتش حقیقتی در زندگی وجود داشته باشد، در آن صورت وقتی آب و باد به آن رنگ و طعمی بدهند، مانند پیلهور که صدها پیلوار را در خود دارد، میتوان به نتایج مثبتی دست یافت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در زیر بار مشکلات و سختیها دست و پا میزنی، چگونه میتوانند به تو کمک کنند و تو را به درگاه محبوب برسانند؟
هوش مصنوعی: در این جا به این موضوع اشاره شده است که برای جوانان و کودکان، خواستهها و آرزوهای شیرینی وجود دارد که شاید به خاطر ناپختگی و طمع آنها، جذابتر به نظر برسد. اما برای افراد مسنتر و با تجربهتر، خواستهها و نیازهایشان بیشتر به چیزهای ساده و متعادل مربوط میشود. به نوعی، دو نسل به چیزهای متفاوتی تمایل دارند و این تفاوت ناشی از دیدگاههای مختلف آنها به زندگی است.
هوش مصنوعی: راستگو باش و صداقت را پیشه خود قرار بده، زیرا در روز قیامت، تنها راستگویان از عذاب الهی در امان هستند و نجات مییابند.
هوش مصنوعی: در زندگی مادی و سرگرمیها، در کوی دین و معنویت، تویی که از قیامت و قرآن الهام گرفتهای و نقش و نگاری زیبا به همراه داری.
هوش مصنوعی: خداوند میگوید: هرچه را که به دیگران بدهی، هرگز از پاداش آن کم نخواهد شد. اگر حق را ندهی و به راحتی دست به اسراف بزنی، در آینده با پیامدهای آن روبهرو خواهی شد.
هوش مصنوعی: این رفتار نشاندهنده ایمان واقعی نیست، چرا که اگر کسی به حق خیانت کند، در واقع به آب و خاک ثابت و ماندگار وفادار نمانده است.
هوش مصنوعی: برای اصلاح و بهبود دین، باید از راههای نادرست استفاده کرد. افرادی که به دنیا و لذتهای آن وابسته هستند، در واقع به کلاهبرداری میپردازند و این کار برای آنها به نوعی عادت شده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت ممکن است بسیاری از افراد با خسارت و زیان روبرو شوند، زیرا ناقدی کاملاً بینا وجود دارد و ارزیابیها به طور دقیق و با کماهمیتترین معیارها انجام میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنگامیکه انسان به اعتقادات نادرست و ناهمخوان با حقیقت وابسته میشود، در زندگی و روحش دچار سختی و مشکلات میشود. همچنین، اگر فرد به اصول نادرستی در دین و آموزههای اخلاقی پایبند باشد، این نیز برای او ناخوشایند و زشت خواهد بود. به طور کلی، نادرستی در باورها و اعتقادات میتواند باعث آلام و رنجهای روحی شود.
هوش مصنوعی: در دروازهی خانهی سوگوار دین، صداهای مختلفی به گوش میرسد و در مسیر جایی که دیو ویرانگری حضور دارد، کارها و تلاشهای زیادی انجام میشود.
هوش مصنوعی: تو مانند دایرهای هستی که همیشه دور خود میچرخد و تنها مرکز آن را در نظر میگیرد، همانطور که افرادی که درک عمیقی ندارند، فقط در دایرههای تکراری خود به چرخش ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: بهتر است از زیباییهای طبیعی و واقعی دنیا لذت ببریم تا اینکه خود را در قید و بند انتخابهای ناچیز و محدود قرار دهیم.
هوش مصنوعی: وقتی از ظلم و ستم حاکمان نجات پیدا کردند، در حالیکه هنوز در خوابند و بیدار نشدهاند، جوانمردانی که در غار زندگی میکردند، وجود دارند.
هوش مصنوعی: به نوعی میتوان گفت که در اینجا به این اشاره شده است که باید توجه داشت که تأیید دین و صداقت آن نباید از تأثیرات و القائات منفی جنیان و نیروهای منفی نشأت بگیرد، بلکه باید به منبع و الهامهای واقعی و الهی مانند روحالقدس و تعلیمات حقیقی روی آورد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی عقل و خردی به دست آوری که ناگهان به درون قلبت نفوذ کند، باید گوش به آموزشهای مدرسه «الرحمان» بسپاری.
هوش مصنوعی: عقل بدون قوانین دینی نمیتواند به تو روشنی و هدایت بخشد. بنابراین، باید از دستورات دینی استفاده کنی تا عقل تو مانند گلابی باشد که بوی خوش و خوشی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: عقل محدود نمیتواند به درک کامل و جامع قرآن برسد، همانطور که عنکبوت نمیتواند پرندهای بزرگ مانند سیمرغ را شکار کند.
هوش مصنوعی: هرچند که روح و جسم به هم پیوستهاند، اما فاصلهی آنها بسیار زیاد است. همچنین، گوشها به یکدیگر نزدیکند، اما همچنان فاصلهای بین آنها وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به دوست، باید از عشق و آسایش خود گذشته و تحمل سختیها را به جان خرید. باید به عشق و دوستی پایبند بود و با شجاعت مقابله کرد.
هوش مصنوعی: عاشقان برای خدمت به محبوبشان ارزش و مقام دارند، اما برای عاقلان، اطاعت از پروردگار، وظیفه و مسئولیت است.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که زخم تیغ، چه از جانب رسول خدا (مصطفی) باشد و چه از سوی بوالحکم ذوالفقار، تاثیری ندارد؛ زیرا عشق واقعی هم موردی است که میتواند به دو صورت و از دو شخصیت متفاوت، یعنی مرتضی و یا ذوالخمار، تجربه شود. این تصویر به مقایسه عشق و اثر آن در زندگی افراد مهم و مختلف میپردازد و نشان میدهد که عشق فراتر از روابط و شخصیتها است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای تو دشوار به نظر میرسد، در واقع نتیجهی نادرستی از خود توست. اگر به سادگی زندگی کنی، عمر به سهولت برایت خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: از عمق وجود انسان، خودخواهی و کینه و حسادت پدیدار شد، تا جایی که در نتیجه این صفات، رستم که از سیمرغ الهام گرفته بود، به اسفندیار تبدیل شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ندانستهای که تلاش و کوشش تو نتیجهای از لطف خداست، از آن رو که در نبرد دین، به خاطر خودت دلخوش نیستی.
هوش مصنوعی: اگر انسان از خود غیرت و شجاعت نداشته باشد، چه تفاوتی دارد که به دستان ظریف و بیپناهی مانند عنکبوتی زنده اجازه بدهد به او آسیب برسانند یا نه.
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی از بیحالی و بیخودی لذت ببری؟ چند بار میخواهی از حالتهای شاد و مغشوش بودن و بینیازی دور شوی؟
هوش مصنوعی: تنها بر پایه دستوری مانند "خدا گفت" یا "پیامبر گفت" حرکت کن و درخواستی نکن و دلیل هویتت را نیاور.
هوش مصنوعی: چهار گوهر که پایههای عرش و شریعت پیامبر است، شامل صدق، علم، شرم و مردانگی هستند. هر یک از این چهار صفت، یاری برای انسان به شمار میرود.
هوش مصنوعی: چهار یار پیامبر را پیشوای خود قرار ده و بدان که آن ملک (خداوند) پنج نوبت برای او (پیامبر) است و چهار نوبت برای زن.
هوش مصنوعی: به خودت توجه کن و مراقب خودت باش، چرا که در زمان شکوفایی و زیبایی بهار، پاسبان و نگهبانت ممکن است به مواردی کوچک و بی اهمیت توجه کنند.
هوش مصنوعی: در گفتار افرادی که به دنبال جاه و مقام هستند، نباید به آرزوهای بیهوده توجه کرد. همچنین، کسانی که به تلاش و زحمت قسمت میخورند، نباید به امید ثمرات سریع و آسان چشم دوخته و انتظار داشته باشند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به مسیر درست و حقیقی دست یابد اگر همچنان درگیر امور بیارزش و سرگرمیهای بیفایده باشد. برای رسیدن به حقیقت، باید از دردها و چالشهای سخت گذر کرد و در نهایت، به حقیقت و صراط مستقیم توجه کرد.
هوش مصنوعی: دردی که از زخم خود بر چهره میریزد مانند ترنج زیبا است، اما درد واقعی، آن است که دلها را به گریه میآورد و مانند اناری خونین در سینه باقی میماند.
هوش مصنوعی: دردهایی که انسان از آنها میکشد، معمولاً به خاطر محبوبش نمیتواند با او در میان بگذارد، اما دردی که با شتاب و بیصبرانه بیان میشود، نزد یار گفته میشود.
هوش مصنوعی: بر این ارتفاعات بیپروا نشو، زیرا که در این مسیر، صد هزار مشکل و خطر وجود دارد که حتی جبرئیل هم از آن عبور کرده و آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: هیزم دیگی که روحالقدس بر سر آن نشسته، به کسانی که در کار شیطان هستند، ارتباطی ندارد.
هوش مصنوعی: علم و دین در اختیار افرادی است که فقط به دنبال ثروت و قدرت هستند و مانند یک فرد مست و دیوانه عمل میکنند، بدون اینکه از این ابزارها به درستی استفاده کنند.
هوش مصنوعی: به خاطر افرادی که نیکوکار نیستند، در حالیکه آب و باد با هم در تضاد هستند، آتش دل و خاکی بودن تن را به یاد میآوریم.
هوش مصنوعی: مردم دنیا برای نام و شهرت علم دین را میدانند، و در عوض برای گرفتار نشدن در دام مشکلات، به نتیجهگیریهای سطحی و ظاهری بسنده میکنند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی جز گمان وجود ندارد و یقین تو را یاری نمیکند. همچنین، تنها حسادت است که دست راست تو را نگه نمیدارد.
هوش مصنوعی: شاعران را نمیتوان به عنوان راویان معمولی در نظر گرفت، زیرا جایگاه و مقام آنها همچون عیسی در آسمان و طوطی در درختان است.
هوش مصنوعی: باد و خاک هر کدام رنگ و زیبایی خاصی دارند، اما عشق تو برای دیگران مانند تضاد آب و آتش است؛ همیشه در حال نارضایتی و بیقراری به سر میبرند.
هوش مصنوعی: از آن نوع باد و گرد و غبار، مانند سنایی بر تو بگذرد تا در شهرها بیتاج، مانند پادشاهی باشی.
هوش مصنوعی: اگر انسان خود را به چیزهای بیارزش و سطحی مشغول کند، مانند دیگران که همه چیز را در ظاهر میبینند، چیزی جز فریب و ظاهرسازی نصیبشان نخواهد شد و در پایان فقط زشتی و ناپاکی به یادگار میماند.
هوش مصنوعی: نی که به حسد دچار شده و در حال گرسنگی است، اگر عیسی هم بر او نازل شود، برایش خوشایند نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که وقتی ذهن و فکر انسان در حالت نابسامانی قرار داشته باشد، نه اشعار زیبا میتوانند آن را تحت تأثیر قرار دهند و نه نظمهای عقلانی. در واقع، حتی زیباترین و منطقیترین چیزها هم نمیتوانند به فردی که مختل است کمک کنند.
هوش مصنوعی: دانش و زیباییهای شعر سنایی را افراد نادان نمیتوانند درک کنند، همانطور که کر نمیتواند صدای نی را بشنود یا کور نمیتواند درخشش آینه را ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.