ناشناس در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
بنظر من همان جوز بوده که از نظر ردیف هم مطابقت دارد واین یک غلط سهوی یا عمدی میباشد. چون سعدی بزرگ کلمات عربی بسیار بکار برده است . نمیشه فکر کرد چون معرب گردو میشود جوز ایشان گوز. ثبت کرده . هرچند سعدی هجویات زیاددارد ولی در جای. خودش بکار برده است وهیچ گونه سانسر یاجای. گزینی استفاده نکرده است 29/1/94
آزادالی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
جناب شرح سرخی کاملا بجا فرمودند منظور حضرت حافظ پادشاه دادگری است که در دور حکومتش آزادی وآزاد اندیشی بویژه آزادیهای فردی و هنری در جامعه معمول شده بود که در زمان امیر مبارز الدین کاملا برخلاف آن عمل شد.
بهار در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:
با سلام
متاسفانه حکایت ها کامل نیستند ، علت چیست؟
ان کس که به قران و خبر زو نرهی
ان است جوابش که جوابش ندهی
بهار در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:
خانم سارا سپهری إز أضافه نمودن أبیات متشکرم
متین نهاوندی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:
ناز شستت استاد مولوی کبیر ، با این واج آرایی بیت اول حرف شین دلمونو صفا دادی
نهاوندی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
با کمی دقت در بیت سوم ، در می یابیم که واژه آرایی با حرف لام به شیوه ی ظریفی آورده شده است.
دلارام دلدار در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳:
چه کرده این سعدی! جل الخالق!
حسین خلج در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳ - همت مردانه:
بنده در دیوان اشعار فروغی بسطامی این غزل را دیده بودم .
کمال در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۶:
باعرض سلام به دوستان اهل شعرهای (رباعی) مثل روزهای گذشته جمع رباعی حاضر:5933 میباشد،امادوچندان نوشتار(کتبی)ازشاعرحاضربدستم رسیدکه جالب وشیرین است وتقربیا حدود26سال بیش که روی یکی ازکتاب رباعی شاعر(طاهر)تحقیق داشتم ،هرچه باشدشعرانسان روبه ریاضت میکشانددراون حال ،چه میشودگفت سربه بیابان گذارم،وسرازمقبره شاعرفوق درآوردم خلاصه باگریه ای روحم دراون اثناتسلی پیداکردوبقولی بخودآمده &تصمیم گرفتم به دیارزادگاهم بازگردم ازطرفی هرکس اگرازروی علم باشد،اقلیم &مکانی دارد...به بیت پدری بازگشتم &بااینحساب هنوزموقع فراقت ،یاهروقت دست بدهدروی رباعی یارباعیات شاعران عزیروقدیم کارمیکنم بازم به تفسیرعمرشاعرفوق122سال است،تازمان وثمری دیگربدرود.
امین در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۹:
گر بجای نانش،اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن،کس ندیدی در جهان
هر چه از دو نان به منّت خواستی
در تن افزودیّ و از جان کاستی
لیلا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
مثالی که دوستان برای استفاده از فعل ماضی به جای مضارع زده اند (در شعر مولوی) درسته؟ خب طبیعیه که بعد از "بایست" فعل ماضی استفاده بشه، ولی بیت اول این غزل که اینطور نیست؟؟ یکی تکلیف ما رو روشن کنه!
پویان در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱:
مصراع دوم از بیت پنجم صحیح نیست، شکل درست آن: کآرام و قرار ما نیامد
س.کشاورز در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
با عرض سلام به همه ی دوست داران ادب فارسی.
مصرع آخر را می شد اینگونه هم خواند:
وز بند بندگی برهان شیخ جام را
در این خوانش، مصرع اول میتواند آزادی حافظ و اطلاق او را در عبارت {مرید جام می} نشان دهد و از بند بندگی رستن در مصرع دوم که قرینه آن در مصرع بعد است، این معنی را تکمیل کند.البته این پیشنهادی از طرف یک فرد غیر متخصص است.در پناه خدا باشید
رضا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴:
ضمن تشکر از شما استاد گرامی آقا حمیدرضا محمدی مالک این سایت وزین بابت روشنگری که فرمودید به عرض برسانم بنده به عنوان یک ایرانی مقیم خارج کشور بابت راه اندازی این سایت بسیار بسیار خوب شما تشکر ویژه دارم چرا که در نبود منابع ادبی مکفی در خارج کشور این سایت تا حده زیادی از عطش اینجانب به شعر رو ادب را کاسته. خسته نباشید استاد.
مهراد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
همچنین من متوجه بیت زیر هم نمی شوم
ای ریشخند رخنه جه یعنی منم سالار ده......
مهراد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
سلام
خواهشمندم مرا در درک بیت زیر یاری بفرمایید،
ای خر به کاه اولی تری دیگی سیاه اولاتری.........
سپاس
Alipur در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:
(صاحب تسلیم را هر کس تواضع شکند) غلط است
متن درست آن (صاحب تسلیم را هر کس تواضع میکند) میباشد
علی شهابی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
سلام بر دوستان گرامی؛ جناب آقای صابر برزویی، "هم" در مصرع دوم بیت اول، زائد نیست! حتماً می دانید که آوردن قافیه در شعر فارسی(برخلاف ردیف) ضروری است و همانطور که آقای نوید اشاره کردند "هم" در اینجا قافیه است. اگر منظور شما از زائد بودن این است که "هم" در این مصرع بی معناست، باید عرض کنم که حافظ در غزل دیگری "نیز" و "هم" را در کنار هم آورده : دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم...
به نظر می رسد که حافظ در این غزل برای رعایت آهنگ و وزن شعر و همچنین تأکید بیشتر این دو واژه را در کنار هم آورده.
موفق باشید.
ایرج در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
روفیای عزیز به نکته مهمی اشاره کردند ماندگاری شعر حافظ.می دانیم که در افسانه ها آمده است که خضر و اسکندر(در برخی از روایات نام های دیگری آمده است از جمله کورش)به دنبال آب حیات میگردند.سرانجام در دل تاریکی (احتمالا غاری،حافظ خود به این نکته اشاره دارد که:آب چشمه حیوان درون تاریکیست))خضر به آب حیوان می رسد .ازان می نوشد و جاودان می شود.در مشکی آب حیات را ریخته برای اسکندر می آورد.بیرون از تاریکی به علت خستگی مشک آب را بر درختی آویخته ،خود به خواب میرود.کلاغ ها به دنبال آب که به صورت قطره از مشک می چکید آن قدر به آن نوک می زنند که ضمن نوشیدن آب، مشک سوراخ و تمام آب آن به زمین می ریزد.افسانه عمر دراز کلاغ هم گویا ازین جا منشا میگیرد(استاد خانلری در سروده زیبایش "عقاب""پدر من که پس از سیصد و اند ****کان اندرز بد دانش و پند" و پوشکین شاعر روسی و حتی در نویسندگان خودمان بسیاری به عمر دراز کلاغ اشاره دارند.اشاره حافظ" به زاغ کلک من "هم نظری به این افسانه دارد.که حافظ خود به راز جاودانگی سخنش بدین گونه تعبیر می کند.
شیرزادی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او: