داد عشق از بینیازی درس طفلانم به یاد
سرخط معنیست پیش چشم و میخوانم به یاد
شرم بیدردی مگر بر جبههام چیند عرق
تا بماند ننگ خشکیهای مژگانم به یاد
میفشارد تنگی این خانه مجنون مرا
گر نباشد وسعتآباد بیابانم به یاد
در فراموشی مگر جمعیتی پیدا کنم
ورنه چون موی سر مجنون پریشانم به یاد
زان ستمهایی که از بیداد هجران دیدهام
میدرم پیش تو گر آید گریبانم به یاد
دل کباب پرتو حسن عرقناک که بود
کز هجوم اشک میآید چراغانم به یاد
از تغافلخانهٔ ناز تو بیرون نیستم
شیشهای بودم که دارد طاق نسیانم به یاد
زان قدر هوشی که میکردم به وهم خویش جمع
چون به یادت میرسم چیزی نمیمانم به یاد
از عدم آنسوترم برده است فکر نیستی
نیستم زآنها که هستی آرد آسانم به یاد
با خیال رفتگان هم قانعم از بیکسی
کاش گردون واگذارد یاد دورانم به یاد
بعد ازین غیر از فراموشی که میبیند مرا
مفت آگاهی اگر روزی دو مهمانم به یاد
بیدل آن دور می و پیمانهام دیگر کجاست
یک دو دم بگذار تا رنگی بگردانم به یاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد جدایی است. شاعر از بینیازی و ناکامی در عشق صحبت میکند و به یاد کودکیش میافتد. او از شرم و عرق جبین به خاطر نبودن معشوقش یاد میکند و احساس میکند در تنگنای خانهاش، بیمقدار و مجنون شده است. دل او در جستجوی یاد معشوق است و از سختیهای جدایی و بیداد هجران مینالد. شاعر همچنین از فراموشی و ناخودآگاهی در زندگیاش سخن میگوید و آرزو میکند که یاد دورانها و معشوقش در ذهنش باقی بماند. در انتها، او به دلتنگیاش برمیگردد و از دوری میگوید، درخواستی از معشوق برای فراموش نکردن را بیان میکند.
هوش مصنوعی: عشق من از دیگری هیچ کم نیست و من همچنان در حال یادگیری از بچهها هستم. این یادگیری همیشه جلوی چشمان من است و آن را به یاد میخوانم.
هوش مصنوعی: آیا شرم و احساس ننگ از بیاحساس بودن، بر پیشانیام عرق نمینشیند تا یادگار خشکی مژههایم را به خاطر بسپارد؟
هوش مصنوعی: این خانه کوچک مرا به شدت تحت فشار قرار میدهد، اگر نبود وسعت و آرامش بیابان، همیشه در یادم میماند.
هوش مصنوعی: در دل غم فراموشی، شاید بتوانم به جمعی از دوستان و همراهان دست پیدا کنم، وگرنه در حال حاضر مانند موی سر مجنون درهم و برهم و آشفته هستم در یاد و خاطرهها.
هوش مصنوعی: من از ظلم و ستمهایی که به خاطر دوری از تو کشیدهام، آنقدر رنج میبرم که اگر روزی با یاد تو به نزد تو بیایم، گویی ناامیدیام را به دست خود جر بدهند.
هوش مصنوعی: دل من که بر اثر زیبایی معشوق به شدت آشفته و داغان شده، به خاطر سیل اشکی که بر چهرهام میریزد، روشن و نورانی میشود و یاد او در دلم زنده میماند.
هوش مصنوعی: من از فضای ناز و دلربایی تو بیرون نمیروم، مثل یک شیشهای هستم که در طاق نسیانم خاطراتم را به یاد میآورم.
هوش مصنوعی: از آن همه درکی که داشتم و به خیال خود جمع کرده بودم، وقتی به یاد تو میافتم، هیچ چیز از یادم نمیرود.
هوش مصنوعی: فکر عدم و نیستی مرا فراتر از آنها برده است. من از آنهایی نیستم که وجود دارند؛ این فکر وجود به راحتی من را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: من حتی با یاد و خیال کسانی که رفتهاند، میتوانم با تنهاییام کنار بیایم. ای کاش آسمان، خاطرات گذشتهام را به من بدهد تا مایه تسلای خاطر شود.
هوش مصنوعی: بعد از این، تنها فراموشی را میبینم و اگر روزی دو مهمان به یادم بیفتند، این آگاهی برایم بیفایده است.
هوش مصنوعی: بیدل، یاد آن روزهایی که با می و پیمانه سر میکردم را زنده کردهام. اکنون تنها میخواهم چند لحظه دیگر صبر کنم تا شاید بتوانم رنگی عوض کنم و خاطرات آن لحظات را دوباره تجدید کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.