گنجور

حاشیه‌ها

ابراهیم در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

به نظر من مصرع اول این شعر از لحاظ ادبی مشکل داشته باشه چون توی مصرع اول نوشته شده میکنی دردم و توی مصرع دوم نوشته زیادت می شود هر دم که از نظر ادبی با هم نمی خونه. و کلمه زیادت توس مصرع دوم اشتباه است که همه جا همین زیادت رو نوشته و درستش زیارت است. پس با این اوصاف بیت اول به این شکل درست تر می شه:
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌ شود دردم
تو را می‌بینم و میلم زیارت می‌شود هر دم
به معنی اینکه میل به این پیدا می کنم که مدام تو را زیارت کنم(ببوسم)

merce در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

مهری عزیز
درود
بیت هشتم را صاحب نظران کنایه ای به امیر مبارزالدین می دانند که ثروت بی کرانی از اموال شیخ ابواسحاق آل اینجو به چنگ آورده و هم قدرت و زور فراوان دارد
میگوید داشتن مال و قدرت که تو آنها را حسن میدانی، برای سلطنت کافی نیست و باید صفات بسیار دیگری هم داشت تا لایق فرمانروایی بود
ثروت و قدرت را ، حسن و زیبایی توصیف کرده که به تنهایی نزد خردمندان مقبول نیست ، بزرگی را ابزار دیگری هم لازم است
با احترام
مرسده

merce در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

سحر عزیز
جواب شما را بانو روفیا با زبان گویای عرفان نوشتند
ولی من که عارف نیستم آن را تحت الفظی چنین می بینم
وصل را {یارسیدن به مقصود را }به کاخی تشبیه کرده که دستیابی به کنگره ی آن در گرو ِ از جان گذشتگی بسیاراست
بعضی گمان دارند که این غزل پیامی از حافظ است به شخصی به نام صاحب عیار در مورد توطئه ای علیه مبارزالدین برای باز گرداندن شاه شجاع که درین بیت نهم امید زیادی به انجام کار ندارد
و می گوید تا به مقصود برسیم شاید که بسیار کشته شوند
با احترام
مرسده

ندا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۲ - حکایت:

مطلب مورد نظر از کتاب بیان دکتر سیروش شمیسا گفته شد

ندا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۲ - حکایت:

چو گنجشک روز ملخ در نبرد* به کشتن چه گنجشک پیشش چه مرد
این بیت با توجه به بیت قبلش دارای تشبیه مرکب به مرکب می باشد اینکه پهلوان در جنگ در روز نبرد مثل:چو گنجشک روز ملخ.......می ماند

کمال در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:

باسلام دوست حاشیه نگار،اقای جاویدمدرس خیلی جالب وموشکافانه این غزل روتحلیل کرده اندخداخیرشأن دهد ومن یک فال برای این غزل دراین جادرج میکنم که:
گویاشماازان دسته افرادی هستیدکه
یادرغم یادرشادی های گذشته تان،،،،،
زندگی می کنیدودردنیای اوهام و،،،،،
خیالات به سرمیبرید،حافظ به شما،،
متذکرمیشودکه گذشته رارهاکنیدو،،
اگرواگرکدورتی باکسی داریدسعی ،
کنیداین کدورت راحل کنید،بخشش،
وگذشت راپیشه خودکنیدوسخن،،،،،
چین نباشید.
دست حق نگهدارتان.

شهراز در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵:

"ز شیراز وز ترف سیصدهراز
شتروار بد بر لب جویبار"
این بیت به چه معنیا ست؟

الیما در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

"آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما می‌برد
ترک از خراسان آمدست از پارس یغما می‌برد
شیراز مشکین می‌کند چون ناف آهوی ختن
گر باد نوروز از سرش بویی به صحرا می‌برد"
برخلاف بسیاری از شعرا که یا متعصبانه از شهر و دیارشان تعریف میکنن و یا به کلی از دیار و سرزمینشان بریده اند سعدی بزرگوار زیبا و بی اغراق درباره شیراز و حال و هوای نوروزیش سخن می گوید.

قدیمی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

همان قسم که محترم ترابی نوشته اند
گوسفندی برد این گرگ مزور همه روز....
من هم چنین خوانده ام و فکر میکنم از نگاه وزن شعر هم کدام کمبودی حاصل نمی شود در حالیکه اگر عوض مزور معود را بگذاریم در وزن خلل می افتد والله اعلم

محمد آقا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳:

تو ادبیات قوی نیستم زیاد، ولی مولانا... حرفی برای گفتن ندارم....!!

قدیمی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

من این فرد از شعر حضرت سعدی را در شصت سال قبل که جوان بودم و تا کنون در حافظه دارم چنین خوانده ام :
این سراییست که البته خلل خواهد دید
و حقا که خدا داناست

محمد صادق در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۱:

واقعا اشعار خواجوی کرمانی هنرمندانه و زیباست! اما متاسفانه از سوی مردم کمتر شناخته شده و یه جورایی میشه گفت زیر سایه شعرای بزرگی مثل سعدی و حافظ و مولوی گم شده!

محمد صادق در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۳:

"ما سیه بختان شبی داریم لیکن افسانه نیست" را تصحیح کنید لطفا

تسلیم در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:

همچنین ایشان در مقدمة خویش بر منطق الطیر از ملاحظات نسخه نویس هایی سخن می گویدکه هر جا غزلی عارفانه و بی نام می دیده اند، آن را به نام یکی از مشاهیر شعر عرفانی (سنایی، عطار، مولوی) نسبت می داده اند و به خصوص از همین غزل سنایی نام می برد و تأکید می کند که این غزل با جهان بینی و طرز تفکر عرفانی سنایی قابل تطبیق نیست. (شفیعی کدکنی، 1383: 36 35).
منابع:
در اقلیم روشنایی
تاریخ تصوف
شرح منطق الطیر
دیوان سنایی مدرس رضوی

تسلیم در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:

استاد مظاهر مصفّا که دیوان سنایی را تصحیح کرده است، از نظر سبکی، این غزل را از سنایی نمی داند و عبارت «جانا بیا» را در این بیت غزل:
جانا بیا و تکیه به طاعات خود مکن
کاین بیت بهر بینش اهل زمانه بود
شکل تغییر یافتة «خاقانیا» می داند و معتقد است که این غزل از خاقانی است.
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی دربارة این غزل می گوید: «در تاریخ شعر فارسی، این غزل حالتی استثنایی دارد و تا حدودی متمایز از نوع بینش عرفانی سنایی است. احتمال اینکه گویندة آن شخص دیگری باشد جز سنایی، بسیار زیاد است. در دیوان خاقانی نیز این غزل با اندکی تفاوت آمده است و با ذهنیّت خاقانی نیز هماهنگی ندارد. بیشتر احتمال می رود که سرودة یکی از عارفان بزرگ و
گمنامی باشد که در خط عرفانی امثال احمد غزالی و عین القضات همدانی و شیخ ابوالقاسم کرگانی باشد که اینان ستایشگران ابلیس اند و فهم دیگری از مسئله ابلیس در نظام کاینات دارند. سنایی در دیگر موارد، با ابلیس برخوردی از نوع دیگران دارد؛ پس این غزل را نمی توان به طور قاطع از سروده های او دانست. (شفیعی کدکنی، 1373: 207)
همچنین ایشان در مقدمة خویش بر منطق الطیر از ملاحظات نسخه نویس هایی سخن می گویدکه هر جا غزلی عارفانه و بی نام می دیده اند، آن را به نام یکی از مشاهیر شعر عرفانی (سنایی،

تردید در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵:

گاهی که جویم از خود مجالی
زان لب ستانم بوس خیالی
در خلوت خود هر جا که باشم
جام می است و آسوده حالی
غمخانه بی غم پیمانه مملو
خمخانه جوشان از آن زلالی
یارب بیامد در خلوت ما
یار ظریف خوش خط و خالی
نوری بتابد از طاق چشمش
گیسو کمند ابرو هلالی
تردید دل را چاره گشا شد
چون که براه است بزم و وصالی

مسلم در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:

سلام بزرگواران تشنه تفسیری شما هستم زیاد ممنون از محبت شما بزرگواران

فروغ در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۱۳:

آن رند که _از _عالم دل آگاه است

Hasantoohyd در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۳:

البته که احتمالا منظور نگارنده تاکید بر این بیت بوده ویا شاید هم از این بیت چندی بیشتر دل خوشنود گردیده است
در هرصورت گنجور عزیز از تصحیح و پاک نمودن این بیت ما را دل شاد بفرمایید
باشد تا آیندگان از این بیت تکراری رنج نبرند

علی اکبر پورمحمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - جان و تن:

سلام
پروین اعتصامی گرانقدر اشعار بیدار کننده ویادآوری کننده بسیاری در خصوص تفاوت جان وتن دارد به اشعار ایشان بسیار علاقمندم

۱
۴۲۴۸
۴۲۴۹
۴۲۵۰
۴۲۵۱
۴۲۵۲
۵۴۷۳