خانه دل باز کبوتر گرفت
مشغله و بقر بقو درگرفت
غلغل مستان چو به گردون رسید
کرکس زرین فلک پر گرفت
بوطربون گشت مه و مشتری
زهره مطرب طرب از سر گرفت
خالق ارواح ز آب و ز گل
آینهای کرد و برابر گرفت
ز آینه صد نقش شد و هر یکی
آنچ مر او راست میسر گرفت
هر که دلی داشت به پایش فتاد
هر که سر او سر منبر گرفت
خرمن ارواح نهایت نداشت
مورچهای چیز محقر گرفت
گر ز تو پر گشت جهان همچو برف
نیست شوی چون تَف خور درگرفت
نیست شو ای برف و همه خاک شو
بنگر کاین خاک چه زیور گرفت
خاک به تدریج بدان جا رسید
کز فر او هر دو جهان فر گرفت
بس که زبان این دم معزول شد
بس که جهان جان سخنور گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف یک حال و هوا و تحولات روحی و اجتماعی میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن دنیایی میپردازد که در آن کبوتران، مستان، و کرکسها در آسمان در حال جستجوی معنا هستند. او به خالق اشاره میکند که از آب و گل آینهای ساخته و در آن صدها تصویر و نقش منعکس شده است. همه چیز به سمت حرکت و زندگی حرکت میکند و هر کسی که دل داشته باشد، جذب این تحولات میشود. در نهایت، شاعر بر اهمیت خاک و وجود آن تأکید میکند و نشان میدهد که خاک دارای زیبایی و ارزشهایی است که از آن جهان فر اقتدار میگیرد. همچنین او از فقدان سخن و کلام یاد میکند و به نوعی تأمل در مورد وجود و زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: دل مانند خانهای است که کبوتران آن در آن سکونت دارند. وقتی دل شلوغ و مشغول میشود، آرامش و سکوتی که باید در آن باشد، به هم میریزد و مانند زمانی است که صدای بقر و سایر عوامل مزاحم، در محیطی آرام و دلنشین ایجاد مزاحمت میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که سر و صدای شادی بخشِ مستان به آسمان رسید، یک عقاب زرد رنگ در آسمان پرواز کرد.
هوش مصنوعی: ماه و سیارههای مشتری و زهره در حال رقص و شادیاند و موزیک و آهنگ شادی به این مراسم افزوده شده است.
هوش مصنوعی: خداوند روحها را از آب و گل آفرید و مانند یک آینه آنها را در مقابل هم قرار داد.
هوش مصنوعی: از آینه تصویرهای زیادی پیداست و هر یک از آنها چیزی است که به او نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که قلبی مهربان و دوستدار داشته باشد، به پای آن دل به زمین میافتد و کسی که در برقراری ارتباط و تأثیرگذاری بر دیگران مؤثر است، مانند کسی است که بر بالای منبر قرار گرفته و سخنرانی میکند.
هوش مصنوعی: در بیانی ساده میتوان گفت: اگرچه خرمن ارواح بیپایان است، اما یک مورچه چیزی ناچیز و کمارزش را برداشت کرد.
هوش مصنوعی: اگر دنیا به خاطر تو پر از نعمت و خوشی شود، مانند برف که در آفتاب ذوب میشود، به یکباره همه چیز فنا میشود.
هوش مصنوعی: برف، از خود را کنار بگذار و به خاک تبدیل شو. نگاه کن که این خاک چه زیباییها و زینتهایی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: خاک به مرور زمان به جایی رسید که از آن، هر دو جهان به تسخیر و کنترل او درآمد.
هوش مصنوعی: به خاطر این که زبان در این لحظه گیر کرده و ناتوان شده، جهان هم به نوعی جان سخن را به دست آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ابیات ۳،۷،۸،۹،۱۰،۱۱ خوانش نشده
راه قِدَم پیشِ قَدَم درگرفت
پرده خلقت ز میان برگرفت
پرده ز روی شفقت بر گرفت
اشک فشانان ببرم در گرفت
چون ز سخن زاد سخن در گرفت
پرده ازین راز سخن برگرفت
نوری از آن صبح جبین برگرفت
سنبل شب در چمن تر گرفت
ز آتش رخسار که ساغر گرفت
خانهٔ آیینه چو من درگرفت
کو پر و بالیکه به آنکو رسد
نامه گرفتم که کبوتر گرفت
عشق، وفا میطلبد، چاره چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.