گنجور

حاشیه‌ها

مژده در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۴:

درود بر دوستداران ادبیات
بیت ششم این غزل زیبا سعدی نامفهوم بود و در کلیات فروغی بعد از روستایی علامت سوال گذاشته که مشخص میکند معنای بیت برای استاد فروغی هم مبهم بوده است.بعد از تتبع بسیار عاقبت مشکل را حل شد مصراع دوم ضرب المثل است یعنی بودن مزاحم.البته با عذرخواهی فراوان از روستائیان عزیز و زحمتکش!

علی بهزاد در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹:

باسلام وتبریک شب یلدا:
فکرمی کنم درستش اینجوری باشد:
عزیزوم خانه چشموم سرایت
میون هردوچشموم جای پایت
از آن ترسوم که غافل پاگذاری
نشیندخارمژگانوم به پایت

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

حقیر از بیشتر کامنتهای جناب خراسانی استفاده میکنم. متاسفانه بعضی مواقع ایشان هم به نظر حقیر به دیگران توهین کرده اند که حقیر هم بعضی اوقات به خود اجازه دادم که اعتراض کنم، ولی بیشتر مواقع فحاشی را شخص دیگری شروع میکند، بعد یکی پس از دیگری شروع به فحاشی میکنند. کسانی که دم از آزادی بیان میزنند لطفاّ به ایشان بدون فحاشی اجازه حرف زدند بدهند. بنده دم از اسلام و دین و راه حق معصومین نمیزنم و اصلاّ ایشان را نمیشناسم ولی این روش مافییایی را هم نمیفهمم.

بینوا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

سلام به همه استادان ارجمند
عنایت بفرمایید که ختن سرزمین است و نافه ندارد بلکه آهو دارد . نافه ختن را به استعاره هم نمی توان به کار برد زیرا مخل معنی و فصاحت است

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

جناب مسعود سعیدی و یا س م: شما متاسفانه هر آنچه دوست دارید میبینید. به اسامی مختلف به دیگران توهین میکنید. بنده به شما چند بار گفتم که امام برای انسان مقامی مشخص نکردند، ولی شما همان مقامی را که برای انسان دوست دارید که پایینتر از حیوان میباشد دیدید و چند بار گفتید که "مگر تا به حال گاوی در راه عقیده اش گاو دیگر را به اسیری گرفته ، برده کرده یا فروخته است؟
کدام حیوان از انسان پست تر است؟"
من هم که دیدم شما یا ظاهر لغات را نمیفهمید و یا مغلطه میکنید با شما یک بیت از آقای جوادی خواندم که کمی کمتر جهد کنید و متون را درست بخوانید. از شما و آن اسم دیگرتان س.م امروز معضرت هم خواستم؛ کاری که نه شما و نه دوستان دیگر شما و که بارها با اسامی مختلف فحاشی کرده اند هرگز نکردند. حال هم بابت آن شوخی از شما و اسم دیگر شما " س.م" دوباره معضرت میخواهم. لطفا دست از فحاشی بردارید. هم شما و هم دوستان شما. شما اگر عربی دوست ندارید نخوانید بزرگوار. اگر به جناب خراسانی فحاشی کنید مشکل شما حل میشود؟

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

سرکار خانم روفیا
با سلام
اجازه بدهید یکبار دیگر این بحث عداوت و بد گویی را با یکدیگر مرور کنیم تا علت ها روشنتر و شاید ابهامات برای بعضی بر طرف گردد
زبان ما که اکنون صحبت می کنیم آمیخته ایست از عربی فارسی و گاهی زبانهای دیگر ولی لغاتی که از عربی به کار میبریم فارسی شده است و اغلب به آن معنا و آن تلفظ در عربی کاربرد ندارد حالا اگر محترم آقایی لغات عربی را طوری کنار هم چید که برای من ِفارسی زبان نا مفهوم بود ، ناخوش آیند است و اگر به تظاهر و خودنمایی گرایش داشت که ناخوش آیندتر.
همه دوست دارندکه درین حاشیه ها صحبت ها بی ریا ،
صاف ، قابل فهم ودر عین حال با نهایت فروتنی ارائه شود
همانطور که همه ی دوستان بر این گرایش نیک شما ، روفیا بانوی گرامی ، متفق القول هستند
بنده مدتی پیش به آقای خراسانی با نهایت ادب پیشنهاد کردم که روش خود را در تعامل با دیگران تغییر دهند ولی اثری نداشت و نتیجه این شد که عده ای ، همه جوان و نکته دان ، بعضی شاعر ، در مقابل جبهه گیری ایشان ایستادند و آقای خراسانی نیز کوتاه نیامدند و از در استهزا ، کوچک شمردن و یکی دو بار اهانت به خانواده ی آنان سعی در به کرسی نشاندن روش خود کردند . که این درگیری هنوز هم ادامه دارد.
مثل اینکه حساسیتی به نوشته های آقای خراسانی در میان است و می بینیم ، حاشیه های ایشان هم با صحبت روزمره ی ما متفاوت است . متأسفانه اغلب ما به خودمان اجازه می دهیم دیگران را تحقیر کنیم تا منطق مان به کرسی نشانده شود ، همین دیروز دیدم حاشیه نویسی که دم از اسلام و دین و راه حق معصومین میزند به بی گناهی دیگر نوشته : تو کله ی تو پر ِ قورمه سبزیست ، همراه با تهمت نفهم بودن
این رشته سر دراز دارد
بااحترام

شهرام بنازاده در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰:

معنی این شعر همان مضمون زجری که در قفس میکشی سزای کفران نعمتی است که در باغ کرده ای
اینکه امروز هوشیار در میان مستان نشسته ای ، تاوان شراب خوری های بی حساب گذشته است.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

آنرمال یک کلمه آلمانی است. جالب است که در فارسی هم هست.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

فوبیا یا فوبی، ترس نامعقول و شدید از یک موضوع، یک موقعیت یا یک شیئ است. در واقع با اینکه فرد می‌داند ترسش نامعقول است ولی توانایی کنترل آن را ندارد و اگر در معرض آنچه که از آن "هراس" دارد، قرار بگیرد موجی از اضطراب، ترس شدید و حتی وحشت‌زدگی بر او چیره می‌شود و این تجربه چنان برایش ناخوشایند است که سعی می‌کند همیشه از آن مورد "هراس آور" دوری کند. در میان اختلال اضطراب، "فوبیاها" از همه شایع ترند.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

برهنه کرد صورت شان زمادت
زمادت= از ماده
ماده =Material

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

نخود گرامی:
اولاً حقیر خود به آلمانی، انگلیسی و فرانسه نوشتم و کسی اعتراض نکرد.
ثانیاً خود سخن سرایان پارسی گوی اشعارو ابیات بسیاری به عربی در همین گنجور دارند که با این حساب باید اینجا نمیبودند. خوب بود می دانستیم که دلیل واقعی این فحاشیها چیست که به خود این دوستان از همه بیشتر ضرر میرساند. اینطور نکات بسیار Anormal هستند و عواقب بدی را به دنبال خواهند داشت. این بیشتر مثل یک فوبی است.

مرتضی جمال لیوانی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

برهنه کرد صورت شان زمادت
در این مصراع زمادت یعنی چه؟

نخود هر آش در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

جناب آقا/ خانم بیدار
کسی با عربها و عربی دانی و عربی حرف زدن مشکل و مخالفتی ندارد، آنچه من مشتری گاه گاهی گنجور دیده ام مخالفت با عربی و انگلیسی و......نویسی در گنجور سخن سرایان پارسی گوی است.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

بعضی از کلمات سانسور میشوند. خوب بود میدانستیم کدام کلمات. پس فرمودید تاریخ؟ من زیاد تاریخ نمیدانم، یعنی تاریخ ایران را نمیدانم، ولی به نظر شما این کار که به هر کس که عربی حرف بزند ناسزا بگوییم منطقی است؟

دیلمی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:

ناشناس شما بری قران تفسیر کنی بهتره برادر بیشتر به تفکراتتون نزدیکه

روفیا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

همیشه بیدار گرانقدر
بنده پاسخ این پرسش شما را در بخش 139 مثنوی دفتر سوم نگاشته ام.
نمی دانم چرا با اینکه به قواعد گنجور و قواعد صلح جهانی احترام گزارده و احدی را مورد هتاکی قرار نداده ام مشمول بگیر و ببند و سانسور شده ام!
اینقدر بگویم ریشه هایش در تاریخ یافت میشود لیکن انسان اندیشمند باید همه رویدادهای تاریخ و ماقبل تاریخ و ما بعد آن را بداند تا بتواند قواعد بازی روزگار که ماورای تاریخ پنهان شده اند را پیدا کند.

aydin saheli در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در پاسخ پرسش سلطان سنجر دربارهٔ مذهب:

لطفا اصلاح شود:
از پی سلطان دین پس چون روا داری "هم"
صحیح : همی

دیلمی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:

بله سایه افریننده رو میبینیم ولی حکیم دانا سایه اش رو با تیر میزند

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

خواهر عزیزم، روفیای گرامی حقیردیده که جناب آقای مجتبی خراسانی در خیلی از حواشی که مینویسد در موارد بسیاری مورد فحاشی دوستان عزیز قرار گرفته اند. همانطور که فرمودید آقای مجتبی خراسانی گرامی هرگز زبان به ناسزا گویی نیالوده اند. ولی این حقیر طرف مقابل به هیچ عنوان نمیتواند درک کند. این چه عقده و نفرتی است که برخی به زبان عربی دارند؟ حقیر از یاد گرفتن این زبان ناتوان مانده ام و تعجب میکنم که کسی از زبان عربی انتقاد میکند و شعری میسراید که 50٪ عربی در کلامش موج میزند. خواهر گرامی من اینطور نظر و عمل را نمیتوانم درک کنم: به نظر شما این رفتار یک رفتار عاقلانه است؟ من واقعاّ قصد انتقاد ندارم و میخواهم بفهمم که این نفرت از کجا موج میزند؟ شاید انسان منطقی مثل شما بتواند اینطور فکر را به حقیر بفهماند.
با احترام

روفیا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

آن دوست گرانقدری که در صفحه ای دیگر نوشتار من را انشا نامیدند یا اصلا حقیقت بزرگ پشت حاشیه بنده مبتنی بر اصالت و کرامت خدمت به مادر را ندیدند یا تلاش در پرده پوشی از حقیقت داشتند.
ایشان بر این باور بودند که با تحقیر و خوار بر شمردن من یا اندیشه من می توانند این پرسش مرا کم رنگ یا محو کنند:
که چگونه است که مومنی برای خوار بر شمردن دیگران آنها را دعوت به کمک به مادر در امور آشپزخانه میکند؟؟!!
خوشبختانه همیشه بیداری و دیگرانی بودند تا جوهر حقیقت نهفته در انشای کودکانه مرا ببینند و در صفحه دیگری از صفحات گنجور که صفحه ای از صفحات دهر است پرده از پریروی حقیقت بردارند.
پریرو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد
شاید آن همزبان گرامی با گرد و خاک بر پا کردن در آن صفحه بتوانند چهره تابان حقیقت را بپوشانند ولی نور حقیقت بر ظلمت غالب است و به طریقی در جایی بر آنانی که تغذیه از نور میکنند می تابد.
چه بسا که آقای مجتبی خراسانی گرامی هم دارند با خود می اندیشند که چنین طرفداری از کجا پیدا کرده اند!!
چه ایشان هر چند ما کودکان را لایق وادی معرفت نمی دانند هرگز زبان به ناسزا گویی نیالوده اند و آلودگی و تردامنی را مایه مبالات ندانسته اند!
و اینجاست که ما باید قوه تمییزمان را به کار گیریم و همه مومنان و همه ناباوران و همه منکران را در یک category قرار ندهیم و از این مغلطه تعمیم که یکی از فریب های مهلک روزگار است جان سالم بدر بریم.

۱
۴۱۶۴
۴۱۶۵
۴۱۶۶
۴۱۶۷
۴۱۶۸
۵۶۵۱