سیاوش بابکان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
سر تسلیم من و خشت در میکده ها ، اگر به مانای سر سپردگی به پیر مغان باشد، که به گمانم چنین است ، خشت به مانای عام است و به یقین خشت خام نیست ( چه حتا خرد خام به می خانه می برند از برای پختگی) وگر خشت تنها خام است نیازی به افزودن صفت خام نیست
مگر که مردن بر در میخانه مراد شاعر بوده است . که باتوجه به حال و هوای غزل دور می نماید
و اما به عنوان یک شکل هندسی نیز باید این واژه را از نظر دور نداشت ، بر ورق بازی و در شلوار کسان و آنچه با آن میکنند حریفان.
و از شوخہ گذشته اگر درگاه میخانه پا توغ خواجه از خشت (خام) بوده است با رفت و آمدهای پی در پی حافظ خیلی زود از میان رفته نه از خشت نشانی می مانده است نه از خشت نشان.
مسلم یوسفی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی:
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند/گر اندکی نه بوفق رضاست خرده مگیر
مسلم یوسفی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی:
تمام حرف مولوی رو حافظ در یک بیت به زیبابی بیان کردن.
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند/گر اندکی نه بوفق رضاست خرده مگیر
علی افشاری در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور:
نکته مهم در این شعر ناپدید شدن ابومنصور حامی ومشوق فردوسی است.که با دسیسه عوامل سلطان محمود غزنوی سر به نیست شد.وباعث تاسف شدید فردوسی شد.
شاهرخ در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب : اگه مردم دنیا در محدوده ذهن و فکر محصورند ، و با اقلام جهانی ( ثروت - مقام - شهرت - مذهب و .......) هم هویت شده و از کم و زیاد شدن آنها در رنج و درد هستند ( زهر باریدن ) ............. من آزاد از چنین تعلقاتی در شهد شیرین وصل و فضای یکتایی غوطه میخورم
سالار فرحزادی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود / کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
گل شاهد بازاری است زیرا همه میتوانند آن را ببینند، همینطورهمۀ ما انسانها شاهد بازاری هسیم چون فقط ظاهر موجودات را میتوانیم مشاهده کنیم. بعبارت دیگر اگر کسی گلاب گرفتن از گل را کشف نمی کرد ما هرگز قادر به فهم این موضوع نبودیم و گلاب را در گل نمی دیدیم. بنابراین پرده نشین، گلاب است زیرا در باطن گل پنهان میباشد. در واقع گلاب و گل یک چیز هستند، گل ظاهر و گلاب باطن. مثل نیشکر و شکر وبسیاری ازین قبیل که کشف دشده اند و بسیاری دیگر که هنوز کشف نشده اند.
لاجرم سرگشته گشتیم از ضلال / چون حقیقت شد نهان پیدا خیال (مولانا)
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
لغت نامه دهخدا
خشت . [ خ ِ ] (اِ) آجر خام و ناپخته . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). پاره ای گل که آن را در قالبی ریزند و چون شکل قالب بخود گرفت قالب را از آن خارج کنند وسپس آن پاره گل ، شکل قالب گرفته ، را در آفتاب گذارند تا خشک شود و بعد آن را در ساختمانها بکار برند. می گویند خشت بهتر از آجر عایق گرما و صدا است . این پاره گل را گاه به جای «خشت « »خشت خام » نیز می گویند و چون خشت خام را بپزند آجر میشود. لَبِن :
مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد
کند برابر چرخشت خشت بالینا.
نگار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۰:
با سلام خدمت شما
لطفا معنی این بیت از این غزل زیبا رو بهم بگین ممنون
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی.
نگار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:
من سوالی داشتم
خواستم معنی این بیت رو اگه میشه بهم بگین لطفا
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
عشق پرست ای پسر باد هوا است مابقی
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
بانو روفیای گرامی: از شما ممنونم پس بهشت به معنی هشتن است، خیلی ممنون.
در باره اسم سؤال دقیقی فرمودید: جواب این است که از جنس awakening البته این یک آرزو است و fact نیست
سیاوش بابکان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
همیشه بیدار،
امیدوارم بیداری باشد و نه بی خوابی،
دو دیگر خشت به گمانم بطور عام مانای آجر نیز دارد ، چه خشت خام داریم ، آجر خام نداریم
( آنچه در آیینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند)
در مصراع نخست مراد از خشت درگاه میکده است ، و در بخش دوم مراد خشتی است که گویا زیر سر مردگان مینهند.
و بر سر خشت رفتن ،که داستان زادن است.
خشت بر دریا زدن ، بر آب زدن و.....
آریایی فر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۵ - حکایت روزه در حال طفولیت:
درود ممنونم از دست اندر کاران گنجور
ولی کاشکی اعراب گذاری می کردید
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
راستی ای دوست
این همیشه بیداریتان از جنس insomnia است یا از جنس awakening ؟؟
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
درود همیشه بیدار گرامی
پاسخ پرسش نخست تان را نمیدانم.
ولی گمان میکنم بهشت دوم از مصدر هشتن به معنای وانهادن است.
از دست دادن به معنای lose عملی ناخواسته است به سبب سهل انگاری. ولی هشتن به معنای drop عملی خود خواسته و آگاهانه است.
همان که پدرمان انجام داد. وقتی که به وسوسه حوا جانش تن داد و از آن سیب یا گندم کذایی میل نمود دقیقا می دانست دارد چه میکند و با این وجود بهشت را وانهاد!
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
حافظ معروف است به اینکه هیچ وقت یک کلمه را در یک بیت دو بار استفاده نمیکند مگر به دو معنی متفاوت که این کمال قدرت بیان ایشان را نشان میدهد: مثال:
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
حال سؤال حقیر:
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
"خشت" اول معنی "آجر خام" میدهد، معنی "خشت" دوم چیست؟
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
معنی "بهشت" اول "پردیس" است؛ درست؟
معنی "بهشت" دوم "از دست بداد" است یا چه معنی دارد؟
خیالِ کج در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی):
با سلام
در این بیت از بند دوم هم :
آن خراباتهای بی ره و رو
بر خراباتیان گم شده پی
پُر خراباتیان صحیح است
(از رساله اطوار ثلاثه - ابن ترکه - مجله معارف دوره نهم شماره 2 1371
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
یکی از بزرگترین فلاسفه بعد از مرحوم ملا صدرا و دو شاگردانش فیض و فیاض که داماد وی هم بودند، مرحوم حاج ملا هادی سبزواری است که شاعر خوبی هم بوده. البته ایشان در شعر هر چند در حد حافظ نبود ولی عمق اشعار آن مرحوم هم بسیار ژرف هستند. این شعر حافظ حقیر را به یاد این غزل از آن مرحوم می اندازد.
ملا هادی سبزواری می فرماید:
چون دست قضا رشته اعمار برشت
بگسیختنش خامهٔ تقدیر نوشت
از حکم ازل نه رسته برناونه پیر
وز دام اجل نجسته زیباونه زشت
افشاند در این مزرعه هر کس تخمی
ناچار بباید دِرَوَد حاصِل کشت
امروز بپای خم می سر مستی
فرداست که بر تارک خم باشی خشت
یکچند اگر گسیخت پیوند ازل
در عاقبت انجام بآغاز سرشت
بردار دل ار چه مُلک دارا داری
کین دار فنا بباید از دست بهشت
برگشت باو هرچه از او گشت پدید
گر ز اهل کلیسیاست و از اهل کنشت
با دوستی پنج تن از کاخ سپنج
اسرار رواین پنج به از هشت بهشت
روفیا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴ - یاران دغل:
درود ال.دیار گرامی
دوست گرامی بر من منت میگزارید اگر بیت درج شده را معنی کنید.
چند روزیست که درباره تفاوت واژگان دلیل و علت می اندیشم.
برخلاف آنچه به نظر میرسد معنای متفاوتی دارند.
دلیل بیشتر به معنای راهبر و رهنماست و علت به معنای ریشه و سبب!
معادل انگلیسی دقیق واژه دلیل واژه guide و معادل انگلیسی دقیق واژه علت واژه cause به معنای سبب و defect به معنای نقص است.
هر چند هر دو مفهوم سهوا با واژه reason نیز بیان میشوند.
فرض میکنیم من تشنه ام. لذا آب می نوشم. اینجا از دست دادن آب بدن علت تشنگی من است. ولی تشنگی ام دلیل ندارد. بلکه خود دلیل و راهبر من به سوی آب است.
پس در این مورد خاص علت منتهی میشود به دلیل و دلیل منتهی میشود به یک عمل خاص.
حالا هنوز نمیدانم این کشف اخیرم به چه درد می خورد؟!
فردا درباره اش فکر خواهم کرد!
خیالِ کج در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی):
با سلام
چو بالا رسی، ز لا تا تو
ندری نامهٔ «الیک» و «الی»
همونطور که معلوم است این بیت مشکل وزنی دارد و صحیح آن این است:
کی به الا رسی ز لا تا تو
ندری نامهء الیک و اِلَیّ
(نقل از رساله اطوار ثلاثه - علی ابن ترکه )
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۶ - قصد کردن غزان بکشتن یک مردی تا آن دگر بترسد: