گنجور

حاشیه‌ها

HS در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۵:

»تاسفانه همانطور که دوستان گفته اند بسیاری از حکایات و اشعار در سایت گنجور ناقص است. این مساله می تواند موجب وهن آثار در اینده شود. خواهشمند است تصحیح شود.

ما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

کمند بانو بخاطر طرز خوانش
عقل بازی ی خسروی می کرد
بازی مشکل وزنی ایجاد می کنه ولی باری چنین مشکلی نداره

رحیم غلامی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۷:

سلام این شعر در دیوان حکیم نزاری نیست:
چه آورم به تو چون هر چه هست جمله تو داری
مگر شفاعت و عجز و نیازمندی و زاری
تو بی نیاز و نزاری نیازمند به فضلت
روا مدار که گوش نیازمند نداری
توآن نِئی که گُذاری عزیز کرده ی خود را
میان خُوف و رَجا مانده در کَشاکَش و خواری
تویی همه تو بسی هم تو دست گیرِ تمامی
جز از تو از که توان خواست اِستعانت و یاری
منم که دامن آلوده می کِشم ز پس و تو
منزه از همه آلایشی، مُقدَس و باری
چنان ز آتش عدل تو خائفم که ندامت
ز دیده سیل روان می کند چو ابر بهاری
به عِزّ عزت پاکان که چِرک ذلت بنده
به آب عفو بشویی ز غسل پاک بر آری
نَه طاعتی که توان کرد در جَزاش مُعَوَّل
نکرده کار و طمع داشتن به اُجرت کاری
ز خاک تیره توانی که در دَمم برسانی
در آن گروه که بر سِدره می کشند عِماری
مرا رضای تو باید نه جنّتی مُتَوَهَّم
من آن نئم که فریبم به زلف و خالِ حَواری
به سَهو های خطِ من حساب من ننویسی
به کرده های بد من حقوق من نگذاری
به صِدق نیّت نیکان که صحبتم بنمایی
به یُمن همّت مردان که ضایعم نگذاری
ز دست عُذر از آنم گرفته دامن عَفوت
که کرده های قَبیحم به روی باز نیاری
گناه بنده اصرار کرده روزِ مَظالم
به فضل خویش ببخشی به عَفو خویش سِپاری
در آن زمان که سرآید زمانم از سرِ رحمت
ببخش و باز مَنه دست رد به روی نزاری

دارا در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

درود
درمورد بیت
آنکه با نمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسی عمران کند
واقعا جای تاسف داره که بعضی از دوستان بدون اینکه کمترین بهره ای از شناخت شعر داشته باشند (وزن .قافیه. ردیف و .....) میاند و نظر میدهند . این مشکل خیلی از ما در جامعه هست که همیشه درباره مسائلی حرف میزنیم که هیچ تخصصی در موردشون نداریم

سارا در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۱ دربارهٔ عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم:

معنی این بیت چیه؟
فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقشها سازی سوی خاک

عارف در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۹:

بیت هفتم - کثرت سپاه

بهداد میرزایی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

درود. بهتر نیست که «آن جا» را بصورت «آنجا» بنویسیم؟!

بیگانه در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۹:

به به... عاااالی...

شهاب نیکراد در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

درود خدا برپسر داوود نبی.خسروآوازایران

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

چندی بود که این چنین بر سر ذوق نیامده بودم . وقتی که جواب های سالکان ره عرفان را به آن پیر نحوی خواندم که در کشتی مولانا نشسته و نه اطلاعی از مسیر کشتی دارد و نه ناخدا را می شناسد تنها بر داشتن مدرکی که همچون یوغی بر گردن خویش وبال کرده می نازد خود را مکلف بر آن دانستم که درودی بر تمامی اهل سلوک (چه آنان که در حلقه ها یا سلسله ها طی منزل می کنند و چه آنانیکه فارغ از یار و اغیار به تنهایی ره می جویند)بفرستم و تمنایی کنم تا آنان که چراغی فروزان دارند پیش آمده و تاریکی سایه ها را روشنایی بخشند و زنگار از چهره کلید واژگان مولانا برگیرند. شعور کیهانی یا خرد جمعی باعث زدودن تاریکیها خواهد شد . تنها علم حقیقی عرفان است و بس.

سهراب کیانی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

هر چه فکر میکنم در وصف این مرد بزرگ‌(سعدی) ستایشی بکنم
عقلم نمی گنجد

محمد در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

باسلام این غزل توسط استاد حاجی بلند در لینک زیر شرح شده است انشا... مورد توجه دوستان قرارگیرد پیوند به وبگاه بیرونی

بنده در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

با سلام
متن اصلی و ترجمه رساله فی الکون و التکلیف خیام:
پیوند به وبگاه بیرونی

Mahomet در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰:

اقای رضایی شما نمیتونی برای افکار دو شاعر در بیان یک کلمه یک معنی قائل بشی، چنانچه سنایی یکی از شعرای محبوب مولوی بود و هر دو پیرو مکتب صوفیه بودن اما عقاید این کجا و آن کجا

ما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

سوسن بانو مفهوم شعر کلا مرتبط با این غزل مغروقه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳/
داره میگه که ما انسانیم و انسان خوب از فرشته هم بهتره وقتی میشه به درجات اعلی روحانیت (روحانیت حالا مورد نظرم نیستا خدا نکنه )
پاکی روح حیات طیبه و این چیزا برسیم
پس چرا به لذت های کوچیک انسانی قناعت کنیم
صحبت عارفانه و صوفیانه هم بلد نیستم که بیشتر بگم ببخشید

غلامحسین مرادی قره قانی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۳۰:

سلام .این تصنیف زیبای بیات ترک را استاد شجریان در کاست یوسف گمگشته به زیبایی تمام خوانده است

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

نَ غ نَ وی
باسکون غ
از غنودن به مانای آسودن است
نَغنَوی = نیاسایی
از آموختن یک زمان نغنوی=هیچگاه از یادگرفتن غافل مشو

Sousan Fatai در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

من نمی‌تونم مفهوم این سروده رو به‌درستی دریابم!
از دوستان خواهش می‌کنم کمی راه‌نمایی کنند.
سپاسگو خواهم شد

aria در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

با درود
به نظر من چه غم افتاده ای را که تواند احتیالی منظور این بوده که کسی که از رتبه و شان خود افتاده هیچی غمی ندارد وقتی میتواند چاره جویی و احتمال کند برای بازگشت به هوا و سرزمین اصلی

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:

ای که در کوی خرابات مقامی داری
جَم وقت خودی اَر دست به جامی داری
خرابات: جمع "خرابـه" است، خانـه های ویـران وغیرقابلِ استفاده برای مردمِ عادی، امابهترین وامن ترین مکان برای خلافکاران که بی هیچ هزینه ای، در آنجا هارفته و کارهای خلاف شرع ، مانـنـد : قـمـار ، شـرابخواری و زنـا و .... انجام می‌دادنـد.بنابراین شرابخواران وگناهکاران را اهل خـرابـات می‌گـفـتـند امروزه نیزاینچنین است،بسیاری ازجنایات وخلافکاری ها درخرابه ها وویرانه ها صورت می پذیرد.
گرچه قبل ازحافظ نیزاین واژه در اشعارشاعران به ویژه "خواجوی کرمانی" که حافظ درابتدایِ کاردر سرودنِ بیشترِغزلیّات، وام دارِ اوبوده، بکاررفته است ، امّاحافظ این رندِآزاده وازبندِ تعلّقات رسته یِ یگانه یِ روزگاران، این واژه رابه اصطلح ازنظرمعنایی غنی سازی کرده وبه آن ژرفایِ بیشتری بخشیده است.
حضرت حافظ،به مددِ نبوغ ِ معماری خداداده ی خویش، ابتدابنای کلنگی "خرابات" رادرهم کوبیده وبانقشه ای مهندسی،عمارتِ زیبایِ " مـیکـده‌ی معرفت" ، "محفل اُنس"و "مجلس عارف کامـل " رادرزمین خرابات بنانهاده است. بنایی محکم واستوار،که درطولِ قرنها،همچنان استوار باقی مانده وهیچ آسیبی ازطوفانهای کج اندیشان وکینه ی کینه توزان ندیده است. خرابات درنظرگاه حافظ محفل رندانِ وارسته ازتعلّقات دینی ودنیویست.
مقام: مرتبه ومَنصب
جَم: جمشید پادشاه افسانه ای، جم کنایه ازپادشاه مقتدر است.
"جام" ایهام دارد: 1- جام شراب 2- جام جم یا همان جام افسانه ای جمشید که درآن احوالات روزگار رامی دید3- کنایه ازدل عارف،بانظرداشت هرسه معنی بکارگرفته شده است.
معنی بیت: ای آنکه درکوی خرابات مسکن گزیده و(باخلاص شدن ازبند تعلّقات دینی ودنیوی) برای خود در عرصه ی رندی جایگاهی پیداکرده ای اگردرکوی خرابات هستی ودسترسی به جام(باهرسه معنی) داری خوشابه حالت که سلطان مقتدر وخوش اقبال مملکت وجود خویش هستی.
آنکس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
درنظرگاه حافظ، رندِخرابات نشین که به مقامی رسیده باعاشقی که به وصال نایل شده هردو ازرستگارانند.
معنی بیت: ای دلداده ای که به وصال رسیده وروزوشب خویش را درکنارمعشوق وبا زلف ورخ یار سپری می کنی مجال مبارکی که پیداکرده ای مستدام باد که شام و سحرخیال انگیزی داری. ضمن آنکه شام (رساننده ی زلف سیاه) وسحر(کنایه ازرخسار سپید اوست.)
چوماهِ روی تودرشام زلف می دیدم
شبم به روی تو روشن چوروزمی گردید
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
سوختگان: دلسوختگان، غم عاشقان
معنی بیت: ای نسیم صبا عاشقانِ دلسوخته ازسوزوگدازعشق، برسرراه انتظارمی کشند اگرپیامی ازمعشوق داری بیا که وقتِ وقت است.
روی بنما ووجود خودم ازیادببر
خرمن سوختگان را همه گوبادببر
خال سرسبز تو خوش دانه ی عیشیست ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
خال سرسبز: خال زیباووسوسه انگیز
"چمن" کنایه ازگلشن رخساراست. رخساربه گلشن تشبیه شده است. گلشنی که دامی درمیان دارد دانه ی این دام "خال"ِ وسوسه انگیزاست.
معنی بیت: خال توبس زیبا وشاداب است امّا خال تودرگلشن رخسار دامی وسوسه برانگیزاست.
ازدام زلف ودانه ی خال تودرجهان
یک مرغ دل نماند نگشته شکار حُسن
بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
مشام: بینی، حس بویایی.
معنی بیت: ازلب خندان پیاله نسیم حیات وزندگانی به مشامم می رسد ای شیخ اگرتونیزمشامی داری(که نداری) بشنو.
سرم خوشست وبه بانگ بلندمی گویم
که من نسیم حیات ازپیاله می جویم
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
می‌کنم شُکر که بر جور دوامی داری
ثبات: دوام و پایداری.
معنی بیت: ای محبوب، ازآنجاکه هنگام وفای به عهد وپیمان، ازتو هیچ ثباتی درعمل دیده نشدخدای راسپاس می گویم که حداقل بی وقفه نامهربانی می کنی وبر جور وجفا ثبات داری.
ازثبات خودم این نکته خوش آمدکه به جور
درسرکوی توازپای طلب نشستم
نام نیک اَر طلبد از تو غریبی چه شود؟
تویی امروز در این شهر که نامی داری
نام نیک اَر طلبد : اگر غریبی بخواهد از بهرمندی لطف و عنایت تونیکنام گردد.
معنی بیت: ای حبیب، اگرغریبی چون من، ازتو انتظارلطف ومرحمت داشته باشد چه اتّفاقی می افتد؟ مگرچه چیزی ازتو کم می شود؟ امروز دراین شهرتوصاحب نام هستی وغریبان ازتو انتظار عنایت ومساعدت دارند.
گرآمدم به کوی توچندان غریب نیست
چون من درآن دیارهزاران غریب هست
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود: چه بسیاردعاهای سحری که مونس جانت خواهد بود.
معنی بیت:
ای محبوب، توکه همانند حافظِ شب زنده دار ارادتمند وهوادار داری بی تردید چه بسیاردعاهای سحری که مونس جانت خواهد بود.
دل گفت وصالش به دعابازتوان یافت
عمریست که کارم همه برکاردعارفت

۱
۲۶۴۹
۲۶۵۰
۲۶۵۱
۲۶۵۲
۲۶۵۳
۵۵۳۸