گنجور

حاشیه‌ها

رضا ذوالفقاری در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱:

خیام همیشه در اشعارش امید را تروبج میکند واگر غمگین باشید به هر علتی، رباعیات حگمت آمیز خیام را بخواند دلش شاد و امیدوار به زندگی میشود ودر اینجا برای امید به انسان های رنج کشیده و درد من سخنی به حق می آورد که از رنج کشیدن آدمی به مراتب بالاتر کمال انسانیت خواهد رسید و خود ساخته خواهید شد من چون خودم انسان رنج کشیده ای هستم مفهوم این سخن را بهتر درک میکنم چون در زمانی که رنج بسیاری می بردم خیلی نا امید بودم و همیشه میگفتم چه سودی دارد این همه رنج کشیدن اما اکنون به گذشته فکر میکنم می بینم این رنج کشیدن ها بیهوده نبوده است اگر شما ثروتمند به دنیا بیاید و ثروتمند بیمیرد مانند کسی فقیر به دنیا آمده ثروتمند مرده از زندگی که داشته است لذت نبرده و درکی از تفاوت ها نداشته است و این تفاوت ها ست که تنوع و زیبایی را به وجود آورده است پ این تفاوت هاست که باعث میشود چیزی را با چیز دیگر بتوانیم مقایسه کنیم و درک کنیم پس در هرچیزی خیر و حکمتی است حتی در آن چیزهایی که فکرش نمیکنید

رضا ذوالفقاری در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵:

منظور از این اشعار این هست که آنهایی که برای اثبات خدا از صحرای علل یعنی همان علت و معلول استفاده میکنند همان هایی هستند که این بدون نیاز به خدا اینگونه استدلال میکنن پس می تواند جهانم بدون نیاز به خدا به وجود بیاید و تشبیه صحرای علل واژه ی زیباست که به این دست قبیل استدلال ها برای اثبات وجود خدا می آورند چون صحرا بی اب و علف و تقریبا چیزی در خود ندارد پس استدلال علت و معلول چیزی برای اثبات خداوند ندارد و مانند یک صحرا چیزی در خود ندارد و کاملا پوچ است

رضا ذوالفقاری در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

این ابیات هیچ گونه ایهامی ندارد و مانند قرآن هم دو پهلو سخن به میان نیامده است و همینطور اشعار به زبان و گویش مردمان زمان خیام سرایش شده اند و هیچگونه تفسیری نیاز ندارند و اشعار خبام کاملا مردمی هستند برای همبن است که همه اورا دوست دارند و نیازی به تفاسیر ندارد کاملا مشخص است که مقصود شاعر ااز این رباعی همان است که در رباعی بیان شده است و آنچه که شما تعبیر می کنید از رباعیات برداشت ذهنی و شکاک خودتان است پس بهتره برای القای افکار خودتان برای خود مانند خیام شعر بسراید و عقاید خودان را در حلق دیگران بکنید خیام در زمانی می زیسته که مذهب مخالف علم بوده برای همین مذهبیون درک نمی کرده و همیشه فراری بوده از مذهب چون عامل بسیاری کشتارهای بیهوده مردم بوده و همچون رازی متنفر بوده از این جماعت

arzou در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر:

dasd

ببراز بازوبندی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲۰:

با درود
شوربختانه می بینم که خیلی از جاهای شاهنامه را شما حذف کرده آید و به این دلیل داستان ها کلاف سردرگم می شوند . برای نمونه داستان کاکوی نبیره ضحاک در جانبداری از سلم حذف شده است . به همین خاطر وقتی پرسیده شود چرا سرو شاه یمن دو داماد خود سلم و و تور رها کرده و از منوچهر طرفداری می کند هیچ توجیه عقلی ندارد.
اما وقتی داستان کاکوی نقل می شود مشخص می گردد که در بین اعراب رقبایی هم برای سرو شاه یمن وجود داشته است .

شهریار مشکین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:

درود؛ در ردیف بیت پنجم، حرف ت زاید است: هست ت

آرزو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل چهل و نهم - گفت ما جمله احوال آدمی را یک به یک دانستیم:

لطفا در بخش اول حدیث پیامبر رو تصحیح کنین، غلط و بی معنا شده بخاطر این اشتباه، درستش اینه:
ان الله لا ینظر الی صورکم و اموالکم ولکن ینظر الی قلوبکم و اعمالکم.

محمدرضا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

مقصود حافظ این بود که پسران ترک در زیبایی شهرت و در ان زمان عده ای ترک به شیراز امده بودند و اقامت کردند و حافظ علاقه ای شدید به یکی از پسر های زیبارو ترک پیدا کرده بود و گفت که اگر آن ترک شیرازی(پسر زیبا ترک)نظری به من(حافظ)بکند سمرقند و بخارا را فدای خال سیاهه کوچک بالای لبش میکنم(مطالب توسط یک دبیر گفته شده و از خود ساختگی نیست)

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

درود
دوستان درباره اینکه این غزل در پاسخ و یا خطاب به شاه نعمت الله ولی است زیاد بحث کرده اند.اما آنچه که در سراسر اشعار حافظ نمایان است شهامت و شحاعت است.و دیگر بنیادگرایی و تیشه به ریشه زدن است.حافط به مانند بره ایست که دانشته خود را در میان گرگ های ریا و قدرت و منفعت و گرهای جهل و خرافات که دست پرورده همون گرگ های ریا و قدرت هستند انداخته و یک تنه با همه مبارزه می کند.حافط ریشه یدبختی و فلاکت مردم را در تعبیر و عمل ناصواب از دین و استفاده ابزاری از دین می داند.و مدام در اشعارش به این مقوله می پردازد.مدام به مردم به بهانه های مختلف یاد اوری می کند آنجه که بنام دین به شما دیکته کرده اند صورت است نه سیرت و معنا و در پس این دستورات سخت و پیچیده دین و ترس از چهنم و وعده بهشت دنبال ریاکاری و ثزوت اندوزی و جاه و مقام خودشان هستند.از این حیث حافظ سیاسی ترین و شجاع ترین و ساختارشکن ترین شاعر است.سوال اینجاست که امثال شاه نعمت الله که به تقوا و رهد و عبادت شهره عام وخاص هستند در راه مباززه با ظلم و جور مدام بیت شعر را سروده اند.اگر زهد و تقوا و عبادت در خدمت خلق نباشد و دردی را از مردم دوا نکند حتی اگر خدا هم شوی بیهوده است .

سید در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:

در بیت اول با توجه به معنی کل شعر و معنی بیت اول که انتظار و بی‌قراری برای رسیدن به معشوق را بیان می‌کند آیا کویت بهتر نیست؟

مرتضی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام
در این بیت
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ ِ هوا را نصیب و ، ماهی ِ دریا
منظور این است که هم پرندگان در آسمان بهره مند از روزی اند هم ماهیان دریا .
نه اینکه حتما یکی آن دیگری را میخورد .
در همین شعر میگوید
قسمت خود میخورند پشه و عنقا
در بوستان دارد
چنان پهن ، خوان کرم گسترد
که سیمرغ ، در قاف روزی خورد
اشاره هم نمیکند که مثلا روزی چه و چه میخورد .
همچنین در بیت اول به نظر من خوانش به این صورت است:
صانع ِ پروردگار ، حی توانا
یعنی آفریننده ی پرورش دهنده ، همیشه زنده توانا
پیروز باشید

فرزین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۳:

درود ، شاه همه جهان تویی اصل همه کسان تویی
چونک تو هستی آن ما نیست غم از کسان تو
منظور از، کسان، تو این بیت چیست مخصوصا مصرع دوم ؟؟؟

ابراهیم کریمی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱:

قبه کبود:کنایه از آسمان
هست و باید و بود : کنایه از مقید زمان بودن و در دایره بود و نبود قرار گرفتن
یک نهاد: بر سر یک سیره و منش بودن
مادح خویش بودن:کنایه از خودستایی و مغرور بودن
تنت چو پیرهن بود جانترا: تشبیه است زیبا
شخودن:خراشیدن و کنایه می تواند بودن از برای دنیا خود را در رنج انداختن

محمدامین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

سلام و درود
وفا مجوی ز کس، ور سخن نمی‌شنوی
به یاوه درپی سیمرغ و کیمیا می‌باش

سپر انداخته در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

این شعر به این با این شهرت یکی از بهترین قصیدهای سعدیه چرا گنجور این اشتباه را در جابجائی بیت ها انجام داده بیت آخر در جای خودش نیست باید بیت آخر رو بعد از این بیت بیارین
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو
گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست

سپر انداخته در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

با سلام
این بیت خیلی معروف است ضرب المثل شده برای قناعت
((وآنکه را خیمه به صحرای قناعت زده است
گر جهان لرزه بگیرد غم ویرانی نیست))
در شعر بالا با تفاوت خیلی زیادی به این صورت نوشته شده
((وانکه را خیمه به صحرای فراغت زده‌اند
گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست))

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

تو به ره روان و خلقی به هلاک مانده هر سو
چه غم آب تندرو را ز خرابی کناره
امیرخسرو دهلوی

مجتبی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۲۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۹:

وزن شعر {فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)} است، لطفاً تصحیح بفرمایید.

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

با سلام و خسته نباشید خدمت گنجوریان محترم.به نظر من مسلم جواب درستی داده اند.حافظ میداند که با عقل نمیشود معنی عشق را بدرستی فهمید چون عقل انسان در گرو نفس اوست و نفس انسان هم درگیر وسوسه های شیطان.خانم روفیا در افق محو نشوید،برگردید و به نوشته مسلم اندکی تأمل کنید.عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد.........

محسن میم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

چند نفر از دوستان درباره معنی این بیت پرسیدند:
گر نیستی تو "ماده" زان شاه "نر" برقصا
برخلاف برخی نظرات دوستان، ماده در اینجا به معنی جماد نیست. بلکه اشاره به جنسیت مونث و در مقابل نر یعنی مذکر آمده.

۱
۲۵۳۲
۲۵۳۳
۲۵۳۴
۲۵۳۵
۲۵۳۶
۵۵۱۹