رضا ثانی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳:
The Karluks (also Qarluqs, Qarluks, Karluqs, Old Turkic: Old Turkic letter OQ.svgOld Turkic letter L1.svgOld Turkic letter R1.svgOld Turkic letter Q.svg, Qarluq,[1] Persian: خَلُّخ Khallokh, Arabic: قارلوق Qarluq) were a prominent nomadic Turkic tribal confederacy residing in the regions of Kara-Irtysh (Black Irtysh) and the Tarbagatai Mountains west of the Altay Mountains in Central Asia. They were also known as the Gelolu (simplified Chinese: 葛逻禄; traditional Chinese: 葛邏祿; pinyin: Géluólù, customary phonetic: Gelu, Khololo, Khorlo or Harluut). They were closely related to the Uyghurs. Karluks gave their name to the distinct Karluk group of the Turkic languages, which also includes the Uyghur, Uzbek, and Ili Turki languages.
ناشناس در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:
این سایت قسمت معرفی خواننده جدید برای این آهنگ خیلی دیر عمل میکنه و ضعیف. یا سریع بروز بشه یا اگه نمیشه پس قسمتی بزارین که بشه دستی کسی رو اضافه کرد
مصطفی یکتا در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » در دستگاه ماهور:
سلام
فقط باصدای مرضیه
یکشاخه گل317
نیما در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
بدرد فکر کردن نمیخورد؟ نکشیمان آهای متفکر
اصم در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:
محسن چاووشی هم امروز داد بیرون ،خیلی خوبه بنظرم ،صدا و ریتم موزیک کاملن به حال شعر نزدیکه، دوستانی که شنیدند لطفن نظرشون رو بفرمایند29/12/97
محمد علی لطفی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:
......./آن یکی شیر است اندر بادیه / آن یکی شیر است اندر قافیه / آن یکی شیر است اندر زاویه / آن یکی شیر است آدم میخورد / آن یکی شیر است آدم میدرد / آن یکی شیر است آدم میکند !؟ /آن یکی شیر است آدم میبرد/ آن یکی شیر است آدم را میکند / ......
امیر در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:
سلام خدمت دوستان و عزیزان
من نوشته های اقای ساقی را در ذیل اشعار مختلف جناب حافظ مطالعه کردم. چیزی که در دیدگاه ایشان مشهود است، اینکه حافظ آزاداندیش فرامذهبی بود و اساسا مذهبی بودن، با ازاداندیش بودن تعارض دارد و اینکه برای حافظ هیچ چیز مقدس نیست، الا عشق. ایرادات متعددی به این دیدگاه به ذهن حقیر می رسد که مجال طرح همه انها نیست، اما از همه مهمتر اینکه با این نگاه خود حافظ مخالف ازاداندیشی است؛اگر ازاداندیشی به معنای برداشتن حرمت و تقدس از امور است، پس سرسپردگی حافظ به عشق و می و خرابات و پیر مغان و استاد و ....همه را باید مغایر ازاد اندیشی دانست!
ایراد دوم اینکه این نگاه تعارض اشکار با اشعار و گفته های دیگر حافظ دارد.
شهیار واروژان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
جناب عباسی
دست مریزاد
سعید فاضلی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۹ - صفت بهار، و گلگشت شجرهٔ بلند بالش مملکت والا خضر خان طوبی له، در باغ بهشت آسا، و بسوی گلهای کرنه گذشتن، و بوی دوست باز یافتن، و هوش به باد دادن:
در مصراع دوم از بیت دوم ، اشتباه تایپی دیده می شود ...
به شسته گرد غم باران نوروز
باید به این شکل تصحیح شود ...
بشسته گرد غم باران نوروز
سعید فاضلی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - ( رسیدن کیقباد به دهلی ):
در مصراع اول از بیت سوم اشتباه تایپی به چشم می خورد ...
صف سیاه از علم سرخ وز رد
که باید به این شکل تصحیح شود ...
صف سیاه از علم سرخ و زرد
امیر در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
سلام خدمت همه سروران و صاحبنظران و دوستداران فرهنگ و ادب و به ویژه حافظ
پیشپایش پوزش حقیر را بابت جسارت و جولان در "عرصه سیمرغ" بپذیرید.
بنده قصد اظهار نظر یا داوری درباره معنای بیت مورد اختلاف ندارم.
اما به وضوح یکی از ریشه های این اختلاف و اختلافاتی از این دست را در تلقی های گوناگون افراد مختلف از «جهانبینی و شخصیت» صاحب سخن می دانم، که اینجا شخص حافظ است.
بنابرین نقطه ثقل سخن را بر این قسمت قرار می دهم.
مقدمه اول؛ اختلاف دیدگاه
آنچه مشخص است دست کم دو دیدگاه کلی در آراء حاشیه نویسان بر این شعر مشخص است:
1. دیدگاهی که حافظ را فردی مذهبی نمی داند. این دیدگاه شامل طیفی است متشکل از کسانی وی را فرا رفته از مذهب، رها شده از قیود مذهب، بی اعتنا به مذهب، و ضد مذهب می شمارند.
2. گروهی که حافظ را فردی مذهبی به شمار می اورند. این دیدگاه هم شامل طیفی است از کسانی که وی را مذهبی اما نه چندان مقید می داند که هر از گاهی به مانند همه انسانهای متعارف از چارچوب مذهب تخطی می کند و مرتکب گناه می شود، تا کسانی که وی را تا مقام پیر و مرشد و ولی الهی بالا می برند.
مقدمه دوم؛ اشتراک دیدگاه:
آنچه در میان این دو گروه عمدتا مشترک است و کمتر در آن اختلافی هست، خردمندی و عظمت روح حافظ است که سبب می شود هر دو گروه از وی به بزرگی و نیکی یاد نمایند. اپس انتظار نمی رود مشی و مرامی ابلهانه و سبکسرانه داشته باشد و انتساب چنین منشی به او غیرقابل قبول است.
اکنون با این دو مقدمه اشتراک و اختلاف، می خواهم دیدگاه اختلافی گروه اول را درباره حافظ بر اساس دو بیت قبلی همین شعر و مطالبی که در حاشیه آن گفته اند نقد کنم:
«حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش
این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا
فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم»
بر اساس دیدگاه گروه اول، معنای بیت اول این است که حافظ از اساس اهل طاعت و عبادت شرعی نیست، هیچ؛ بلکه طاعت و عبادت او در مذهب پیر مغان تعریف می شود که عبارت است از شرابخواری متعارف. حافظ در اینجا به قصور خود در عیش و عشرت و میخوارگی اعتراف می کند و از آن شرمنده است. شاهدی که بر این معنا از شرابخواری اقامه می شود، بیت دوم است که در آن از امید خود به عفو الهی در روز جزا و بور شدن دشمنان وی (مدعیان دین) سخن می گوید.
(همین جا داخل پرانتز عرض شود که بر اساس این برداشت حافظ نه تنها به خدا و روز جزا اعتقاد دارد، بلکه به دنبال غفران و رحمت اخروی است، و بر این اساس هرگز نمی توان مقصود وی از همانندی با پدر در «فروش روضه رضوان» را بی اعتنایی به سرنوشت اخروی، و یا خرسندی از رفتن به جهنم دانست.)
اما این برداشت با مقدمه دوم هم در تعارض است. ایا می توان پذیرفت که حافظ در عین اعتقاد به گناه بودن شرابخواری، نه تنها اظهار پشیمانی و ندامت و توبه نکند، بلکه بر حفظ آن به عنوان یک سیره دائمی که باید تشدید شود اصرار بورزد، و در عین حال به رحمت الهی هم امیدوار باشد؟! البته که رحمت الهی لایتناهی است، اما و مرام ایا مصداق خامی و نابخردی، و بی ادبی و جسارت در مقابل خداوند نیست؟ و ایا نسبت دادن به جناب حافظ رواست؟
با همین استدلال، دیدگاه ان طیف از گروه دوم که حافظ را مذهبی، اما نه چندان جدی می دانند، نیز زیر سوال می رود. زیرا این شخص نیز هیچ گاه به گناه خود آشکارا اصرار و مباهات نمی کند، بلکه قصور و تقصیر خود را می پذیرد، و به مانند حافظ «به عزم توبه سحر استخاره» نمی کند.
امیدوارم نکات فوق، سبب شود در اظهار نظر و انتساب دیدگاه به حافظ دقت و تامل بیشتری به عمل اوریم
سعید فاضلی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۲:
در مصراع دوم از بیت سی و یکم اشتباه تایپی وجود دارد .
گسسته گشت ازو نوروزیب و رونق و فر . به نظر می رسد صحیح آن چنین باشد :
گسسته گشت ازو نور و زیب و رونق و فر
نیکی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
«چشم نرگس بشقایق نگران خواهد شد.» یعنی چی؟
امین سناتورزاده در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:
خاک مرا چو در ازل از می سرشته اند.
با مدعی بگو که چرا ترک می کنم.
این بیت نیز مربوط این غزل است که در اکثر نسخه ها از قلم افتاده است
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴:
کیخسرو جان
برین کوههٔ زین کُهِ آهنست
گمانم اشتباه خوانده ای
آنچه شما نوشته ای بیت را بی معنا جلوه می دهد
می گوید : گویی روی زین کوهی از آهن نشسته
کُه=کوه
کیخسرو گره در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴:
بر این کوهه ی زین که بر آهنست
در مصرع گنجور یک کلمه کم است و شعر ناقص است که در بالا کامل شد
کیخسرو گره در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴:
ز ایرانیان هر که او را بدید
به دل مهر و پیوند او برگزید
نادر.. در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:
عقل کل مدهوش شد..
ناصر از آنکارا در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۳:
سلام
خظاب به غلی:
بنده وقتی توضیحات مربوط به این غزل را خواندم کمی متوجه معنای شعر شدم. لذا مظلب را عینا از کتاب ده جلدی فروزانفر جهت استفاده شما نوشتم:
- افلاکی در سبب انشا این غزل قصه ذیل را آورده است:
" همچنان در خانه پروانه سماع عظیم بود ، حضرت مولانا شورهای بینهایت فرمود مگر سید شرف الدین با پروانه بگوشه ای رفته و بمساوی مشغول شد و او از سر ضرورت می شنید فی الحال مولانا سر آغاز کرد و این غزل را فرمود . شعر: هذیان که گفت دشمن بدرون خود شنیدم . . . "
رضا ثانی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳: