گریه ها در چشم تر دارم تماشاکردنی
در صدف چندین گهر دارم تماشاکردنی
نیست مهر خامشی از بی زبانی بر لبم
تیغ ها زیر سپر دارم تماشاکردنی
گرچه سودایی و مجنونم، ولی با کودکان
صحبتی در هر گذر دارم تماشاکردنی
گر به ظاهر خار بی برگم ولی از داغ عشق
لاله زاری در جگر دارم تماشاکردنی
بسته ام گر چشم چون یعقوب، عذرم روشن است
ماه مصری در سفر دارم تماشاکردنی
باغ اگر بر من شد از جوش تماشایی قفس
باغها در زیر پر دارم تماشاکردنی
چون ز زلفش چشم بردارم، که از هر حلقه ای
در نظر دام دگر دارم تماشاکردنی
کبک من خورده است طبل از دیدن سنگین دلان
ورنه صد کوه و کمر دارم تماشاکردنی
کو سبکدستی که من چون پنبه مینای می
فتنه ها در زیر سر دارم تماشاکردنی
چرخ اگر کم فرصتی و عمر کوتاهی نکرد
سرونازی در نظر دارم تماشاکردنی
در جگر چندین محیط بی کنار از خون دل
زان دهان مختصر دارم تماشاکردنی
سردی دوران به من دست و دلی نگذاشته است
ورنه دستی در هنر دارم تماشاکردنی
همچو شبنم صائب از فیض سحرخیزی مدام
گلعذاری در نظر دارم تماشاکردنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد، از جمله گریهها و دردهای ناشی از عشق و بیزبانی. شاعر با اشاره به زیباییهای زندگی و گفتگو با کودکان، نشان میدهد که در عین حال که دچار عشق و جنون است، در جستجوی شادی و زیبایی هم هست. او به تضادهای موجود در خود اشاره میکند، مانند اینکه در ظاهر بیبرگ و خار است، ولی در درونش احساساتی غنی و زیبا دارد. شاعر همچنین از مختصر بودن زمان زندگی صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که روزها و فرصتها به سرعت میگذرند، اما همواره به دنبال زیباییها و هنری در زندگیاش است. در نهایت، او به سرزندگی و لطافت طبیعی اشاره دارد و از زیباییهای مستمر زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من در چشمانم اشکهای زیادی دارم که میتوان تماشا کرد، و در دل خود چندین گوهر گرانبها دارم که باز هم میتوان تماشا کرد.
هوش مصنوعی: سکوت من ناشی از محبت نیست، بلکه در دل من درد و زخمهای زیادی وجود دارد که پنهان کردهام و میخواهم فقط تماشا کنم.
هوش مصنوعی: اگرچه دچار عشق و جنون هستم، اما در هر کجا که میروم با کودکان صحبت میکنم و این گفتگوها برای تماشا کردن جالب و دیدنی است.
هوش مصنوعی: هرچند به نظر میآید که من فقط خار بیبرگی هستم، اما در دل من به خاطر عشق، احساسی مانند گل لاله جوشیده است که تماشایی است.
هوش مصنوعی: اگرچه چشمانم بسته است و به مانند یعقوب بیتابی میکنم، دلیل من روشن است، چون در دل سفر، زیبایی ماه مصری را در نظر دارم که خواهان دیدن او هستم.
هوش مصنوعی: اگر باغی برای من بسازد، به خاطر شوق و زیباییاش، میتوانم آزادی پرندگان را در قفسهایی که در زیر دارم تماشا کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه خود را از زلف او برمیدارم، هر حلقهای از زلفش به نوعی دیگر مرا به خودش جذب میکند و برایم تماشایی است.
هوش مصنوعی: پرندهام بر اثر دیدن افراد سنگیندل و غمگین، به صدا درآمده است. در غیر این صورت، من از دیدن کوهها و دامنهها چیزهای زیادی برای تماشا دارم.
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که من مثل پنبه زیر سرم از همه دسیسهها و مشکلات بیخبر باشم و فقط شاهد آنها باشم؟
هوش مصنوعی: اگرچه زمان و عمر ما محدود است، اما من در انتظار فرصتی هستم که زیباییها و لذتهای زندگی را مشاهده کنم.
هوش مصنوعی: من در دل خود دریاهایی از درد و رنج دارم که هیچ نهایتی ندارند و از آن دهان کوچک، تنها مشغول تماشای این غمها هستم.
هوش مصنوعی: سختی و مشکلات زندگی باعث نشده که من علاقه و رغبتی را از دست بدهم؛ زیرا اگر فرصت داشته باشم، میتوانم هنرهایی را خلق کنم که تماشای آنها برای دیگران جذاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: مانند شبنم که از برکت بیداری صبحگاهی به وجود میآید، من همواره در نظر دارم که از زیبایی گلی زیبا تماشا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.