گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عباسی-فسا @abbasi2153

عباسی-فسا @abbasi2153


عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

سلام
پردهٔ پندار می‌باید درید
توبهٔ زهاد می‌باید شکست
در این بیت ، توبه تزویر به دو دلیلی درست است
1- در بیت قبل از تزویر و پندار صحبت می کنه که دو مانع هستند و ایجاد خودنمایی و خودپرستی می کنند و قصد داره با این دو مانع مبارزه کند
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
2- عطار داره این دردها را در وجود خودش می بینه و می خواد با اون مبارزه کنه و توبه زهاد به این منظور دلالت نداره مگر اینکه زهاد را برای توبه نوعی صفت تلقی کنیم مثلا توبه زاهدانه که باز دور از ذهن می نماید
در وجودم تزویر باعث خودنمایی شده و باید اون توبه شرعی که مرا به عملم خوش بین کرده را بشکنم

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

سلام
در مصرع ماه و خورشید همین آینه می گردانند همین ایراد داره. باید نوشته شود هم این
در مورد لاف گزاف که دوستان به جای لاف دروغ پیشنهاد دادند بنده هم قبلا بر این تصور بودم ولی باید در نظر داشت که حافظ به نرمی و لطافت واژه ها هم از نظر گویش توجه دارد و لاف گزاف مقداری ترکیب خشن به نظر می رسد

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

سلام
این غزل زیبا را استاد شجریان در جایی اجرا کرده اند و فکر کنم اجرای خصوصی باشد
هرچه فکر کردم به یادم نیامد اگر دوستان حضور ذهن دارند بفرمایند

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
همه حسرت می خورند و حسرت از باب ناکامی است
کام ندیده از دنیا می روند و فقط کسی کامروان است که با تیر دوست صید شده باشد
این نهایت خاکساری سعدی در برابر دوست است که البته در همه غزل ها به زبانی بازگو شده
کشته شدن به دست دوست یعنی ورود قلمرویی که دوست تو را انتخاب کرده است و چه کامی از این برتر و والاتر
خداییش بعید می دونم کسی بتونه شرحی روان تر از کلام خود حضرت سعدی بنویسد بر ابیاتش

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

سلام
در پاسخ لادبن:
گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد/ چو پایابم برفت اکنون بدانستم که دریایی
یعنی از شدت تشنگی عمق دریا را نمی دیدم و گمان می کردم که عمق دریا تا کمرم برسد ولی حالا که وارد آن شده ام و تازه در جای کم عمقش هم هستم متوجه شدم که این آب کم عمقی که می دیدم در واقع دریاست
مثال برای روشن تر شدن از حافظ:
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج بیکران دارد
درود

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:

سلام
در مصرع ای موسی جان شبّان شده‌ای
به نظر می رسد کلمه «چوپان» مشکلی از نظر معنایی ایجاد نمی کند و وزن را هم درست می کند تا نیاز نباشد به شبّان تشدید بدهیم
ای موسی جان چوپان شده‌ای

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

که به قرب کل گردد همه جزوها مقرب
یه سکته درش هست
به نظر میاد باید این طور باشه
صلوات بر تو آرم که فزوده باد قربت
که به قرب کل بگردد همه جزوها مقرب

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:

سلام
مکن گریه بر گور مقتول دوست
قل الحمدلله که مقبول اوست
برگور دوست که کشته شده گریه نکن (چون برایش سودی ندارد) بلکه برایش فاتحه بفرست که مورد قبول اوست و به دردش می خورد

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

در این مصرع یک ایراد وجود دارد که فعل هاتوا در ابتدای آن به صورت مفرد «هات» آمده است در حالی که خطاب به «أیُّها السکاری» است که جمع می باشد و نیز کلمه سکاری به صورت سکارا نوشته شده. سکاری مثل موسی عیسی الف مقصوره داره
صحیحش این است:
هاتُوا الصّبوح هبّوا یا أیها السکاری
و در خواندن هم هیچ ایرادی ندارد چون واو در هاتوا به همزه رسیده و التقاء ساکنین است و خوانده نمی شود
شاید هم نویسنده «هاتوا الصبوح» را شنیده و گمان کرده است که هاتُ الصبوح است که البته خواندنش همین طور است
ترجمه: ای مستان بشتابید و جام می صبگاهی بیاورید

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۶ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

نمی دونم آقای یا خانم امید چرا حتما باید برای هر شعر یک شأن نزول پیدا کنند که هیچ ربطی هم نداشته باشه
و اصل موضوع دختر سه ساله رد شده یا زیر سؤال است و این شعر هم هیچ ارتباطی به آن موضوع نداره و البته شما مختارید به هر چیری ربطش بدهید ولی نه از طرف حافظ

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۶ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

سلام
با محدود کردن آلبوم ها نمی توان قطعاتی را که کار شده است در اینجا نوشت
مثلا این غزل را به زیبایی تمام استاد شجریان در آلبوم سخن عشق تالار وزارت کشور در سال 1386 اجرا کرده اند ولی فقط نام یک سری محدود از آلبوم های ایشان را در اینجا آوردید

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال قبل، چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:

سلام
همه سخنان سعدی اعجاز است (به معنی دقیق اعجاز)
اما گاهی برخی غزل ها یا تک بیتها از این هم فراتر رفته
مثلا:
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
هر چه دقت کنی باز یه زیبایی جدید در این بیت می بینی و تصویر گری فوق العاده خدوندگار سخن که درود بر روان پاکش
اما اما
انکار نکنیم که اگر سعدیِ آواز ، (استاد شجریان) غزلیات سعدی را برامون نمی خوند ما اینقدر شیفته سعدی بزرگ نمی شدیم
عینهو سنگ طلایی که استخراج می کند و بعد صیقل می دهد و جلا
و به راستی که همایون هم در این غزل کار پدر را کرده است
درود درود درود

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
منظور سعدی بزرگ این است که عشق چونان دریایی است که به میانه کمرم رسیده است و دارم در دریای عشقت غرق می شوم و کاش دست من نیز به میانه تو می رسید
این هم شاهدی از سعدی:
ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستت
چنان بگرید سعدی که آب تا کمر آید
امیدوارم منظورم را درست رسانده باشم

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۴:

سلام
در بخش اول که انتخاب آلبوم هایی که این غزل یا دو بیتی یا ... در آن خوانده شده فقط یک سری آلبوم محدود است و بعضا آلبوم در لیست وجود ندارد
کاش این بخش را آزاد می گذاشتید که نام آلبوم توسط کاربر نوشته شود
مثلا همین رباعی در آلبوم یادگار دوست توسط استاد شهرام ناظری و با تنظیم بسیار زیبا و کامل کامبیز روشن روان خوانده شده که شاید یکی از برترین آثار استاد ناظری هم باشد ولی نام آلبوم در لیست شما نیست
توصیه می کنم حتما گوش کنید

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۴:

سلام بر دوستان
این سخن دعای کمیل نیست بلکه حدیث قدسی است
یا بنی آدم انا اقول للشّی ءِ کن فیکونُ اطعنی فی ما امرتک اجعلک تقول للشّی ءِ کن فیکونُ
البته به شکل های دیگر هم وارد شده است
دقیقا این غزل مصداقی از این حدیث است
روزها انسان را درگیر خودش می کند البته یه غزل دیگه از مولانا فقط می تونه اون را موقتا از ذهن کنار بزنه

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

سلام
بحث شدیدی (البته علمی و خوب) بین دوستان است در باره سخی و سخن در مصرع اول
بنده کار ندارم که اساتید مصحح یا جناب نیکلسون چه گفته اند و نیز ادعای تخصص در ادبیات ندارم اما به شدت به غزل های فارسی علاقمندم
به غزل که نگاه کنیم موضوع کاملا روشن است
1- کلمه سخی وزن شعر را سنگین می کند و از لطافت و آهنگ آن می کاهد
2- کلمه سخی به معنی بخشنده و صفت مشبهه است و ما نمی توانیم به جای مصدر (سخاوة و سخاء) به کار ببریم
3- در بیت بعد می فرماید: سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
این بیت در واقع به نوعی شرح بیت اول است یک چیزی مانند بدل جزء از کل که در واقع دارد سخن رنج را رد می کند و توصیه می کند که سخن از گنج بگو که همان شمع (شهد) و شکر باشد
با این اوصاف و این روشنی چرا باید به دنبال توجیهات عجیب باشیم برای آوردن کلمه سخی
خب شاید آقای نیکلسون اشتباه کرده باشه ایشون که عاری از خطا و اشتباه نیست

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

سلام
این غزل زیبا را استاد محمدرضا شجریان در برنامه گل های تازه شماره 151 در شوشتری به همراهی زنده یاد استاد محمدرضا لطفی ، زنده یاد استاد کسایی و زنده یاد ناصر فرهنگفر اجرا نموده اند که یکی از زیباترین برنامه های گل های تازه می باشد توصیه می کنم حتما گوش کنید
ضمنا خواستم در بخش معرفی خواننده آن را معرفی کنم ولی چون نام گل های تازه در لیست نبود اشتباها ارسال شد که حذف بفرمایید

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

سلام
دوستانی آیه قرآن را به صورت ماء معین نوشته اند که صحیح نیست و صحیح آن «ماء مَهین» است به معنی آب بی ارزش و خوار و زبون.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ (سجده – 8)
أَلَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ (مرسلات – 20)
مَهین از ریشه «هون» و از این ریشه با هم در قرآن داریم که یک نمونه را عرض می کنم:
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الأرْضِ هَوْنًا (فرقان – 63)
آنچه دوستان آورده اند که در قرآن ماء مَعین آمده است این آیه است:
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ
ولی در اینجا آب معین به معنی آب روان و جاری است و اصولا ربطی به سخن سعدی و آفرینش انسان ندارد و سخن سعدی در این است که تو فرضا مثل بقیه انسان ها از آب بی ارزش آفریده نشده باشی و ...
ایام عزت مستدام

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

سلام
سواد در اینجا ایهام دارد
سواد به معنی سیاهی است که این معنی در آغاز به ذهن متبادر می شود
معنی دیگر سواد ، برج و بارو و سیاهی شهر است که از دور دیده می شود و این معنی دومی است که از این بیت برداشت می شود
در و دیوار چشم غمدیده ام را به اشک مشوی ...
به این بیت دقت بفرمایید:
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
قطعا سواد به معنی سیاهی نیست چون بعدش کلمه سیاه اومده
یا این بیت:
مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وز آن غریب بلاکش خبر نمی‌آید
دلم قلعه و باروی زلف تو را از دور دید و آنجا اقامت گزید و ..

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

سلام
مردوار بودن یا مردی و مردانگی یک اصطلاح است که الآن هم دقیقا به کار می رود و اصلا به معنی زن ستیزی نیست و ربطی به جنسیت ندارد
حداقل سعدی بزرگ در اینجا چنین منظوری ندارد
تعجب اینجاست که دوستان عزیز از کجا بوی زن ستیزی را در این بیت استشمام کرده اند؟

 

۱
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷