گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکمُ لِلّه
آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه؟
ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم
یا جام باده یا قصه کوتاه
من رند و عاشق در موسم گل
آن گاه توبه؟ استغفرالله
مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینهرویا! آه از دلت آه
اَلصَبرُ مُرٌّ و العُمرُ فانٍ
یا لَیتَ شعری حَتامَ اأَلْقاه
حافظ چه نالی گر وصل خواهی؟
خون بایدت خورد در گاه و بیگاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این قطعه شعر به بیان احساساتی عمیق و پیچیده درباره عشق، تقوا و تقدیر میپردازد. شاعر با اشاره به دشواریهایی که در مسیر عشق و پرهیزکاری وجود دارد، میگوید که گرچه به تقوا آشنا است، اما تقدیر او را به سوی بدبختی میکشاند. او همچنین از جستجوی معنای واقعی زندگی و عشق صحبت میکند و به نوعی در تناقض میان عشق و دینداری قرار دارد. در نهایت، شاعر به حقیقتی تلخ اشاره میکند که برای رسیدن به وصال، باید سختیها و رنجها را تحمل کرد. به طور کلی، این شعر پیامی از ناامیدی و تلاش برای یافتن عشق واقعی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: اگر در کوی آن ماه زیبا تیغی ببارد، ما گردن خواهیم نهاد و در این زمینه حکمرانی با خداوند است.
هوش مصنوعی: ما هم از اصول تقوا باخبر هستیم، اما چه کنیم با تقدیر تلخی که در انتظار ماست؟
هوش مصنوعی: ما نسبت به شیخ و واعظ کمتر شناخت داریم تا نسبت به شراب یا داستانهای کوتاه.
هوش مصنوعی: من فردی آزاداندیش و عاشق هستم و در زمان شکوفایی گل، آیا لازم است توبه کنم؟ خدایا، من از تو طلب آمرزش میکنم.
هوش مصنوعی: عشق تو هیچ نشانهای از خود بر ما نمیگذارد، ای کسی که چهرهات چون آینه است! آه از دل تو، آه!
هوش مصنوعی: صبر کردن سخت و تلخ است و زندگی کوتاه میگذرد، ای کاش میدانستم که در پایان چه چیزی در انتظار من است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به وصالت برسی، باید در طول روز و شب، درد و رنج را متحمل شوی و چشیدهای خون دل را تحمل کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند
[...]
گر حکم قتلم فرمود دلخواه
جان مژده دادم الحمدلله
ای شیخ جاهل در دیر و اهل
ما را که نبود سوی حرم راه
ساقی مستم می ده به دستم
[...]
امر خلافت، گر نیست دلخواه
گردن نهادیم، الحکم لله
خلقی به تضلیل، از راه بردند
پیران جاهل، شیخان گمراه!
ما پیر و جاهل، کمتر شناسیم!
[...]
بر شعله تا چند نازیدنکاه
در دولت تیز مرگیست ناگاه
صد نقص دارد ساز کمالت
چندین هلال است پیش و پس ماه
در فکر خویشیم آزادگی کو
[...]
از پرتو مهر، شد آخر آن ماه
محفل فرزندم، الحمدالله
دامان خرگاه، تا برزد آن ماه
شد ماه پنهان، در زیر خرگاه
ما را بکویش خیزد چه از آه
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۳۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.