چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر میشنیدی پند ادیبان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای چین زلفت شام غریبان
قربت به غربت به بر قریبان
در خنده غنچه دلشاد و خرم
شد با چنارش دست و گریبان
پرداختم دل از کار دشمن
[...]
هرگز ندیدم رسم حبیبان
همچون تو کردن خو با رقیبان
غوغای زاغان ببریده گل را
پیوند صحبت از عندلیبان
هرگز نیاری یاد اسیران
[...]
آن گل که نوشد می با رقیبان
بینند و میرند مسکین غریبان
ای گل به گلشن چون جلوه سازی
افغان مکن عیب از عندلیبان
چون بلبل و گل بیهم مبادا
[...]
چندانکه گفتیم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.