حالیا مصلحتِ وقت در آن میبینم
که کشم رَخت به میخانه و خوش بنشینم
جامِ مِی گیرم و از اهلِ ریا دور شَوَم
یعنی از اهلِ جهان پاکدلی بُگزینم
جز صُراحی و کتابم نَبُوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دَغا را به جهان کم بینم
سر به آزادگی از خَلق برآرم چون سَرو
گر دهد دست که دامن ز جهان دَرچینم
بس که در خرقهٔ آلوده زدم لافِ صَلاح
شرمسار از رخِ ساقی و مِیِ رنگینم
سینهٔ تَنگِ من و بارِ غمِ او، هیهات
مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم
من اگر رندِ خراباتم و گر زاهدِ شهر
این مَتاعم که همیبینی و کمتر زینم
بندهٔ آصفِ عهدم دلم از راه مَبَر
که اگر دَم زَنَم از چرخ بخواهد کینم
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دنبال آرامش و دوری از ریاکاری انسانهاست. او تصمیم میگیرد به میخانه برود و از زندگی دنیوی و روابط ناپاک فاصله بگیرد. او در کنار شراب و کتاب، تنها یار و همراه خود را پیدا کرده و از ظاهر و ریا دوری میکند. شاعر با ابراز نارضایتی از وضع خود و غمهایش، به این نکته اشاره میکند که بار غم او بسیار سنگین است و نمیتواند آن را تحمل کند. او همچنین به تفاوت میان رندی و زهد اشاره کرده و بر اهمیت وفاداری به عهد و محبت تأکید میورزد. در نهایت، او از خداوند درخواست میکند که ستمهای زندگیاش مانع از پاکی دل او نشود.
هوش مصنوعی: الان احساس میکنم که بهتر است به میخانه بروم و لحظاتی را با خوشی بگذرانم.
هوش مصنوعی: من جام مینوشم و از مردم چهرهنما و ریاکار فاصله میگیرم، یعنی افرادی را انتخاب میکنم که پاکدل و راستگو هستند.
هوش مصنوعی: جز پیاله و کتاب، یار و همصحبتی ندارم تا اینکه در این دنیا کمکی به من در برابر کسانی که فریبکارند باشد.
هوش مصنوعی: من با سربلندی و آزادگی بهگونهای چون درخت سرو، به کسانی که به من کمک کنند، میگویم که اگر آنها دست یاری به من بدهند، میتوانم از دنیا و وابستگیهای آن دست بکشم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی در لباس آلودهام به فضل و نیکی صحبت کردهام، از چهرهی ساقی و شراب رنگینم شرمندهام.
هوش مصنوعی: دل من از شدت ناراحتی و وزن اندوه او بسیار گرفتار و تنگ شده است. من توانایی تحمل این بار سنگین را ندارم و این برایم بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: من اگر شخصی اهل خوشگذرانیم و اگر هم زاهد و پارسا در این شهر باشم، این موجودیتی که میبینی، کمتر از آنی است که به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: من تابع و پیرو آصف (وزیر سلیمان) هستم، پس دلم را از راه مبر، چون اگر کاری کنم که از چرخ گردون بخواهم انتقام بگیرم.
هوش مصنوعی: خدایا، بر دل من مشکلات و ظلمها سایه افکنده است، نگذار که این مسائل باعث شود محبت و دوستیام تحتتأثیر قرار گیرد و دلم آزرده شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عالمی را به جمالت نگران میبینم
نه بدین دل نگرانی که من مسکینم
مگرم دست اجل از سر پا بنشاند
ور نه تا هست قدم از طلبت ننشینم
بر سر کوی تو یا سر بنهم یا باشد
[...]
این منم باز که روی چو مهت میبینم
هر دم از پسته شور تو شکر میچینم
این که باز از تو رسیدم من دلخسته به کام
گر نه خوابیست ز هی بخت که من میبینم
در شکر خنده چو آن رسته دندان ترا
[...]
من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم
خون دل میخورم و درخور صد چندینم
دورم از دولت دیدار تو و نزدیک است
که ببینم رخ مقصود و چنین میبینم
زآن چو نافه خوشم از همدمی خون جگر
[...]
تا لبش کرد چو طوطی به سخن تلقینم
شد قفس چوب نبات از سخن شیرینم
موج دریای حوادث رگ خواب است مرا
بس که کوه غم او کرد گران تمکینم
طاقت جلوه او نیست مرا، می ترسم
[...]
می سزد گر کله خویش به سر کج بینم
من که چون لاله ز خون دل خود رنگینم
چون فلک نی به هوای دل خود در چرخم
چون زمین بار جهان می کشم و تسکینم
ظاهرم رنگ دگر دارد و باطن دیگر
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.