با مه و آفتاب شد طلعت تو چو روبهرو
عیب عیان چو آینه گفت ز هردو مو به مو
از همه سوی میوزد نفخه چین گیسویت
سوی ختا و چین روم من به هواش سو به سو
نیست به فرّ قامتت نیست چو آب دیدهام
خیز و بجوی در چمن سرو به سرو جو به جو
مرغ پرنده است دل طفلم و صعوه کرده گم
از پی دل که میدوم خانه به خانه کو به کو
دست به دست میرود تا گل من در انجمن
خون دلم ز رشک او بسته چو غنچه تو به تو
گل چه کنی به بوستان شاهد گلبدن ببین
نافه چین چه میکنی طره مشکبوی او
آشفته جا به طرهات کرد مگر که تا شبی
حالت خویش مو به مو گوید با تو روبهرو
مصحف را گر زبان بود بسمله تا به خاتمه
نام علی بگویدت نقطه به نقطه هو به هو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر با توصیف ویژگیهای ظاهری و سیرتی معشوق خود، از مانند آفتاب و مه گرفته تا گیسوان او که بویی همچون از چین و ختا دارند، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او همچنین به جستجوی دل و دلبر میپردازد و از زیباییهای طبیعت و گلها در باغ اشاره میکند. در نهایت، شاعر با تأکید بر نام علی و تقدس آن، به عمیقتر بودن ارتباط معنوی و عشقش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند ماه و خورشید درخشنده است. وقتی که با هم روبرو میشوند، نقصها و عیوب به وضوح نمایان میشود؛ انگار که آینهای همه چیز را دقیقاً نشان میدهد.
هوش مصنوعی: نسیمی از طرفهای مختلف میوزد که بوی زیبایی و جذابیت موی تو را به مناطق دوردست مانند ختا و چین میآورد، و من در این حال دلمان میلرزد و به سمت آن نسیم میشتابم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و وقار تو، هیچ چیز به اندازه تو در نظر من ارزش ندارد. برخیز و در باغ برو؛ از درخت به درخت و از نهر به نهر بگرد و زیباییها را ببین.
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای است که در جستجوی عشق و محبت از مکان خود دور شده است. در این حال، به دنبال دل خود هستم و در هر جا که بروم، خانه به خانه و کوچه به کوچه میگردم.
هوش مصنوعی: دست به دست میچرخد و میرسد تا گل من در جمعی که دورهم جمع شدهاند، از حسرت او، دل من مانند غنچهای بسته شده است.
هوش مصنوعی: در گلستان چه کاری میتوانی انجام دهی وقتی که زیبایی و زیباییاش را نگاه کنی؟ به کارهای نازک و زیبا و آرایشهای او توجه کن که بوی خوشی دارد.
هوش مصنوعی: با آن که آشفته و پریشان هستم، همچنان در جستجوی توام تا بلکه یک شب بتوانم به دقت و به آرامی داستان خود را برایت بازگو کنم.
هوش مصنوعی: اگر قرآن توانایی سخن گفتن داشت، به محض شروع، نام علی را تا پایان فصل به فصل ذکر میکرد و به وضوح میگفت که او همان "هو" است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو
مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو
با کی حریف بودهای بوسه ز کی ربودهای
زلف که را گشودهای حلقه به حلقه مو به مو
نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی
[...]
گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو به رو
وه که چه عیش کردمی تازه به تازه نو به نو
گه لبکش مزیدمی گه زنخش گزیدمی
گه گلِ وصل چیدمی رنگ به رنگ بو به بو
گه شکرش ربودمی گه کمرش گشودمی
[...]
هندوی زلف سرکشت با تو نشسته رو به رو
حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو
از همه سوی میدهد، بوی حبیب لاجرم
میروم از هوای تو، همچو نسیم سو به سو
کرد ز سر حال من، مردم شهر را خبر
[...]
قبله جان من تویی، گیل فرشته رنگ و بو
ماه سپهر مکرمت، سرو ریاض آرزو
گیل نهای، فرشتهای، وز دل و جان سرشتهای
گیل که بو؟ که بو چنین حوروَش و فرشتهخو؟
می دل و دین تی فدا، خوا ببری که وس خوشی
[...]
ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر مرو
مرهم سینه چون تویی مردم دیده هم تو شو
خرمن صبر شد به باد از غم عمر کاه تو
لیک بود هزار ازین بر چو تویی به نیم جو
من که و فکر عافیت خاصه که شد به عشق تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.