آنچه ببغداد کرد تیغ هلاکو
کرد بملک دل آن بلارک ابرو
ترک تو چنگیز را کشید بیاسا
کافر حربی برد بچشم تو یرغو
جادوی بابل بسحر چشم تو مفتون
فتنه بروی تو آن دو نرگس جادو
عطر برد خسرو از دو سنبل شیرین
مشک ختن از خطا برند بمشکو
دف صفتش سینه ام هدف شود از شوق
گر زندم تیری آن کمانچه ابرو
چشم فسونساز تو ززلف رسن باز
قرص قمر میکشد بچنبر گیسو
غیر دو آهوی مست شیر شکارت
شیر شکاری کسی ندیده زآهو
رزم پشن را مخوان و قصه قارن
حسن تو چین و ختن گرفته به نیرو
باده مینا و باغ و ساقی مهوش
لذت حورم ببرد و حسرت مینو
کوی مغانت امان دهد زحوادث
رخت زمسجد ببرد لاسوی آن کو
دم مزن آشفته خون دل خور و خامش
راه بکویش نبرده کس بهیاهو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دخترکان بیست بیست خفته به هر سو
پهلو بنهاده بیست بیست به پهلو
گیسو در بسته بیست بیست به گیسو
گیسوشان سبز و گیسو از سر زانو
دوش چو بنهفت نوعروس ختن رو
شاهد زنگی گره گشاد ز ابرو
ترک من آمد ز ره چو شعلهٔ آتش
گرم و دم آهنج و تند و توسن و بدخو
چون سر زلف دو صد شکنج به عارض
[...]
اصلحک الله ای نگار پری روی
ای صنم مشکمو بساخت مشگو
شو به سیاحت به سیر باغ و لب جو
تا من و تو در مدیح ضامن آهو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.