شبی کان کودکم آید در آغوش
کنم صبح جوانی را فراموش
غلام لعبت حوری نژادم
که شد غلمان بخلدش حلقه در گوش
اگر نوشم چو خضر آب حیاتش
نخواهم گفت حرف از چشمه نوش
اگر چون دوش بر چشمم زنی تیر
نمیگیرم دو چشم از آن بر دوش
اگر خیر است در کیش تو قربان
منت قربان شوم در خیر میکوش
پریشان بر رخ او زلف مشکین
بمهر از غالیه بنهاده سرپوش
نخواهد اوفتاد از جوش خونم
زنند اغیار تا در بزم تو جوش
چه گلزار است یا رب عشق کانجا
لب بلبل بود چون غنچه خاموش
حریفان مست می سرخوش زباده
من آشفته زساقی مست و مدهوش
چه ساقی ساقی بزم محبت
علی کاوراست امکان حلقه در گوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شب پوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.