هر که سری بسر نهد یارش
گو بجان سر او نگهدارش
هر که چون بلبل است طالب گل
جای بر دیدگان دهد خارش
هندوئی کاو فتاده در آتش
نار گلزار اوست بگذارش
صد چو موسی بطور ارنی گوی
مرد در آرزوی دیدارش
هر که گوید زدوست دست بکش
دشمنست آن بدوست مشمارش
نیستش جز بکشتگان سر و کار
عشق اینست و این بود کارش
گرچه جبریل تیز بال بود
نپرد جز بپای دیوارش
عشق دانی که چیست نور علی
که شناسد خدای مقدارش
آنچه آشفته جستی از واجب
ممکن است اندر او بدست آرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی سخن میگوید. شاعر به اهمیت عشق و پیوند عاطفی اشاره میکند و میگوید هر کسی که در جستجوی عشق واقعی است، باید وجود محبوبش را گرامی بدارد. او از بلبل و گل مثال میزند و بیان میکند که عشق واقعی باید با خالصی و فداکاری همراه باشد. همچنین، شاعر به افرادی که ادعای دوستی دارند اما در عمل به دشمنی میپردازند، هشدار میدهد که این افراد را نباید دوست به حساب آورد. عشق را به عنوان یک موضوع عمیق و معنوی معرفی میکند که فراتر از جهان مادی است و تنها با تلاش و فداکاری میتوان به درک واقعی آن رسید.
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق و دوستی قدم بگذارد، باید بداند که محبوبش همواره در کنار اوست و از او حمایت میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند بلبل به عشق گل است، باید به محبوبش توجه کند و زیباییهای او را در دل و جان خود جای دهد.
هوش مصنوعی: شخص هندوئی که در آتش گرفتار شده، به گلزار او تعلق دارد؛ بگذار او را در آرامش رها کنند.
هوش مصنوعی: بسیاری مانند موسی آرزوی دیدار او را دارند، گویی که مردی در آرزوی مشاهدهاش است.
هوش مصنوعی: هر کسی که بگوید از دوست دوری کن، او در واقع دشمن است و نباید او را دوست به حساب آورد.
هوش مصنوعی: فقط مردان عاشق هستند که در این دنیا درگیر عشق و دلدادگیاند؛ این سرنوشت و وظیفه آنهاست.
هوش مصنوعی: هر چند که جبریل (فرشتهای معروف) پرندهای سریع و پرتوان بود، اما او هم نتوانست از دیوارش عبور کند.
هوش مصنوعی: عشق مانند نوری است که خداوند را میشناسد و اهمیت و اندازه او را درک میکند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دنبالش هستی و به نظر میرسد بینظم و پراکنده است، ممکن است در واقع در واقعیات ضروری و ممکن موجود باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلق را قصه ایست آثارش
هند را عبره ایست پیکارش
گاه بوسد به مهر رخسارش
گاه بنوازد و کشد بارش
پر کتان و قصب شد انبارش
زر به صندوق و خز به خروارش
گل دل بشکفد ز دیدارش
دل گل بشکفد ز رخسارش
بخت ما را فکند در دامش
حسن خود را نهاد بر بارش
از لطیفی که آفرید خدای
[...]
سرو، نازان شود ز رفتارش
پسته، شیرین شود ز گفتارش
شادی سنبل، بنفشه دمش
برخی پسته ی شکربارش
همه نقش است خط چون مورش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.