چه اختر بود طالع در شب دوش
که با آن ماه رو بودم در آغوش
به ترکستان رویش چی گیسو
فتاده کاروانی دوش بر دوش
مژه از ابروی مشکین کمانش
عذر از خط زنگاری زره پوش
من از آن لعل میگون سرخوش و مست
حریفان از می و پیمانه مدهوش
صراحی وار خونم ریخت از چشم
زبس چون خم زدی خون دلم جوش
همه شب چشم من بیدار از شوق
رقیبان جملگی در خواب خرگوش
گهی در حلقه زلفش زدم چنگ
کشیدم عقل و دین را حلقه در گوش
کله افکند از سر زآنکه هرگز
نگنجد آفتابی زیر سر پوش
اگر بزمی بعمرت شد میسر
که با او می بنوشی پند مینوش
عوض گر میدهندت جنت و حور
بیا یوسف بهیچ ای خواجه مفروش
بیا آشفته دم درکش زگفتار
که هر کاو باخبر شد گشت خاموش
بگو از صاحب سر سلونی
حدیث آزمندی کن فراموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که به عشق و زیبایی معشوق پرداخته و احساسات عمیق شاعر را نسبت به او بیان میکند. شاعر در شب گذشته با معشوق خود در آغوش بوده و تحت تأثیر جذابیت و زیباییهای او قرار دارد. او از حالات دلربای معشوق، همچون مژهها و گیسوانش سخن میگوید و به مستی و شوق خود اشاره میکند. در ادامه، علیرغم بیداری و شوق شاعر، رقیبان او خواب هستند و او از عشق عمیق خود و ناتوانیاش در کنترل احساساتش میگوید. شاعر به دیگران توصیه میکند که از عشق بگذرانند و به دنبال زیباییهای دنیا نباشند، زیرا عشق و مینوشی واقعیتر از هر چیزی است.
هوش مصنوعی: در شب گذشته، چه سرنوشتی داشتم که با آن ماه در آغوش بودم.
هوش مصنوعی: در ترکستان دختری با گیسوانی زیبا در کنار کاروانی قرار دارد که شب هنگام بر دوش همدیگر میگذارند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چشمان و ابروی محبوب میپردازد. مژهها به ظرافت ابروهای مشکی و کمانی آن اشاره میکنند و باعث میشوند تا عذر خط زنگاری زرهای پوشیده شود. به طور کلی، تصویر زیبایی از ترکیب اجزای چهره و جاذبهای که ایجاد میکنند به دست میدهد.
هوش مصنوعی: من از رنگ زیبای لعل میگون شاد و سرمست هستم و دوستانم از شراب و لیوان مدهوش شدهاند.
هوش مصنوعی: چشمانم مانند صراحی از اشک پر شده و خون دلم به خاطر دردهایی که کشیدهام، به شدت فوران میکند.
هوش مصنوعی: تمام شب، چشمان من بیدار و در آرزوی رقیبان است، در حالی که همه آنها در خواب عمیق هستند.
هوش مصنوعی: گاهی در مِیخاموش زلف او، به طرز افراطی به خوشی و شادی پرداختم، و عقل و دین را به گونهای فراموش کردم که گویی درگوششان حلقهای گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: سر خود را پایین انداخت، زیرا هیچگاه نوری نمیتواند زیر سایهبان پنهان بماند.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیش آمد که در مجلسی خوش بگذرانی و با دیگران می نوشی، بهتر است از نصیحتها و اندرزها غافل نشوی.
هوش مصنوعی: اگر به تو به جای بهشت و حور وعده دهند، بیا و یوسف را به هیچ چیز مبادله نکن، ای آقا!
هوش مصنوعی: بیا تا از حرفهای آشفته و درهم بپرهیزیم، زیرا هر کسی که از واقعیت آگاه شود، در سکوت فرو میرود.
هوش مصنوعی: بگو از صاحب راز، از او داستانی دربارهی آزمندها بگو، ولی فراموش نکن که سرگذشت آنها را میدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شبپوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.