گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

آن را که با تو نیست مجال کنار و بوس

بر عمر رفته شب همه شب می‌خورد فسوس

ما را که گوش پر شده ز آواز طبل عشق

از نوبتی چه باک که کوبد به بام، کوس

عاشق که گوش و هوش به گفتار یار داد

حاشا که جا به گوش دهد گفتهٔ خروس

از پرتو جمال تو آتش پدید شد

سجده از آن کنند بر آتشکدهٔ مجوس

شرطست صلح عاشق و معشوق در جهان

گو جنگ باش در عرب و هند و رم و روس

گردد نشان تیر نظر گر به رزم عشق

رستم به خاک و خون بطپد همچو اشکبوس

گر در حریم عشق روی؛ عقل کن نثار

در حجله رونما طلبد لاجرم عروس

گو از کمان چرخ ببارد هزار تیر

آشفته را پناه بود چون حریم طوس

دستی که جز به دامن یار است گو ببر

در قطع عضو هست علاج شقا قُلوس

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس

عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس

پستان یار در خم گیسوی تابدار

چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس

یک شب که دوست فتنه خفته‌ست زینهار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن حسام خوسفی

دوش از فراغ روی تو با روی سندروس

نالیده‌ام چو نای و فغان کرده‌ام چو کوس

گفتی به وعده دوش که کام از لبت دهم

افسوس ازین سخن که لبت می‌کند فسوس

آن را که پای‌بوس میسّر نمی‌شود

[...]

جامی

نبود عروس ملک سزای کنار و بوس

بؤساً لک ار کنار نگیری ازین عروس

شه را چو در دوام بقا اختیار نیست

دم دم چرا خطاب رسد هر دمش ز کوس

مجنون که دور مانده ز لیلیست روز و شب

[...]

جویای تبریزی

از طالع بلند مرا فیض خاک بوس

بر درگه تو باد نصیب ای شهید طوس

از طالع بلند مرا فیض خاک بوس

بر درگه تو باد نصیب ای شهید طوس

از طالع بلند مرا فیض خاک بوس

[...]

نیر تبریزی

اِستاد در برابر آن لشکر عبوس

چون شاه نیم‌روز بر آن اشهب شموس

گفت ای گروه؛ هین؛ منم آن نور حق کز او

تابیده بر سَجَنجَل صبح ازل عکوس

بر درگه جلال من ارواح انبیا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه