بساز مطرب مجلس نوای شورانگیز
که تا بری زرهم زآن اصول رنگ آمیز
بیار آتش سیاله ساقی مستان
بسوز خرمن تقوی و حاصل پرهیز
بنای دهر زعشق است و عشق زآدم خاست
بیا بتجربه طرحی زخاک آدم ریز
غلام همت آن کشته ام که همچو خضر
مدام زنده بود آبشار خنجر تیز
زدم بعجز بحبل المتین عشق تو چنگ
که نیستم بجز این روز حشر دست آویز
بروز معرکه گر جوشنت زمهر علیست
اگر جهان همه لشکر شود بیا مگریز
بگوی مدحت حیدر که با گران باری
تو رستگار برآئی بروز رستاخیز
میان آینه و دیده شد غبار حجاب
علیست آینه تو گرد از میان برخیز
عبادتت ندهد سود بی ولای علی
بیاد او برو آشفته چون روی بحجیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل موردنظر درباره عشق و معنویت است و به ستایش مقام علی (ع) میپردازد. شاعر از مطرب میخواهد تا نوایی شورانگیز بسازد و آتش عشق را در دلها برافروزد. او به اهمیت عشق اشاره کرده و میگوید که عشق ریشه در وجود آدمی دارد. همچنین شاعر خود را خادم عشق میداند و از قدرت بینظیر علی در روز قیامت سخن میگوید و اینکه در دنیا بدون عشق و ولایت علی، عبادت بیفایده است. در نهایت، شاعر به پاکی دیده و عشق به علی اشاره میکند و بر لزوم توجه به او در زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: یک نوازنده را به کار بگمار تا ملودی دلنشینی بسازد، تا شاهد تزیین و زیبایی زندگیام باشم و از آن بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: ساقی مستان، آتش خوشی و شور را به میان بیاور تا که بر بار و برکت تقوا و میوهی پرهیز سوخت و سوزی ایجاد شود.
هوش مصنوعی: دنیا بر پایه عشق بنا شده و عشق از وجود آدمی سرچشمه میگیرد. بیایید با تجربه و آزمایش، طرحی از خاک انسان بسازیم.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار کسی هستم که مانند خضر همیشه زنده است و از آبشار خنجر تیز، یعنی چالشها و خطرات، عبور میکند.
هوش مصنوعی: من به ضعف و ناتوانی خودم در عشق تو برای کمک گرفتن از بند محکم عشق تو چنگ زدم، چون غیر از این روز قیامت هیچ چیز دیگری ندارم که به آن امید ببندم.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو شور و انگیزهای از علی (ع) وجود داشته باشد، حتی اگر دنیا علیه تو مزدوران و لشکرهایی جمع کند، نترس و فرار نکن.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش حیدر را بگو که با تحمل سختیها و بار سنگین، در روز قیامت به سعادت میرسی.
هوش مصنوعی: میان آینه و چشم، حجاب و پردهای وجود دارد که به خاطر آن، تصویر علی به خوبی دیده نمیشود. ای آینه، از میان این غبار و حجاب کنار برو تا تصویر واضحتری نمایان شود.
هوش مصنوعی: عبادت تو بیمحبت و همراهی علی، فایدهای ندارد. بیاو، چنان دچار نگرانی و آشفتگی خواهی شد که وقتی به جایی میرسی، نخواهی توانست آرامش را پیدا کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی برآیم با آن که برنیاید خلق
و برنیایم با روزگار خورده کریز
چو فضل میرابوالفضل بر همه ملکان
چو فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز
نبود با او هرگز مرا، مراد دو چیز
یکی ز عمر نشاط و یکی ز شادی نیز
مرا ز رفتن معشوق دیده لؤلؤ ریز
ورا ز آمدن شب سپهر لؤلؤ ساز
چهار چیز همی خواهم از خدای ترا
بگویم ار تو بگویی که آن چهار چه چیز
به پات اندر خار و به دستت اندر مار
به ریشت اندر هار و به سبلت اندر تیز
زمن به قهر جدا کرد روزگار سه چیز
چنان سه چیز که مانند آن ندانم نیز
یکی لباس جوانی دوم امید و امل
سیم حلاوت دیدار دوستان عزیز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.