گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

معاشران دغل صاف عشق می‌نوشند

به تک‌پرده اصحاب راز می‌کوشند

نه صاحبان نظر راست بینشی کامل

لباس عشق هوس‌پیشگان چه می‌پوشند

صبوصفت به فغان مدعی ولی عشاق

چو خم لبالب و در جوش صاف و خاموشند

به کیش اهل هوس کام‌جویی است روا

که عاشقان تو از یاد خود فراموشند

مده شراب به مستان عشق ای ساقی

که این گروه از آغاز مست و مدهوشند

ز هوشمندی خود ای حکیم مغروری

نه آن دو جادوی عیار رهزن هوشند

همه اسیر چو آشفته در خم مویی

کدام سلسله این قوم حلقه‌درگوشند

چه کم ز تو اگرت عیب‌جو بود منکر

تو آفتابی و این کوردیدگان موشند

تو شاه کشور معنی علی و مظهر حق

که بندگان تو با پادشاه هم‌دوشند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بابافغانی

مقیدان تو از یاد غیر خاموشند

بخاطری که تویی دیگران فراموشند

برون خرام که بسیار شیخ و دانشمند

خراب آن شکن طره و بنا گوشند

چه عیش خوشتر ازین در جهان که یک دو نفس

[...]

صائب تبریزی

چگونه باده عرفان جماعتی نوشند

که باده در رگ تاک است ومست ومدهوشند

حدیث بیش وکم ومهرذره بدمستی است

ز یک پیاله دو عالم شراب می نوشند

ز ما سلام به دارالسلام دار رسان

[...]

سلیم تهرانی

برای طعنه ی ما این همه چه در جوشند

که عاقلان همه دیوانه ی قبا پوشند

نشاط مستی ما را به شب تماشا کن

که روز، باده کشان چون چراغ خاموشند

چمن ز بلبل و قمری به کام صیاد است

[...]

بیدل دهلوی

جماعتی‌که نظرباز آن بر و دوشند

به جنبش مژه عرض هزارآغوشند

ز حسن معنی دیوانگان مشو غافل

که این‌کبودتنان نیل آن بناگوشند

به صد زبان سخن‌ساز خیل مژگانها

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
آشفتهٔ شیرازی

زهر کناره بیغمای گل چه میکوشند

زبلبلان چه عجب گر بباغ بخروشند

کسان که مهر تو در سینه کرده اند نهان

بر آفتاب جهانتاب پرده میپوشند

مگر خدای نه ستار شد چرا زهاد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه