گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

مرغ نوآموز تنگ حوصله باشد

زآن سبب از گل مدام درگله باشد

سلسله جنبان عشق گشت چو لیلی

گفت بمجنون که میر سلسله باشد

چون تو پسر خواهد از خدای دوباره

مریم اگر بر مسیح حامله باشد

ابروی تو چیست پیش صورت زیبا

سورهء نور است و مدِّ بِسمِلَه باشد

چنگ بغلغل که شیخ شهر بخوابست

پنبه چرا در دهان بلبله باشد

تا کِی ،  ای صرصرِ فراقِ عزیزان،

کز تو بعالم مدام زلزله باشد

بدر فلک گرچه خود بحسن تمامی

کی بمه من تو را مقابله باشد

شعله زنان آه من بکوی تو هر شب

هیچ نپرسیدی این چه مشعله باشد

از سرو جان بگذر و برو بر جانان

هستی تو در میانه فاصله باشد

عشق بیاموز ورند باش و قدح نوش

خوشتر ازینت بگو چه مشغله باشد

شیوه آشفته مدح حیدر و آل است

عاشق صادقبعشق یکدله باشد