گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

مرغ نوآموز تنگ حوصله باشد

زآن سبب از گل مدام درگله باشد

سلسله جنبان عشق گشت چو لیلی

گفت بمجنون که میر سلسله باشد

چون تو پسر خواهد از خدای دوباره

مریم اگر بر مسیح حامله باشد

ابروی تو چیست پیش صورت زیبا

سورهء نور است و مدِّ بِسمِلَه باشد

چنگ بغلغل که شیخ شهر بخوابست

پنبه چرا در دهان بلبله باشد

تا کِی ،  ای صرصرِ فراقِ عزیزان،

کز تو بعالم مدام زلزله باشد

بدر فلک گرچه خود بحسن تمامی

کی بمه من تو را مقابله باشد

شعله زنان آه من بکوی تو هر شب

هیچ نپرسیدی این چه مشعله باشد

از سرو جان بگذر و برو بر جانان

هستی تو در میانه فاصله باشد

عشق بیاموز ورند باش و قدح نوش

خوشتر ازینت بگو چه مشغله باشد

شیوه آشفته مدح حیدر و آل است

عاشق صادقبعشق یکدله باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حکیم سبزواری

دل نبود آن دلی که نه دله باشد

مشغله را کن یله مشعله باشد

نامهٔ حق است دل بحق بنگارش

نیست روا پرنقوش باطله باشد

گام بره چون زنی که در پی کامی

[...]

فروغی بسطامی

زیب غزل کردم این سه بیت ملک را

تا غزلم صدر هر مراسله باشد:

«دَه‌دله از بهر چیست عاشق معشوق؟!

عاشق معشوق بِه که یک‌دله باشد

با گِله خوش نیست روی خوبِ تو دیدن

[...]

نیر تبریزی

رنجه مباش از دل از تو در گله باشد

مرغ گرفتار تنگ حوصله باشد

یکسره دل خون شود ز دیده بریزد

به که گرفتار یار ده دله باشد

از تو نرنجم گرم ز بوسه کشی سر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه