گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

حقا که ملامتگر روی تو ندیده است

معنی نشینده است و بصورت نگردیده است

پیغام که آورد سحر باد که از شوق

دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است

ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید

خط تو خط باطله بر ماه کشیده است

من سینه بناخن بشکافم بره عشق

نشکافت که فرهاد حزین سنگ بریده است

فرهاد نخورده است بجز تیشه خون ریز

خسرو سخن تلخ زشیرین نشنیده است

بی ناوک دلدوز تو دل در بر عشاق

چون ماهی بی آب که در خاک طپیده است

از عشق ندیدیم بجز آتش سوزان

کس از شجر طور جز این میوه نچیده است

نازم رخ بی مثل و نظیر تو که دیده ‏

جز در بر آئینه نظیر تو ندیده است

گو دم مزن از وجد و سماع و طرب و حال

صوفی که زصهبای محبت نچشیده است

شرح غم زلف تو نگارد عجبی نیست

از خامه آشفته اگر مشک چکیده است

زاهد تو و محراب که عاشق بعبادت

محراب بجز آن خم ابرو نگزیده است

ما و رخ زیبای علی آنکه چو نقشش

نقاش ازل بر ورق کن نکشیده است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال خجندی

گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است

خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است

بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ

این نیز دلیل است که از خود نبریده است

بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش

[...]

کلیم

دل از سر کوی تو اگر پای کشیده است

باز آمدنش زودتر از رنگ پریده است

ناصح هذیان گوید و ما را تب عشق است

مابسمل و او می طپد اینرا که شنیده است

حال دل صدپاره که در نامه نوشتم

[...]

صائب تبریزی

زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است

زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز

تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
میرزا حبیب خراسانی

این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است

سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است

در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است

در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است

چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میرزا حبیب خراسانی
غروی اصفهانی

صبح ازل از مشرق حسن تو دمیده است

تا شام ابد پردۀ خورشید دریده است

حیف است نگه جانب مه با مه رویت

ماه آن رخ زیباست هر آن دیده که دیده است

هرگز نکنم من سخن از سرو و صنوبر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه