حقا که ملامتگر روی تو ندیده است
معنی نشینده است و بصورت نگردیده است
پیغام که آورد سحر باد که از شوق
دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است
ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید
خط تو خط باطله بر ماه کشیده است
من سینه بناخن بشکافم بره عشق
نشکافت که فرهاد حزین سنگ بریده است
فرهاد نخورده است بجز تیشه خون ریز
خسرو سخن تلخ زشیرین نشنیده است
بی ناوک دلدوز تو دل در بر عشاق
چون ماهی بی آب که در خاک طپیده است
از عشق ندیدیم بجز آتش سوزان
کس از شجر طور جز این میوه نچیده است
نازم رخ بی مثل و نظیر تو که دیده
جز در بر آئینه نظیر تو ندیده است
گو دم مزن از وجد و سماع و طرب و حال
صوفی که زصهبای محبت نچشیده است
شرح غم زلف تو نگارد عجبی نیست
از خامه آشفته اگر مشک چکیده است
زاهد تو و محراب که عاشق بعبادت
محراب بجز آن خم ابرو نگزیده است
ما و رخ زیبای علی آنکه چو نقشش
نقاش ازل بر ورق کن نکشیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلیات این شعر به عشق و beauty میپردازد و بیانگر حالتی از شوق و دیوانگی است. شاعر میگوید که هیچکس نتوانسته زیبایی و جذابیت معشوق را به درستی درک کند و همهچیز در عشق او عمیق و ناب است. او از سخنان تلخ و شیرین عشق صحبت میکند و نشان میدهد که عشاق بدون عشق، بینشانی همچون ماهی بیآب هستند. شاعر به ویژه به زلف و خط معشوق اشاره میکند که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده و او را در جهانی خاص غرق کرده است. در انتها، به یکتایی و زیبایی معشوق اشاره شده که هیچگونه مشابهی ندارد و تنها در آینه میتوان انعکاسش را دید.
هوش مصنوعی: به راستی که هیچ کس که تو را سرزنش کند، زیبایی چهرهات را درک نکرده و حقیقت وجود تو را ندیده و نتوانسته به آن نزدیک شود.
هوش مصنوعی: صبحگاه که نسیم ملایم پیامی آورد، بلبل از شادی و عشق به گل، به حالت دیوانگی درآمده و گل نیز به خاطر این عشق، لباس خود را دریده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دام زلفهای تو گرفتار شدهای، خورشید با خط زیبای تو، خطی بیمورد بر روی ماه رقم زده است.
هوش مصنوعی: من با ناخن سینهام را میشکافم، اما عشق مانند فرهاد حزین، سنگ را نمیشکافد.
هوش مصنوعی: فرهاد فقط به خاطر تیشهای که خسرو به او داده، رنج و عذاب کشیده است و هیچ وقت حرفهای تلخی را از چیزهای شیرین نشنیده است.
هوش مصنوعی: بی تیر تو، که دل را از عشق پر کردهای، مانند ماهیای هستم که در خاک افتاده و بدون آب به تنگی افتاده است.
هوش مصنوعی: از عشق جز آتش سوزانی ندیدیم، و هیچکس جز ما از درخت طور این میوه را نچیده است.
هوش مصنوعی: من به زیبایی تو افتخار میکنم، چون چشمها جز در آینه به هیچ چیز دیگری مانند تو ننگریستهاند.
هوش مصنوعی: نباید از شادی و شور و حال صوفی صحبت کنی، چون او هنوز طعم واقعی عشق را نچشیده است.
هوش مصنوعی: اگر مشک بر روی کاغذ بریزد، تعجبی ندارد که قلم به خاطر غم زلف تو نتواند درست بنویسد.
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو در محراب عبادت قرار داری، اما عاشق واقعی تنها با خمیدگی ابروی محبوبش به سجده نمیافتد و عبادت نمیکند.
هوش مصنوعی: ما و زیبایی چهره علی؛ او که مانند نقشی که نقاش ازلی روی کاغذ کشیده، هنوز رسم و نگار نگرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است
خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است
بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ
این نیز دلیل است که از خود نبریده است
بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش
[...]
دل از سر کوی تو اگر پای کشیده است
باز آمدنش زودتر از رنگ پریده است
ناصح هذیان گوید و ما را تب عشق است
مابسمل و او می طپد اینرا که شنیده است
حال دل صدپاره که در نامه نوشتم
[...]
زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است
زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است
ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است
چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای
[...]
این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است
سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است
در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است
در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است
چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ
[...]
صبح ازل از مشرق حسن تو دمیده است
تا شام ابد پردۀ خورشید دریده است
حیف است نگه جانب مه با مه رویت
ماه آن رخ زیباست هر آن دیده که دیده است
هرگز نکنم من سخن از سرو و صنوبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.