دل از سر کوی تو اگر پای کشیده است
باز آمدنش زودتر از رنگ پریده است
ناصح هذیان گوید و ما را تب عشق است
ما بسمل و او میطپد این را که شنیده است
حال دل صدپاره که در نامه نوشتم
در یار اثر کرده که ناخوانده دریده است
در جیب تفکر سر خود کرده فراموش
کس به ز جرس سر به گریبان نکشیده است
مرغ دل ما را روش کاغذ باد است
بیرشته بپا از کف طفلان نپریده است
در پیرهن طاقت گلها زده آتش
آن سبزه که شبنم ز در گوش تو دیده است
خون در جگرم کرده رم طایر معنی
تا بر سر تیر قلم فکر رسیده است
دانی عرق نقطه به روی سخن از چیست؟
بسیار به دنبال سخن فهم دویده است
آن طفل که پرورده به دامان قناعت
گل را چو شکر خورده و از شیر بریده است
خرسند به هیچ است کلیم از چمن حسن
بر سر زده است آن گل وصلی که نچیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق عاشقانه و دردهای دل خود را بیان میکند. او از جدایی و عشق بیپایان میگوید که در دلش زنده است، حتی اگر به ظاهر فراموشی بر چهرهاش سایه انداخته باشد. ناصحان به او نصیحت میکنند، اما او همچنان غرق در عشق و هوس است. شاعر به توصیف حال دلbroken خود و اثراتی که بر دیگران گذاشته، میپردازد. همچنین به معنای عمیق زندگی و تلاش برای فهم آن اشاره میکند و در نهایت، حسرت و ناگواری عاشقانهاش را ابراز میکند. او از زیباییهای زندگی و محبتهایی که هرگز بهدست نیاورده، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دل اگر از حضور تو دور شده، به زودی دوباره به تو بازخواهد گشت. این دوری، تنها موقتی است و بازگشت آن به تو سریعتر از تغییر رنگ و حالته.
هوش مصنوعی: ناصح بیموقع سخن میگوید و ما در عشق گرفتاریم. ما مثل قربانی شدهایم و او تنها از این وضعیت خبر دارد و از آن متاثر میشود.
هوش مصنوعی: حالت دل شکستهام که در نامهام نوشتم، در دل یار تأثیری گذاشته که خودش آن را بدون خواندن پاره کرده است.
هوش مصنوعی: در فکر خود مشغول شده و فراموش کردهایم که هیچکس بهجز خودمان سر به زیر نمیآورد و از جملههای بیپایه دور میشود.
هوش مصنوعی: دل ما مانند پرندهای است که در دنیای بیثبات و ناپایدار زندگی میکند. این دل به راحتی از دست میرود و هنوز به دستان نادانی که آن را درک نمیکنند، سپرده نشده است.
هوش مصنوعی: در میان گلها، آتش سبزهای که شبنم از گوش تو دیده، سر میزند.
هوش مصنوعی: دل من پر از غم و اندوه است و این حالت باعث میشود که روح من مانند پرندهای گرفتار شود. من دیگر طاقت ندارم و افکارم به شدت درگیر است.
هوش مصنوعی: میدانی که چرا روی کلمات عرق میریزد؟ خیلیها تلاش کردهاند تا مفهوم این سخن را درک کنند.
هوش مصنوعی: آن کودکی که در آغوش قناعت بزرگ شده، مانند گل که شیرینی شکر را چشیده و از شیر مادر مستقل شده است.
هوش مصنوعی: کلیم از زیباییهای چمن خوشحال نیست، زیرا آن گلی که در رأس زیباییهای وصال قرار دارد، هنوز چیده نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است
خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است
بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ
این نیز دلیل است که از خود نبریده است
بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش
[...]
زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است
زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است
ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است
چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای
[...]
حقا که ملامتگر روی تو ندیده است
معنی نشینده است و بصورت نگردیده است
پیغام که آورد سحر باد که از شوق
دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است
ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید
[...]
این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است
سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است
در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است
در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است
چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ
[...]
صبح ازل از مشرق حسن تو دمیده است
تا شام ابد پردۀ خورشید دریده است
حیف است نگه جانب مه با مه رویت
ماه آن رخ زیباست هر آن دیده که دیده است
هرگز نکنم من سخن از سرو و صنوبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.