گنجور

حاشیه‌ها

آرش طوفانی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را:

با عرض سلام و ادب
بیت شماره 44 عیناً به عنوان بیت شماره 45 تکرار شده است که شایسته حذف از پایگاه داده گنجور است. متشکرم

هانیه سلیمی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۷:

درخواست اصلاح لغت "کید" در مصرع اول بیت سوم،به "کآید" با استناد به کتاب: کلیات شمس تبریزی،جلال الدین همایی،نشر امیرکبیر،چاپ نوزدهم 1385،صفحه 727 انجام شد.
با سپاس از رسیدگی شما
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

هانیه سلیمی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۷:

در بیت سوم: "این خوشی چیزی است بی‌چون کید اندر نقش‌ها" کلمهء کید،باید کاید نوشته شود.به معنی "که آید".

بهراد در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲:

آقا منصور نوشتن آیا گوشزد کردن موسیقیایی کمکی به فهم غزل میکنه؟ لازم دیدم پاسخ بدم : بله میکنه
من همین الان این آهنگ رو شنیدم و تاثیری در من داشت که بالای 10 دفعه پشت سر هم گوشش دادم و داشت منو میکُشت. نمیدونستم برای جناب مولاناس و اومدم سرچ کردم و خوندم این شعر رو و درک و حسّ کیفی عمیقی به من داد. همین که این آهنگ یک نفر رو که من باشم انقدر تحت تاثیر قرار داده نشون میده که خواندن موسیقیاییش تاثیر گذاره.

مسعود ریحانی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷:

فضل است اگرم خوانی_عدل است اگرم رانی_شاهکاره

سامان روح بخشان در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

با عرض سلام
چه روحی در این ابیات نهفته است؛ آدمی را از درون تکان می دهد.
(همزمان با مشاهده نمای پایانی سریال شیخ بهایی)
موفق باشید و رحمت الله علیه

علی تاریویردیلو(رهگذر) در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۱:

چیز خاصی نمیتونم به این بیان شیوا اضافه کنم
فقط مطلبی رو در معنی شعر عرض میکنم که ممکنه برای دوستانی که از داستان مربوط به ان اطلاعی نداشته باشند اون قسمت شعر ,
گنگ به نظر بیاد,
واون هم مربوط به داستانی میشود که دو تا کیمیا گر یا به تعبیر امروزی شیمیدان ,
در موقعیتی قرار میگیرن که هرکدام باید معجون کشنده ای بسازد که ان دیگری انرا بخورد و نتواند پادزهری برای خنثی کردن ان زهر یا معجون تدارک ببیند,
به اندو فرصتی داده میشود تا معجون خود را اماده کنند,,
در فرصت داده شده تلاش یکی از انها مدام در حال کوبیدن در هاونگ مسی به گوش اندیگری میرسد ,,
تا اینکه زمان موعود فرامیرسد و کیمیا گری که در تمام وقت در حال کوبیدن در هاونگ مسی بود معجونش را به خورد اندیگری میدهد و او در جا جان میسپارد ,
درهنگام از اوپرسیده میشود , که مگر چه ساخته بودی که به این زودی اثر کرد و مهلت استفاده از پادزهری را به طرف نداد,,
کیمیا گر مابغی معجون را خودش مینوشد و میگوید این معجون جز اب گوارا چیزی نیست ,,
چیزی که رقیب مرا کشت تصور باطل او بود که از صدای کوبیدن من در هاونگ مسی خالی در ذهن خود پرورانده بود

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۱:

6645

نادر.. در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

لحظه های نابی است، زمانی که در چشمانت حیران می شوم ...
ولی گاه در آن حال
شعرِ " بیزاری" می سُرایم !!
...
آن دَم که در چشمانت، تصویر من خودنمایی می کند ..

Azar در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۳:

معنی این بیت چیست؟
آن کس که منم پابسته او
می‌گردد او گرد سر من
ممنون

روفیا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

این بیت یاد آور آن جمله معروف در فیلم پدرخوانده است :
I'm gonna make him an offer he can not refuse
و آن آفر بدین صورت بود که خانواده مافیایی دو انتخاب به فرد مورد نظر می دادند، یا خواسته شان را اجرا می کرد یا کشته می شد!
چه آفری چه کشکی؟
در حقیقت حق انتخابی وجود نداشت!
تجربه های اینچنینی داشته ام، بارها خود را در تنگناهایی دیدم که هرگز حق انتخابی نداشته ام و هر چه جان کندم تا گزینه های دیگر را پیش گیرم نتوانستم...
فقط نتوانستم...

نادر.. در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

دل رهاندن از این غزل ممکن نیست..
خود حکم سلسله ی زلف بتان است...

مهزیار در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:

منظور از این سم سمند و آن رو حادثه عاشورا باشد یا نباشد حضرت سیدالشهدا مصداق بارز آینه ایست که جمال جانان را با زیباترین عشق بازی نشان داده است. صل الله علیک یا اباعبدالله

۷ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

از روی تو سر نمی‌توان تافت
وز روی تو در نمی‌توان بست
به نظر در مصرع نخست "رای" بجای "روی" درست تر باشد:
از روی تو سر نمی‌توان تافت
در مصرع دوم میفرماید: به هر روی و سوی که مینگرم تو را در آستانه در میبینم

کیا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

سلام ؛)
میرزای گرامی...
هیچ گونه تفاوتی در خوانش این بیت
چه با "از این" چه با "زین" بوجود نمی آید.
چرا که همزه در این جا حذف میشود و به صورت
" شَر عَ زین " خوانده میشود.
موفق باشید..

روفیا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
***
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر را که یادتان هست؟
این روزها میگویند آدم ها در دریافت اطلاعات محیط سه نوع استراتژی دیداری و شنیداری و لمسی دارند!
به بعضی ها صدا بیشتر اثر می کند، برخی به تصویر حساسند و عده ای باید لمس کنند!
حافظ دردانه گویا به صداهای محیط حساس بوده است، آن دلبر پیرهن چاک نیز غزل میخوانده، بعدش هم آواهایی حزین در گوشش نجوا کرده است!
ای کاش می شنید پس از صدها سال هنوز طنین از بر کردن اشعارش در این گنبد دوار ماناست!!

امیر حسین در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

برای این شعر استاد افتخاری هم اوازی خونده اند لطفا برای دوستاران قرار دهید

محمدامین در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۵ - حکایت عیسی (ع) و عابد و ناپارسا:

سلام و درود
ازین حکایت شیرین سعدی برای برگردان سوره دخان بهره بردم.

نجمه در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

در میانه یک روز کاری سخت، چقدر لذت بردم از این غزل و نظرات همه دوستان
متشکرم

مبینا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

به نظر من 6 جهت که فرمودند 6 جهت جغرافیایی است که جسم انسان‌ در این محدوده سیر میکند.اما سیر و سلوک عرفانی و طی الارض و مقاربه و مکاشفه با بعد مکان درگیر نیست و به این جهات محدود نیست و از انجایی ک میگوید بارها؛ احتمال سلوک را بیشتر میکند، چون این سیر و سلوک ارامشی به انسان میدهد و در دفعات بعدی چنان اسان میشود که لذتش انسان را به تکرار وا میدارد و در چشم به هم زدنی انسان خود را در مقصود میبیند

۱
۳۶۳۳
۳۶۳۴
۳۶۳۵
۳۶۳۶
۳۶۳۷
۵۶۳۰