به سِرِّ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد
که خاکِ میکده کُحلِ بَصَر توانی کرد
مباش بی می و مُطرب که زیرِ طاقِ سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
گُلِ مرادِ تو آنگه نقاب بُگْشاید
که خدمتش چو نسیمِ سحر توانی کرد
گدایی درِ میخانه طُرفه اِکسیریست
گر این عمل بِکُنی، خاکْ زر توانی کرد
به عزمِ مرحلهٔ عشق پیش نِه قدمی
که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
تو کز سرایِ طبیعت نمیروی بیرون
کجا به کویِ طریقت گذر توانی کرد
جمالِ یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبارِ رَه بِنِشان تا نظر توانی کرد
بیا که چارهٔ ذوقِ حضور و نظم امور
به فیضبخشیِ اهلِ نظر توانی کرد
ولی تو تا لبِ معشوق و جامِ مِی خواهی
طمع مدار که کارِ دگر توانی کرد
دلا ز نورِ هدایت گر آگهی یابی
چو شمع، خندهزنان تَرکِ سر توانی کرد
گر این نصیحتِ شاهانه بشنوی حافظ
به شاهراهِ حقیقت گذر توانی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این شعر حافظ به موضوعاتی چون عشق، می و مستی و جستجوی حقیقت پرداخته است. شاعر اشاره میکند که اگر کسی در پی حقیقت باشد، باید به میخانه و عشق روی آورد. او تأکید میکند که تنها با عشق و صفای دل میتوان به درک عمیقتری از زیباییها و معانی واقعی زندگی رسید. در نهایت، او به خواننده نصیحت میکند که با پیروی از این توصیهها، میتوان به راه حقیقت دست یافت.
برای اینکه بتوانی به رازهای عمیق و پنهان دنیا دسترسی پیدا کنی، لازم است که دل و نگاهت را از دنیای مادی و ناپاکیها پاک کنی. در واقع، وقتی خاک میکده را که نماد دنیای مادیات است، تبدیل به ابزار بینش و درک کنی، میتوانی به رازهای بزرگ پی ببری.
با شراب و نوازندگان همرنگ نشو، زیرا در زیر آسمان، با این آهنگ میتوانی اندوه را از دل بیرون کنی.
گل مورد علاقه تو زمانی خود را معرفی میکند و زیباییاش را نشان میدهد که تو بتوانی همچون نسیم صبحگاه، به او خدمت کنی و او را نوازش کنی.
درخواست چیزی از دروازهی میخانه، شگفتانگیز است، زیرا اگر این عمل را انجام دهی، میتوانی خاک را به طلا تبدیل کنی.
با ارادهی رسیدن به مرحلهی عشق، قدمی بردار که اگر بتوانی، در این سفر به سودهای بزرگی دست یابی.
اگر تو از دنیای طبیعی و مادی خارج نشوی، چگونه میتوانی به راه معنوی و واقعیتهای عمیقتر دسترسی پیدا کنی؟
زیبایی محبوب هیچ پوشش و پردهای ندارد، اما برای نشانهایی که در مسیر او باقی مانده، میتوان تا زمانی که تو نگاه کنی، توجه کرد.
بیا تا با هنر و ذوق خود، به خوبی کارها را سامان دهیم و به ما یاری رسانی کنی.
تا زمانی که به عشق و خوشیهای زندگی فکر میکنی، نباید انتظار داشته باشی که بتوانی کار دیگری انجام دهی.
ای دل، اگر از نورِ هدایت آگاه شوی، مانند شمع خواهی بود که با روشنایی و خنده، میتواند از سر خود رهایی یابد.
اگر نصیحت پادشاه را بپذیری، حافظ، میتوانی به مسیر حقیقت راه یابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به سرجام جم آنگه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
اگر نشسته سفر چون نظر توانی کرد
ز هفت پرده نیلی گذر توانی کرد
عزیز مصر اگر همتی کند همراه
چو بوی پیرهن از خود سفر توانی کرد
صفای باطن اگر چون صدف به دست آری
[...]
بکوی سرّ قدر گر گذر توانی کرد
به پیش تیر قضا جان سپر توانی کرد
چنانکه هست اگر سرّ کار دریابی
ز دل شکایت بیجا بدر توانی کرد
چو دانی آنچه بتو میرسد نوشته شده است
[...]
به سرّ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد
که خاکِ میکده کُحلِ بصر توانی کرد
گداییِ در میخانه طُرفه اکسیری است
گر این عمل بکنی خاکِ زر توانی کرد
جمالِ یار ندارد نقاب و پرده ولی
[...]
گهی به کعبۀ جانان سفر توانی کرد
که در منای وفا ترک سر توانی کرد
براه عشق توانی که رهسپر گردی
اگر که سینۀ خود را سپر توانی کرد
بچار بالش خواب آنگهی تو تکیه زنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.