به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم
بهارِ توبهشکن میرسد چه چاره کُنم؟
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
چو غنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
پیاله گیرم و از شوق، جامه پاره کنم
به دورِ لاله دماغِ مرا عِلاج کنید
گر از میانهٔ بزمِ طَرَب کناره کنم
ز رویِ دوست مرا چون گلِ مراد شِکُفت
حوالهٔ سَرِ دشمن به سنگِ خاره کنم
گدایِ میکدهام، لیک وقتِ مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
مرا که نیست رَه و رسمِ لقمهپرهیزی
چرا ملامتِ رندِ شرابخواره کنم
به تختِ گُل بنشانم بُتی چو سلطانی
ز سنبل و سَمَنش، سازِ طوق و یاره کنم
ز باده خوردن پنهان مَلول شد حافظ
به بانگِ بَربَط و نِی، رازَش آشکاره کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات دربارهی تمایل به توبه صحبت میکند، اما در عین حال نمیتواند خود را از لذتهای دنیوی و شرابخواری دور کند. او به دورنمایی از بزم و شادی اشاره میکند و میخواهد در کنار دوستانش به میگساری بپردازد. همچنین به زیباییهای دوستش اشاره کرده و از عشق و شوقش به زندگی و لذتهای آن میگوید. در آخر، اشارهای به نامعلومی و رازهای دلش دارد که میخواهد با موسیقی و هنر آشکار کند. این اشعار به تضاد بین تمایل به پاکی و جذابیت گناه و لذتهای دنیوی میپردازد.
هوش مصنوعی: در صبح زود تصمیم گرفتم توبه کنم و از خدا راهنمایی طلبیدم. اما به این فکر افتادم که با رسیدن بهار، با دلشکنی و لغزشها چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به درستی صحبت کنم و از طرفی نمیتوانم ببینم که دوستانم در حال نوشیدن شراب هستند و فقط نظارهگر باشم.
هوش مصنوعی: مثل غنچهای با لبهای خندان، به خاطر یادِ آن مجلسِ باشکوه، پیالهای را برمیدارم و از شدت شادی، لباس خود را پاره میکنم.
هوش مصنوعی: لطفاً به دور لاله (که نماد زیبایی است) حال و هوای درونی من را درمان کنید. اگر بخواهم از میانهٔ شادی و جشن فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: از چهرهی معشوقم مانند گلی که به آرزو رسیده، شکوفا میشوم و در مقابل دشمن، ضربهای محکم و سخت میزنم.
هوش مصنوعی: من در میکده گدایی میکنم، اما در لحظهی مستی میتوانم به آسمان ناز کنم و بر ستارهها فرمان روا باشم.
هوش مصنوعی: من که راه و رسم تظاهر به پرهیز از دنیا را ندارم، چرا باید فردی را که به نوشیدن شراب عادت دارد سرزنش کنم؟
هوش مصنوعی: من مجسمهای را مانند یک پادشاه روی تختی از گل مینشانم و با گلهای سنبل و دیگر گلها، طوق و زینتهایی برای او فراهم میکنم.
هوش مصنوعی: حافظ به خاطر نوشیدن پنهانی شراب، دچار دلتنگی شده و با صدای ساز و نی، قصد دارد راز خود را فاش کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۴
به دورِ لاله دِماغِ مرا عِلاج کنید
گر از میانهٔ بزمِ طَرَب کناره کنم
به قول خواجه گر از جام می کناره کنم
به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم ز دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
[...]
دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
[...]
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
[...]
قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم
خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم
ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
[...]
خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم
به جان غلامی رند شراب خواره کنم
حصاریم غم دنیا و آخرت دارد
ازین میانه به مستی مگر کناره کنم
ز شیشه غیرت خورشید و ماه را ساقی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.