گنجور

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۷ - فی ذم من یتفاخر بتقرب الملوک مع أنه یزعم الانخراط فی سلک أهل السلوک

 

نان و حلوا چیست، دانی ای پسر؟

قرب شاهان است، زین قرب، الحذر

می‌برد هوش از سر و از دل قرار

الفرار از قرب شاهان، الفرار

فرخ آنکو رخش همت را بتاخت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۸ - حِکایَةُ العابِدِ الَّذي کانَ قوتُهُ العَلَفَ لِیَأْمنَ دینهُ مِنَ التَّلَفِ

 

نوجوانی از خواص پادشاه

می‌شدی، با حشمت و تمکین، به راه

دل ز غم خالی و سر پر از هوس

جمله اسباب تنعم پیش و پس

بر یکی عابد، در آن صحرا گذشت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۹ - فی ذم المتمکنین فی المناصب الدنیویة للحظوظ الواهیة الدنیة

 

نان و حلوا چیست؟ ای فرزانه مرد

منصب دنیاست، گرد آن مگرد

گر بیالایی از او دست و دهان

روی آسایش نبینی در جهان

منصب دنیا نمی‌دانی که چیست؟

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۰ - فی الترغیب فی حفظ اللسان و هو من احسن صفات الانسان

 

نان و حلوا چیست؟ قیل و قال تو

وین زبان پردازی بی‌حال تو

گوش بگشا، لب فرو بند از مقال

هفته هفته، ماه ماه و سال سال

صمت عادت کن که از یک گفتنک

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۱ - فی ذم من تشبة بالفقراء لسالکین و هو فی زمرة اشقیاء الهالکین

 

نان و حلوا چیست؟ این اعمال تو

جبهٔ پشمین، ردا و شال تو

این مقام فقر خورشید اقتباس

کی شود حاصل کسی را در لباس

زین ردا و جبه‌ات، ای کج نهاد!

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۲ - فیما یتضمن الاشارة الی قول سید الاوصیاء صلوات الله علیه و آله: «ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک، بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»

 

نان و حلوا چیست؟ ای نیکو سرشت

این عبادتهای تو بهر بهشت

نزد اهل حق، بود دین کاستن

در عبادت، مزد از حق خواستن

رو حدیث ما عبدتک، ای فقیر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۳ - فی التشویق الی الا قلاع عن ادناس دارالغرور و التشویق الی الارتماس فی بحر الشراب الطهور

 

یا ندیمی ضاع عمری وانقضی

قم لاستدراک وقت قدمضی

واغسل الادناس عنی بالمدام

واملا الاقداح منها یا غلام

اعطنی کأسا من الخمر الطهور

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان

 

اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم

بالتی یحیی بها العظم الرمیم

زوج الصهباء بالماء الزلال

واجعلن عقلی لها مهرا حلال

بنت کرم تجعلن الشیخ شاب

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

ای که روز و شب زنی از علم لاف

هیچ بر جهلت نداری اعتراف

ادعای اتباع دین و شرع

شرع و دین مقصود دانسته به فرع

و آن هم استحسان و رأی از اجتهاد

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۲ - حکایت

 

عابدی از قوم اسرائیلیان

در عبادت بود روزان و شبان

روی از لذات جسمی تافته

لذت جان در عبادت یافته

قطعه‌ای از ارض بود او را مکان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۳ - فی‌العقل

 

چیست دانی عقل در نزد حکیم؟

مقتبس، نوری ز مشکوة قدیم

از برای نفس تا سازد عیان

از معانی، آنچه می‌تابد بر آن

چون جمال عقل، عین ذات اوست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۴ - قال المولوی المعنوی

 

« مشورت می‌کرد، شخصی با یکی

تا یقینش رو نماید، بی‌شکی

گفت: ای خوشنام! غیر من بجو

ماجرای مشورت، با من بگو

من عدوم مر تو را، با من مپیچ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۵ - فی اختلاف العقول

 

عقلها را داده ایزد اعتداد

مختلف اقدار بر حسب مواد

شعله‌ها هریک به حدی منتهی است

مشعلی از شمع جستن، ابلهی است

پس ز هر نفسی، فروغی ممکن است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۶ - فی العلم وحده

 

ای که هستی، روز و شب، جویای علم

تشنه و غواص، در دریای علم

رفته در حیرت که حد علم چیست؟

از کتب، آیا کدامین خواندنی است؟

هر کسی، نوعی از آن را رو کند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۷ - تمثیل

 

بی‌نمازی با یکی از اهل راز

خواست گوید علت ترک نماز

گفت : هر وقتی که کردم قصد آن

آفتی آمد به مالم، ناگهان

و آن دگر گفتش که من کردم نماز

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۸ - فی‌التحقیق

 

ای خوشا نفسی که شد در جستجو

بس تفحص کرد حق را کو به کو

در همه حالات، حق منظور داشت

حق ورا دانست، ناحق را گذاشت

گر چنینی، هر کتابی را بخوان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۹ - فی‌الفطره

 

ای لوای اجتهاد افراشته

روزهٔ هر روز، عادت ساخته

اهل وحدت را به شقوت کرده حکم

بسته‌شان در ربقهٔ صم و بکم

هان، مشو مغرور بر افعال خود

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱۰ - در توحید

 

دست او، طوق گردن جانت

سر برآورده از گریبانت

به تونزدیکتر ز حبل ورید

تو در افتاده در ضلال بعید

چند گردی به گرد هر سر کوی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱۱ - باقی سخن در توحید

 

می‌برد تا به خدمت ذوالمن

کش کشانش، دوشاخه در گردن

دو نهال است رسته از یک بیخ

میوه‌شان نفس و طبع را توبیخ

کرسی «لا» مثلثی است صغیر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱۲ - فی التکلیف والشوق

 

هان، مدان بیگار تکلیفان عام

هان! مدان ضایع رسالات و پیام

باید اول آید از حق نهی و امر

غیر مختص، نه به زید ونه به عمرو

ز استماع آن دو تا بارز شده است

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode