گنجور

 
شیخ بهایی

نان و حلوا چیست، دانی ای پسر؟

قرب شاهان است، زین قرب، الحذر

می‌برد هوش از سر و از دل قرار

الفرار از قرب شاهان، الفرار

فرخ آنکو رخش همت را بتاخت

کام از این حلوا و نان، شیرین نساخت

قرب شاهان، آفت جان تو شد

پایبند راه ایمان تو شد

جرعه‌ای از نهر قرآن نوش کن

آیهٔ «لا ترکنوا» را گوش کن

لذت تخصیص او وقت خطاب

آن کند که ناید از صد خم شراب

هر زمان که شاه گوید: شیخنا!

شیخنا مدهوش گردد، زین ندا

مست و مدهوش از خطاب شه شود

هر دمی در پیش شه، سجده رود

می‌پرستد گوییا او شاه را

هیچ نارد یاد، آن الله را

الله الله، این چه اسلام است و دین

شرک باشد این، به رب‌العالمین

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode