بر عدو پشت نکردن سپر است
تیغ خونریز دلیران جگر است
نشمرد کس هنر امروز به هیچ
در شمار آنکه کنون هست، زر است
خوی خوش با همه کس میسازد
هیزم آتش گل، چوب تر است
سر ما و، ره یاران عزیز
پای این راه، گذشتن ز سر است
نیست کامی که از آن حاصل نیست
بهر ما نخل دعا، شاخ زر است
بی تعلق رود آسان ز جهان
سبکی راحله این سفر است
نام امروز ز مالست بلند
سکه را حکم ز بالای زر است
سرو بستان محبت، آه است
چشمه کوه غمش چشم تر است
تاب نگذاشت دگر در جایی
این چه تاب رخ و تاب کمر است؟
هنری نیست هنرور گشتن
به هنر فخر نکردن هنر است
میبرد گریه کدورت از دل
صافی آینه، از چشم تر است
سخن خصم، تو نشنیده شمار
سپر تیغ زمان، گوش کر است
چه غم از مرگ، چو یاران رفتند؟
نقش پا قافله این سفر است
نفس از حرف لبت گشته چنان
که نی از ناله من، نیشکر است
فکر سامان نکنی در ره عشق
که در این مرحله سر در خطر است
پیش این قدر مدانان، خوبی
گوشوار سخن و گوش کر است
رفعت شاه ز درویشان است
در هما بال فشانی ز پر است
گرچه بس قدر سخن هست، ولی
خامشی واعظ، حرف دگر است!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدایی که ره معرفتش
روز و شب مالک عالم نظر است
در ره او خرد از غول اضلال
با ثبات قدمش در نظر است
چرخ بر درگه او پشت خم است
[...]
هر کجا شاه جهانرا سفر است
فتح بر فتح و ظفر بر ظفر است
ظفر و فتح شهنشاه جهان
از جهان داور پیروزگر است
خسرو مشرق و چین شمس الملک
[...]
ای عماد الدین ای صدر زمان
هر زمان صدری تو را خاک در است
چرخ نعمان دوم خواندت و گفت
نعل یحموم توام تاج سر است
من که آتش سرم و باد کلاه
[...]
آن دهان نیست که تنگ شکر است
وان میان نیست که مویی دگر است
زان تنم شد چو میانت باریک
کز دهان تو دلم تنگتر است
به دهان و به میانت ماند
[...]
گفتمش روی تو جانا قمر است
گفت بالله ز قمر خوبتر است
گفتمش زلف تو آشفته چراست
گفت سرگشتهٔ دور قمر است
گفتمش نوش لبت چیست بگو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.