گفتمش روی تو جانا قمر است
گفت بالله ز قمر خوبتر است
گفتمش زلف تو آشفته چراست
گفت سرگشتهٔ دور قمر است
گفتمش نوش لبت چیست بگو
گفت پالودهٔ قند و شکر است
گفتمش چشم خوشت برد دلم
گفت هشدار که جان در خطر است
گفتمش قد تو سرویست بلند
گفت آن نسبت کوته نظر است
گفتمش از تو که دارد خبری
گفت آن کس که ز خود بی خبر است
گفتمش عمر منی زود مرو
گفت عمرست از آن در گذر است
گفتمش جان به فدای تو کنم
گفت از اینها بر ما مختصر است
گفتمش سید ما بندهٔ تو است
گفت آری به جهان این ثمر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در گفتگویی عاشقانه با معشوق خود، ویژگیهای او را ستایش میکند و سعی دارد او را بهتر بشناسد. معشوق در پاسخ به توصیفها و پرسشهای شاعر، با نگاهی واقعبینانه و کمی جدی به موضوعات پاسخ میدهد، بهطوری که گاهی از زیباییهای خود سخن میگوید و گاهی هم به خطرات عشق و گذر عمر اشاره میکند. در نهایت، معشوق به این نکته تأکید میکند که عشق و وابستگی به او نه تنها زیبا و دلپذیر است بلکه باید با واقعیتهایی که در زندگی وجود دارد، آشنا بود.
هوش مصنوعی: گفتم به او که چهرهات مانند ماه است، او در پاسخ گفت به خدا که از ماه هم زیباتر است.
هوش مصنوعی: به او گفتم چرا موهایت در هم ریخته است؟ او پاسخ داد که به خاطر زیبایی و جذابیت ماه دچار حالت سردرگمی شدهام.
هوش مصنوعی: از او پرسیدم چه چیز مینوشی، گفت که نوش جانم ترکیبی از قند و شکر است.
هوش مصنوعی: به او گفتم چشمان زیبات دل مرا برده است، اما دلم به من میگوید مراقب باش که جانم در خطر است.
هوش مصنوعی: گفتم که قد تو به بلندی سرو است، او در پاسخ گفت که این نظر محدود و کوتاهنگرانهای است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که آیا از تو خبری دارد، او پاسخ داد که تنها کسی که از خود بیخبر است، میتواند از دیگری خبر داشته باشد.
هوش مصنوعی: گفتم که تو دلیل زندگی من هستی، زود نرو، اما او پاسخ داد که زندگی همچون یک لحظه است و زود میگذرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم جانم را فدای تو میکنم، اما او پاسخ داد که این حرفها برای ما کماهمیت است.
هوش مصنوعی: گفتم که آقا، بندهات هستم. او پاسخ داد: بله، در این دنیا، این نتیجه و میوهی کار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به خدایی که ره معرفتش
روز و شب مالک عالم نظر است
در ره او خرد از غول اضلال
با ثبات قدمش در نظر است
چرخ بر درگه او پشت خم است
[...]
هر کجا شاه جهانرا سفر است
فتح بر فتح و ظفر بر ظفر است
ظفر و فتح شهنشاه جهان
از جهان داور پیروزگر است
خسرو مشرق و چین شمس الملک
[...]
ای عماد الدین ای صدر زمان
هر زمان صدری تو را خاک در است
چرخ نعمان دوم خواندت و گفت
نعل یحموم توام تاج سر است
من که آتش سرم و باد کلاه
[...]
آن دهان نیست که تنگ شکر است
وان میان نیست که مویی دگر است
زان تنم شد چو میانت باریک
کز دهان تو دلم تنگتر است
به دهان و به میانت ماند
[...]
قیمت مرد نه از سیم و زر است
قیمت مرد به قدر هنر است
ای بسا بنده که از کسب هنر
قدرش از خواجه بسی بیشتر است
وی بسا خواجه که از بی هنری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.