آن دهان نیست که تنگ شکر است
وان میان نیست که مویی دگر است
زان تنم شد چو میانت باریک
کز دهان تو دلم تنگتر است
به دهان و به میانت ماند
چشم سوزن که به دو رشته در است
هر که مویی ز میان و ز دهانت
خبری باز دهد بیخبر است
از میان تو سخن چون مویی است
وز دهان تو سخن چون شکر است
نه کمر را ز میانت وطنی است
نه سخن را ز دهانت گذر است
میم دیدی که به جای دهن است
موی دیدی که میان کمر است
چه میان چون الفی معدوم است
چه دهان چون صدفی پر گوهر است
چون میان تو سخن گفت فرید
چون دهان تو از آن نامور است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف زیبایی و جذابیت فردی میپردازد که شاعر به او عشق ورزیده است. دهان و میان او نمادهای زیبایی و دلنشینی هستند که شاعر در توصیفشان از شکر و موی استفاده کرده است. او به تنگی دل خود اشاره میکند و میگوید که هر یک از این ویژگیها به نوعی به هم وابستهاند. در نهایت، شاعر میگوید که سخن گفتن از این زیباییها همچون جواهرات باارزش است و فرد مورد نظر او به قدری مشهور و زیباست که کلامش نیز پر از لطافت و جذابیت است.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که آن دهان، برای شیرینی مناسب و تنگ نیست و همچنین آن میان، برای داشتن موهای متفاوت و متفاوت نیست. در واقع، اشاره به این دارد که ویژگیهای مورد نظر در آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بدن من به خاطر تو مثل گلویم تنگ و باریک شده، چون دل من از حرفها و عشق تو بیشتر تنگ میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این دارد که چیزی یا کسی مانند یک سوزن است که در دو رشته قرار دارد. به گونهای که اگر به آن نگاه کنی، میتوانی احساس کنی که در نگاهش نوعی عمق و دقت وجود دارد. در واقع، این تصویر نشاندهندهی ظرافت و توجه خاص در ارتباط با دیگران یا در مواجهه با احساسات و روابط است.
هوش مصنوعی: هر که از میانهی خود یا از دهانش خبری بگوید، در واقع از حقیقت بیخبر است.
هوش مصنوعی: سخنان تو در مقایسه با سخنان دیگران بسیار شیرین و دلنشین است. حرفهایی که تو میزنی ارزش و لطافت ویژهای دارند.
هوش مصنوعی: نه کمر از میانت وطن است و نه سخن از دهانت عبور میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت اندام اشاره دارد. در آن به زینت و جلوه موی سر که در پایین کمر قرار دارد، اشاره شده و نشان میدهد که زیباییهای طبیعی در برخی نقاط بدن وجود دارد و میتواند توجه فرد را جلب کند.
هوش مصنوعی: میان انسانها مانند چیزی ناپیدا است، اما دهان او مانند صدفی پر از گنجینههای باارزش است.
هوش مصنوعی: وقتی فرید با تو سخن میگوید، مانند این است که تو به اندازه او صحبت میکنی، چون صدای تو به اندازه او معروف است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به خدایی که ره معرفتش
روز و شب مالک عالم نظر است
در ره او خرد از غول اضلال
با ثبات قدمش در نظر است
چرخ بر درگه او پشت خم است
[...]
هر کجا شاه جهانرا سفر است
فتح بر فتح و ظفر بر ظفر است
ظفر و فتح شهنشاه جهان
از جهان داور پیروزگر است
خسرو مشرق و چین شمس الملک
[...]
ای عماد الدین ای صدر زمان
هر زمان صدری تو را خاک در است
چرخ نعمان دوم خواندت و گفت
نعل یحموم توام تاج سر است
من که آتش سرم و باد کلاه
[...]
گفتمش روی تو جانا قمر است
گفت بالله ز قمر خوبتر است
گفتمش زلف تو آشفته چراست
گفت سرگشتهٔ دور قمر است
گفتمش نوش لبت چیست بگو
[...]
قیمت مرد نه از سیم و زر است
قیمت مرد به قدر هنر است
ای بسا بنده که از کسب هنر
قدرش از خواجه بسی بیشتر است
وی بسا خواجه که از بی هنری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.