شمارهٔ ۱ - فریاد من: فریاد من همیشه از این ایر کافر است - ایر است و با عذاب است و سنگر است
شمارهٔ ۲ - نازنین یار من: نازنین یار من بمستی دوش - ایر بسیار خورده نوشش باد
شمارهٔ ۳ - بشنو حکایتی ز من: کور و کر و دراز و سطبر است و سرنگون - سرگرد و بن قوی و سیه پوش و احمر است
شمارهٔ ۴ - چون دزدان: کیست آن گرد شکم مردک رو به مانست - دره در روی کشیده بشکم در دره نی
شمارهٔ ۵ - حجام زاده: حجام زاده کودک پیروز شد چنانک - این را کریم بندیم آن را رها کنیم
شمارهٔ ۶ - قویدست در شکار: با دو شکار بست نظامی دل و هوس - فتراک او نه بیند بی صید هیچ کس
شمارهٔ ۷ - حلالزادگی: چنان دو دست ببوسید مانی از تبویق - که پیش بند تو ابلیس بند سست کند
شمارهٔ ۸ - دست تقدیر: چو در انبان عمر وزید نهاد - دست تقدیر گندم و جو من
شمارهٔ ۹ - خر خمخانه: خر خمخانه را جودان بماندست - وگر ماندست جو کو تا بخاید
شمارهٔ ۱۰ - داند که نهاد شاعران چیست: گویند مرا که از نظامی - چون صله نداد باز خوه شعر
شمارهٔ ۱۱ - گدای گداپیشه: گدای گداپیشه زاق و گنگ - که دست تو شل باد و پای تو لنگ
شمارهٔ ۱۲ - بق بق بققو: دوش آن بت من بر فرستی ابلیقی - آمد بر من با دهنی فندقیقی
شمارهٔ ۱۳ - نان و جامه: عمری بخدمت تو بدادم بطبع دل - از خدمتت نگشتم چون زن زایر سیر
شمارهٔ ۱۴ - گیتی چو باغ کرد: صمصامک از هجایم در شهر کاغ کرد - گوئی که ارسکوره . . . هی خورده راغ کرد
شمارهٔ ۱۵ - اشرف ابریشمی: اشرف ابریشمی طریق منی کرد - بر خود باریک تر ز تار بریشم
شمارهٔ ۱۶ - دوش تدبیر کردم: دوش من یا ایر خود تدبیر کردم تا بروز - کاینهمه بدریده های خلقرا چندین بدوز
شمارهٔ ۱۷ - دیوان رشیدالدین: هرکه دیوان رشیدالدین را از پس آن - وصف منهاج نظر میکند از آن طیر است
شمارهٔ ۱۸ - سالار لولیان: سالار لولیان را گفتم برای خرد - از میخ هجو من خر خمخانه را بدرد
شمارهٔ ۱۹ - بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار: ای کل رواسک کند و سرسر خار - دیو با دیدار تو چو لعبت فرخار
شمارهٔ ۲۰ - عمر عاشق: عمر عاشق از آن . . . ون نور دین پرداز - کرد غر آخته بیرون که منم جولاهه
شمارهٔ ۲۱ - یاد داری: یاد داری آنچه با . . . ون تو کردستم - خانه دهقان سید عبد سید بار
شمارهٔ ۲۲ - جامه نیلی: خمخانه را حلال بگفتن بود محال - کان بست ریش لاشه خر بی جل و جوال
شمارهٔ ۲۳ - خر خمخانه: بر درگه شاهنشه صد صاحب بارند - با ثروت قارون همه و قوت قارون
شمارهٔ ۲۴ - شعر دلفروزین: به آزمایش اگر کوزه ای پر آب کنم - صدا ثنای تو آید ز جوف کوزه من