گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶١ - ایضاً قصیده در مدح تاج الدین علی

 

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٢ - قصیده در مدح معزالدین حسین کرت و تهنیت عید

 

عید نو بر خسرو خسرو نشان فرخنده باد

رأی ملک آرای او را شاه انجم بنده باد

خسرو جمشید رتبت سایه یزدان حسین

کآفتاب قدرش از برج شرف تابنده باد

قصر جاه او که کیوان میسزد چوبک زنش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٣ - ایضاً له مدح طغایتمورخان

 

فروغ صبح سعادت جهان منور کرد

نسیم نصرت حق ملک جان معطر کرد

فتاد نیک و بد کار خلق با شاهی

که در امور جهان ایزدش مخیر کرد

شهی که خنجر او کرد در مساکن خصم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - وله قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری

 

گاه آن آمد که بر کف ساقیان ساغر نهند

رخت اندوه دل آزادگان بر در نهند

مجلس عشرت کنند از خرمی همچون بهشت

واندر او ساغر بجای چشمه کوثر نهند

مطربان خوش نوا بنیاد عیش و خرمی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - ایضاً در مدح نظام الدین یحیی کرابی

 

گاه آن آمد که عالم جمله باغستان شود

صحن بستان از خوشی چون روضه رضوان شود

نرگس رعنا زمستی سر نهد بر پای سرو

غنچه را لب از خواص زعفران خندان شود

زلف سنبل را بیفشاند صبا مشاطه وار

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - قصیده در مدح طغایتمورخان

 

مرا خدای اگر عمر جاودان بدهد

بجای هر سر مویم دو صد زبان بدهد

بصد هزار لغت هر زبان سخن گوید

چنانک داد فصاحت گه بیان بدهد

بدان لغات درینمدت ار دلم خواهد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٧ - ایضاً له در تهنیت قدوم ارغونشاه

 

مقدم میمون نوئین جهان فرخنده باد

عمر او درکامرانی تا ابد پاینده باد

خسرو آفاق ارغونشاه کز تأیید حق

همچو شاه اختران بر در هزارش بنده باد

زهره زهرا بیاد بزم چون فردوس او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٨ - قصیده

 

یارب این نکهت عنبر ز کجا می‌آید

گر نه از صحن چمن باد صبا می‌آید

معتدل گشت هوا وز اثرش عالم پیر

خوش‌تر و تازه‌تر از عهد صبیٰ می‌آید

گل به صد غَنج رخ از غنچه برون می‌آرد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٩ - ایضاً له

 

یا رب از من خبری سوی خراسان که برد

قصه درد دل من سوی درمان که برد

سخن ذره که گوید بر خورشید فلک

ناله بلبل شیدا بگلستان که برد

کس ندانم که رساند بر جانان سخنم

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٠ - وله ایضاً در مدح امیر یحیی

 

یکچند بکام دلم ایام زمان داد

تا عاقبتم قبله اقبال نشان داد

المنه لله که مرا درگه پیری

لطف ازلی بار دگر بخت جوان داد

اینست جوانبختی من کین فلک پیر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧١ - قصیده فی مدح پادشاه عالی مقدار تاج الدین علی

 

یارب این خرم نسیم از عالم جان می‌رسد

یا ز بستان ارم یا باغ رضوان می‌رسد

یا دم پیراهن یوسف شده همراه او

از برای نور چشم پیر کنعان می‌رسد

یا مشام جان پاک مصطفی را از یمن

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٢ - قصیده در مدح نظام الدین یحیی

 

آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار

کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار

مدتی بر خویشتن خندید خصمت همچو گل

دست تقدیرش نهاد از خنجرت ناگاه خار

دشمنانرا کار زار از خوبی کردار تست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٣ - قصیده

 

باد بهار میوزد از روی مرغزار

جان تازه میکند نفس باد نو بهار

چون بوی عنبرست بدم خاک بوستان

چون آب صندلست برنگ آب جویبار

گر عکس آسمان نفتادست بر زمین

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۴ - وله

 

بعزم سفر شاه جمشید فر

بر افراخت رایت بخورشید بر

بهر سو که روی آورد رایتش

قوی پشت باد او بفتح و ظفر

شنیدم ز گفتار کار آگهی

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۵ - قصیده در تعریف و تاریخ بنای قصری که نظام الدین یحیی ساخته

 

حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار

کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار

از لطافت هست تا حدی که جفتش در جهان

کس نبیند غیر ازین فیروزه طاق زرنگار

در خوشی آن منزلت دارد که دی مه را در او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۶ - قصیده

 

خرم صباح آنکه او ز اول که بگشاید نظر

بیند همایون طلعت کشور گشای بحر و بر

صاحبقران بیقرین شاه زمان ماه زمین

سلطان نظام ملک و دین فرخ رخ فرخنده فر

آنکو ز عدل بیکران کردست عالمرا چنان

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٧ - قصیده

 

دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار

دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار

منزل اول به پیشم چست پیکی باز جست

آنچنان کش بادگاه سیر بشکافد غبار

در دوم ایوان دبیری بود کافشاندی ز کلک

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٨ - وله ایضاً در مدح و تهنیت قدوم پادشاه

 

دوش وقت صبحدم آمد نسیمی مشکبار

مژده جانپرورم داد از قدوم شهریار

گفت کآمد رایت منصور شاه شرق و غرب

بخت و دولت بر یمین و فتح و نصرت بر یسار

شاه شاهان جهان کو را توان گفتن بحق

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٩ - وله ایضاً قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری

 

دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر

بر در حجره من کرد بصدلطف گذر

حلقه بر در زد و چون باز گشادند درش

اندر آمد ز در و غم ز دلم رفت بدر

دم بر افتاده و سر تا قدمش گرد آلود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٠ - وله ایضاً

 

دوش بادی مشک‌بو آمد به هنگام سحر

گفتم ای خرم نسیم از خلد می‌آیی مگر

کز عبیر تست عطر مجلس اصحاب دل

وز غبار تست نور چشم ارباب نظر

گفت نی کز خلد زینسان خوش نفس نآید نسیم

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
sunny dark_mode