صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید
خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید
شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد
رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید
شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب
بادبان از پرنیان زرنگارش در کشید
نو عروس گلعذار طارم نیلوفری
از حریر زرکش اندر فرق سر معجر کشید
دختران سبز پوش حجله زربفت را
بر مثال مادران در سیمگون چادر کشید
هر زمان صورتگر فکرت بنوک کلک صنع
بر حریر نیل پیکر صورتی دیگر کشید
با خرد گفتم چه حالست اینکه آئین بند لطف
چارطاق آسمانرا در زر و زیور کشید
گفت کاین بهر تفرج همت دارای ملک
دامن رفعت مگر خواهد بر این منظر کشید
همت او چون قدم در عالم مینا نهد
خواهد اندر پای او دیبای زرد زر کشید
باز گفتم کیست بر روی زمین امروز آنک
همت او پا تواند ز آسمان برتر کشید
گفت ملک آرای عالم آنکه رایش خط نسخ
بی قلم بر لوح سیمین مه انور کشید
بحر جود و کان احسان تاج ملک و دین علی
آنکه در مردی و رادی نام چون حیدر کشید
آنک اعدا میکشند از رمح او در روز کین
آنکه شب دیو از مسیر پیلک اختر کشید
غنچه و بید از برای قتل بدخواهان او
آن بطوع طبع پیکان ساخت وین خنجر کشید
زو عدو ور خود بود در حصن هفت او رای چرخ
آن کشد کز دست حیدر مالک خیبر کشید
هر کجا نمرود فعلی میکشد در عهد او
آن خلاقت کز خلیل الله بت آزر کشید
سرکشی ناید ز خصمش ز آنکه چرخ چنبری
گردنش را چون رسن در حلقه چنبر کشید
از طریق خاصیت گشتست حرز ملک و دین
هر رقم کو بر رخ کافور از عنبر کشید
بره را همچون سگ چوپان نگهبان گشت گرگ
عدل او تا خط بطلان ظلم را بر سرکشید
خصمش از بحرین چشم خویشتن غواص وار
تا نثار خاک پای او کند گوهر کشید
سعی باطل کرد آن کز مصر سوی سبزوار
با وجود لفظ شیرینکار او شکر کشید
خسروا منشی گردون استفادت میکند
زین رقم کابن یمین بهر تو در دفتر کشید
گر چه میگوید خرد کاین نیست یکسر بار دل
کو بعالی درگه دارای بحر و بر کشید
لیک باید ز او تحمل کردنت از بهر آنک
رنج ارباب هنر دائم هنر پرور کشید
بر دعا خواهم ثنا را ختم کردن بعد ازین
ز آنکه ابرامم ز حد بگذشت و دور اندرکشید
تا کسی در دار دنیا هرچه کرد از خیر و شر
در سرابستان عقبی بایدش کیفر کشید
در سرا بستان دنیا شاد باش و دوستکام
ز آنکه دشمن رخت هستی زین سرا بر در کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر در وصف زیباییهای صبحگاه و نور تازهای که جهان را میپوشاند، آغاز میشود. شاعر به جزییات مختلف از جمله جنگ و نیکی و بدی، و همچنین ظرافتهای زندگی اشاره میکند. به توصیف فضای جشن و عروسی میپردازد و از دخترانی که با لباسهای زیبا همبستهاند یاد میکند. شاعر در تمنای تحقق عدالت و نیکی در زیر سایهی ستودنی و مردانگی علی (ع) است، به ویژه در برابر دشمنیها و خصومتها. همچنین به تأثیر زمان و تقدیر بر زندگی انسان و نیاز به تحمل و صبر در برابر مشکلات اشاره میکند. در پایان، شاعر به عواقب اعمال انسانها در سرای آخرت تاکید میکند و این زندگی را به سراب تشبیه میکند که باید از آن آگاه بود و در آن، احوال خوشی و دوستی را جستجو کرد.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح روشنی خود را از افق گسترانید، پادشاه ستارهها از سمت باختر به راه افتاد.
هوش مصنوعی: شاه ترک از سمت باختر با شمشیری طلایی حمله کرد و تدبیر مردم هند تحت تأثیر تصمیم او به سمت شرق تغییر کرد.
هوش مصنوعی: روح کشتی به سمت نیل روان شد، مانند ناخدایى که بدون دیدن، بادبان را از پارچهای زرین به بالا میکشد.
هوش مصنوعی: نوعروسی زیبا و جوان با چهرهای شبیه گل، در طارم، با لباس نیلوفری و حریر زری رنگ، به آرامی روسری خود را بر روی سرش قرار داد.
هوش مصنوعی: دختران در لباسهای سبز، مانند مادرانشان، با چادرهایی نقرهای، حجلهای از پارچهی طلایی را پوشاندند.
هوش مصنوعی: هر بار که فکر تو به شکل جدیدی در میآید، هنرمندی با قلمش بر روی پارچهای آبی، تصویری تازه و زیبا خلق میکند.
هوش مصنوعی: با عقل و درایت پرسیدم حال این را که چرا فرمانروایی مهربانی، زیبایی آسمان را با طلا و جواهر آراسته است.
هوش مصنوعی: او گفت که این تلاش برای لذت و خوشی بر دلِ کسی که مقام و مرتبت بلندی دارد، جز این نیست که ممکن است او را به این چشمانداز بکشاند.
هوش مصنوعی: وقتی که او با اراده و تلاش خود به دنیای زیبایی و ظرافت قدم بگذارد، در کنار او، زیبایی و جلوهای از زرد زرین خواهد درخشید.
هوش مصنوعی: باز از خودم پرسیدم که امروز در زمین چه کسی وجود دارد که همت او بتواند از آسمان بالاتر برود.
هوش مصنوعی: آن که فرمانروای جهان است، به گونهای شگفتانگیز، اندیشهاش را به قلمی بینیاز از دست، بر صفحهای نقرهای و درخشان نقش میزند.
هوش مصنوعی: دریای بخشش و کرامت، و احسان مانند تاجی بر سر پادشاهی و دین است، بر کسی که در مردانگی و بخشندگی، نامش همچون حیدر (علی) درخشید.
هوش مصنوعی: آنانکه در روز انتقام، از نیزه او کشته میشوند، همانهایی هستند که دیروز شب، دست شیطان را از مسیر ستاره کوچک دور کردند.
هوش مصنوعی: گل و درخت بید برای مقابله با دشمنان او آماده شدند. چون گل سرشار از زیبایی و بیدترس، به شکل تیر آماده حمله میباشد و اینجا به معنای آماده بودن برای دفاع و مقابله است.
هوش مصنوعی: از دشمن و حتی از خود انسان، در دژ هفت، تدبیر و فکر او میتواند به آزادی و پیروزی منجر شود، زیرا کسی مانند حیدر، مالک خیبر، میتواند از این موانع عبور کند.
هوش مصنوعی: هر جا که نمرود (سلطهگر و متکبر) تغییر و تحولی به وجود میآورد، نشانهای از آن خلاقیتی است که ابراهیم خلیل (پیامبر) در زمانی که در برابر بتپرستی آزر (پدرش) ایستاد، به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: سرکشی و نافرمانی از طرف دشمنی که تحت فشار شرایط سخت قرار گرفته، ممکن نیست؛ زیرا مانند این که چرخ زندگی او را به دور خود میچرخاند و در حلقهای محکم نگه میدارد.
هوش مصنوعی: از طریق ویژگی خاص گشت، حافظت از کشور و دین به هر شکلی که بر روی صورت کافور، عنبر کشیده شده است، به دست میآید.
هوش مصنوعی: برهای که به عنوان نگهبان در کنار چوپان قرار گرفت، به مانند سگی وفادار عمل کرد. حتی وقتی که گرگ، نماد ظلم و ستم، به میدان آمد، عدالت او توانست تمام ظلمها را از بین ببرد و به آن پایان دهد.
هوش مصنوعی: چشم خود را مانند غواص به عمق دریا میفرستم تا از خاک پای او الماسها را بیرون بیاورم.
هوش مصنوعی: تلاش بیهودهای انجام شد، چرا که شخصی که با وجود توانایی و سخن دلنشینش از مصر به سبزوار میرفت، دیگران او را تحسین میکردند.
هوش مصنوعی: شما در این دنیا به نوعی مسئولیتهای خود را مدیریت میکنید و در این مسیر، تصمیمات و حرکتهایتان بر آیندهتان تاثیر میگذارد. این شیوهای که شما پیش میروید، به نوعی نشاندهنده تقدیر و سرنوشت شماست و هر حرکتی که انجام میدهید، به نفع شما ثبت میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه خرد و عقل میگوید که این مشکل بیاهمیت است، اما دل انسان در آخر به سرای بزرگتری که همگان در آن حضور دارند، وابسته است.
هوش مصنوعی: اما باید به خاطر پرورش و تربیت هنر، از زحمات او تحمل کنی.
هوش مصنوعی: من دیگر نمیخواهم دعا و ستایش را ادامه دهم، زیرا درخواستها و نیازهایم از حد و اندازه فراتر رفته و به دوردستها رفتهاند.
هوش مصنوعی: هر فردی در این دنیا هر کار خوبی یا بدی که انجام دهد، در آخرت باید عذاب و پاداش آن را تحمل کند.
هوش مصنوعی: در باغ زندگی شاد باش و با دوستانت باش، زیرا دشمنان تو آمادهاند که تو را از این دنیا بیرون کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید
باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید
کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح
لالهسان در جام یاقونی می احمر کشید
زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او
[...]
هر که در بزم بلا جام توکل در کشید
از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید
نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست
ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید
طالب نام نکو را نیست باکی از بلا
[...]
نیست مو کز فرق ما برگشتهبختان سر کشید
بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید
ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست
آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید
من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است
[...]
تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید
موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید
زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی
عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید
این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
[...]
تا هوای سرمه گشتن ز استخوانم سر کشید
از نگاه تند چشم او بمن خنجر کشید
نیست برتر از تلاش پستی خود پله یی
گر بود انصاف، باید سنگ را با زر کشید
هر سر مویم بدست صد شکست افتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.