ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۶ - تمامی سخن
ای گمره دل ز دست داده
در دام غم بلا فتاده
بس دل که زبون شدهست ازین غم
بس دیده که خون شدهست ازین غم
بیهوده به خون خود چه کوشی
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۷ - با آمدن صبا از نزد معشوق
چون باد شنید این از آن ماه
این قصۀ غمفزای جانکاه
آمد سوی عاشق دلافکار
بگذارد پیام آن جفاکار
زین گونه پیامها چو دادش
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۸ - نامۀ پنجم از زبان عاشق
گو ای بت مهوش دلآرام
یارب که خجسته بادت ایام
رحم آر بر آه دردناکم
زین بیش مکوش در هلاکم
هجران توام هلاک جان است
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۱ - تمامی سخن
دردا که دل از غمت بفرسود
وز وصل تو یک نفس نیاسود
مجنون که ز عشق روی لیلی
با جان و جهان نداشت میلی
پیوسته چو باد بر در و دشت
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۲ - پیغام بردن صبا نزد معشوق
چون باد نسیم نوبهاری
دید آن همه عجز بیقراری
دانست که نیست احتمالش
دل سوخت بران شکسته حالش
آمد سوی آن نگار بدعهد
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۳ - نامۀ ششم از زبان معشوق
کای غمزده ترک این هوس کن
دم درکش و این حدیث بس کن
خورشید جمال من نبیند
جمشید وصال من نبیند
دیدار منت چو نیست روزی
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۶ - تمامی سخن
رخسارم اگر چه دل فروزد
بس خرمن عاشقان بسوزد
چشمم که ندید کس به خوابش
کی دیدی و چون شدی خرابش
لعلم که نیافت کس ازو کام
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۷ - باز آمدن صبا از نزد معشوق
چون دید صبا که آن دلآزار
بگشود در جفا دگر بار
شد دور ز راه دوستداری
بیگانه شد از طریق یاری
بر عادت بیوفایی خویش
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۳۸ - نامۀ هفتم از زبان عاشق
گو ای بت سرکش جفاکیش
زین بیش مدار دورم از خویش
تا کی زبر تو دور باشم
در فرقت تو صبور باشم
گشت از غم عشق طاقتم طاق
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۱ - تمامی سخن
از درد دلم خبر نداری
زان فارغی از فغان و زاری
در عشق تو محرمم نسیم است
غم همدم و نالهام ندیم است
آن دم که بنالم از دل تنگ
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۲ - مثل
یک روز شنیدهام که بلبل
میگفت ز شاخ سرو با گل
کای غره به حسن و شوکت خویش
از نالۀ زار من بیندیش
بر گریۀ من مباش خندان
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۳ - پیغام بردن صبا نزد معشوق
القصه چو این فغان و زاری
بشنید نسیم نوبهاری
دانست که زار و دردمند است
آن دلشده را نه جای پند است
از محنت عشق زار گشته است
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۴ - جواب دادن معشوق
در حال که این حدیث دلسوز
بشنید ز باد آن دلافروز
در وی دم باد صبح اثر کرد
ناز از سر و کین ز دل به در کرد
آمد به طریق مهربانی
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۵ - نامۀ هشتم از زبان معشوق
گو ای شده مست بادۀ عشق
فرهادصفت فتادۀ عشق
خوش باش و مشو ز وصل نومید
در هجر کسی نماند جاوید
اندوه زمانه را بقا نیست
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۸ - تمامی سخن
ای غمزدۀ شکستهخاطر
دلشاد شوی به وصلم آخر
گرچه غم بیکرانه دیدی
جان دادی و کام دل خریدی
اکنون غم جانگداز بگذار
[...]