گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱ - تتبع خواجه

 

چون بیاد لعل او میل می گلگون کنم

ساغر دوران ز خوناب جگر پر خون کنم

از پی دفع خمار مفلسان میکده

گر ندارم وجه می سجاده را مرهون کنم

طرح آبادی به می گر افکنم باشد چنانک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲ - تتبع مخدوم

 

مسلمانان دل آزرده دارم

تنی سیلاب محنت برده دارم

علاج دل مکن جز مرهم وصل

که از نیش فراق آزرده دارم

تنی بی سوز دل از جان خود سیر

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳ - تتبع میر

 

حشمت جم رسد صبوح از کرم الاهیم

جام جهان نماست مهر از می صبحگاهیم

ایکه به می فتاده و غرقه نیم عجب مدان

جسم چو کاه برگ من بین و عذار کاهیم

شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴ - تتبع مخدوم

 

من بیدل که بهر قامت آن سیمتن میرم

گه از رفتار رعنا گه ز اندوه بدن میرم

مگر چین و شکست صفحه عمر و حیاتم شد

که در رنگ قبای او بهر چین و شکن میرم

بهر تیر جفایش سینه خود را سپر سازم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵ - تتبع خواجه

 

من که دُردی‌کش آن مغبچه خمارم

جام جم کهنه سفال در او پندارم

بزم او حلقه جمعیت مخصوصان است

من که مردودم و آشفته نباشد یارم

چو کشم جانب رندان سبوی باده به دوش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶ - تتبع خواجه

 

بر در دیر مغان هرروز خدمت می‌کنم

صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت می‌کنم

پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می

سال‌ها از مستی آن باده عشرت می‌کنم

تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷ - تتبع خواجه

 

در خرابات ار شبی میل قدح کمتر کنم

عذر آن را روزها اندر سر ساغر کنم

خواهم از داغ جفا وز زخم گردون لاله‌وار

خاک و خون بر سر کنم وز خاک و خون سر بر کنم

تا که در آتشگه دیر مغانم شعله‌سان

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸ - تتبع خواجه

 

من که هردم ز فلک صد الم آید پیشم

غیر بیهوشی و مستی چه صلاح اندیشم؟

گر به زنار میان چست کنم عیب مدار

من که در خدمت آن قاتل کافرکیشم

نکند سود مرا کسوت درویشانه

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹ - تتبع خواجه

 

ای شه صف‌شکنان خسرو ناوک‌فکنان

صد شکست از صف مژگان تو بر صف‌شکنان

تلخ‌کام از شکر لعل لبت نوش‌لبان

زهرخند از لب شیرین تو شیرین‌دهنان

از قدت پست شده سایه شمشادقدان

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰ - تتبع خواجه

 

در خرابات مگو کام چه خواهد بودن

در رخ مغبچه و جام چه خواهد بودن

ساقیا جام می آغاز بکن چون کس را

نیست معلوم که انجام چه خواهد بودن

صبحدم جام چو خورشید به دستم ده ازانک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱ - تتبع امیر سهیلی

 

توان دلیر به خورشید آسمان دیدن

ولیک ماه رخش را نمیتوان دیدن

صدش رقیب و هزارش هراس چون دیدم

به دل رسید بلا صد هزار زان دیدن

کند جنون مرا لحظه لحظه در طغیان

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲ - تتبع خواجه

 

بپوشان روی خویش از خرقه پوشان

به رندان باده نوش آنگه بنوشان

در آتشگاه سودای تو سوزند

ریایی دلق خود را خرقه‌پوشان

ردای رهن ما برمی‌فکندند

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳ - تتبع شیخ

 

ز آتش عشق تو چون خاک شود منزل من

علم قبر بود شعله دود دل من

رنگ از خون دل و آب ز پیکان تو یافت

غنچه های غم و محنت که دمد از گل من

تیغ بر غیر زنی تا شوم از غصه هلاک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴ - تتبع مخدوم

 

ساقی حیات بخشد چون باد نوبهاران

چون ابر رخت هستی کش سوی کوهساران

خاطر سخن شنو کن دفتر به می گرو کن

در طور فقر نو کن آئین کامکاران

باد از مسیح دم زد لاله به که علم زد

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵ - تتبع خواجه حسن

 

گرچه بلای خمار کرد فزون حزن من

مغبچه و می ولیک اذهب عن الحزن

هر شکن زلف او جای هزاران دلست

طرفه که آن بند زلف هست شکن بر شکن

شبنم خوی بر گلش بر شفق آمد نجوم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶ - در طور مخدوم

 

من هلاک از هجر و آن مه دلستان دیگران

زنده بودن کی توان ممکن به جان دیگران

حال خود را کی بود خود عرضه دارم زان که هست

اعتمادم بیش بر شرح و بیان دیگران

باشدم صد گونه تهمت وه که رنجورند خلق

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷ - مخترع

 

هست الف گفتیم آن بالا برید از ما سخن

پیش آن بدخوی نتوان گفت الف بالا سخن

یک سخن گوید ز وصلم با هزاران انتظار

گرچه ناید زو در آئین وصال الا سخن

مرده بودم یک سخن گفتی و جانم تازه شد

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸ - تتبع خواجه

 

می بایدت به دیر مغان آی و نوش کن

ایمان فدای مغبچه می فروش کن

دارم سخن به گوش تو پنهان ز مدعی

های ای جوان نصیحت این پیر گوش کن

در خلوت وصال برابر بنوش می

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹ - اختراع

 

تو گشتی کج کلاه جمله شاهان

غلط گفتم که شاه کج کلاهان

چه حسنست اینکه خون هر که ریزی

نهد سر پیش رویت عذرخواهان

چو عشقت دعوی خونم نموده

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰ - تتبع مخدوم

 

رندی که پا برون نهد از دیر سرخوشان

هست از علوشان برهش فرق سرکشان

مجنون وشان وصل کجا زانکه پا نهند

با صد هراس و بیم به کوی پریوشان

خوش آنکه شد ز دنی و عقبی به میکده

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
sunny dark_mode