من هلاک از هجر و آن مه دلستان دیگران
زنده بودن کی توان ممکن به جان دیگران
حال خود را کی بود خود عرضه دارم زان که هست
اعتمادم بیش بر شرح و بیان دیگران
باشدم صد گونه تهمت وه که رنجورند خلق
از زبان خویشتن من از زبان دیگران
آزمون دیگران را تیغ بیدادم زنی
دیگر سوزی ز بهر امتحان دیگران
دیگران مقبول و من مردود کز قسم ازل
محنت آمد زان من عشرت ازان دیگران
دیگران را وصل و من جویای قد و عارضش
عشق سرو و گلم از بوستان دیگران
کام جان یابد ز وصلت دیگران فانی نکوست
گر برون آیی پی قتل از میان دیگران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.