توان دلیر به خورشید آسمان دیدن
ولیک ماه رخش را نمیتوان دیدن
صدش رقیب و هزارش هراس چون دیدم
به دل رسید بلا صد هزار زان دیدن
کند جنون مرا لحظه لحظه در طغیان
رخ پریوش خود را زمان زمان دیدن
مرا ز هجر رخش خارها به دیده به است
هزار بار ز گل های بوستان دیدن
به سوی ابروی اود بنگرم بگوشه چشم
بدان مثال که در گوشه کمان دیدن
چنانکه نقطه موهوم دیدنست محال
به نزد عقل چنان آمد آن دهان دیدن
خیال فوت مکن بهر دیدنش ایدل
بروز دور به خورشید آسمان دیدن
ز عشق خود به غلط افکنم رقیبان را
به چشم ازو ستده سوی این و آن دیدن
ز چشم خویش نهان ساز غیر او فانی
که روی یار ز اغیار به نهان دیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و سازگاری بین دل و عقل میپردازد. شاعر از دیدن چهره معشوق و تأثیر آن بر خود صحبت میکند و میگوید که حتی با وجود رقبای بسیار و ترسهای فراوان، عشق و آرزوی دیدن معشوق او را دیوانه کرده است. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که نگاه به او شبیه به دیدن خورشید در آسمان است، با این حال، درک برخی از زیباییهای او برای عقل و ذهن امکانپذیر نیست. شاعر همچنین بیان میکند که باید برای دیدن معشوق از دیگران چشمپوشی کرد و او را در دل و جان خود نگه دارد. در نهایت، شعر بینظیر و احساسی درباره عشق، هجران و زیباییهای معشوق است.
هوش مصنوعی: شجاعت و قدرت افراد مانند تابش خورشید در آسمان نمایان است، اما زیبایی و جذابیت چهرهی رخش به راحتی قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: وقتی چندین رقیب و هزاران نگرانی را دیدم، به قلبم رسید که مشکلاتی زیاد از همین دیدن به سراغم خواهد آمد.
هوش مصنوعی: جنون من هر لحظه با زیبایی چهرهات در نوسان است و هر بار که تو را میبینم، احساسی تازه به من دست میدهد.
هوش مصنوعی: من را از دوری چهرهات خارها به چشم میاندازد، که هزار بار بیشتر از دیدن گلهای باغ ناراحتکننده است.
هوش مصنوعی: به ابروی او نگاه میکنم، به گونهای که مانند نگاه کردن به زاویه کمان است.
هوش مصنوعی: به گونهای که دیدن نقطهای خیالی برای عقل غیرممکن است، دیدن آن دهان نیز چنین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: نگران از دست دادن لحظه دیدن او نباش، زیرا در روزهای دور مانند خورشید در آسمان میدرخشد و همیشه قابل مشاهده خواهد بود.
هوش مصنوعی: از عشق خود به اشتباه، رقیبان را فریب میزنم و با چشمانی که از او پر شده، به این سو و آن سو نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: چشم خود را از دیدن دیگران جز او بپوشان، زیرا دیدن چهرهی محبوب در خفا از سوی دیگران، زایل و بیارزش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر بخواهمش آن روی دلستان دیدن
به هیچ روی نخواهم به گلستان دیدن
چه روی او نگرم، جان دهم که حیف بود
چنان جمالی وانگه به رایگان دیدن
رخش بدیدم و شد سرخ چشم من پیشش
[...]
ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن
خجسته تر که مه نو بر آسمان دیدن
به شب مهی و به روز آفتاب چهره مپوش
که جز به روی تو مشکل بود جهان دیدن
خوش است دل به ملاقات رهروان درت
[...]
خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن
ولی گرانی سر کی بر آن توان دیدن
مرا ز تیغ تو بر استخوان بود زخمی
که همچو پسته توان مغز استخوان دیدن
ز تیر غمزه که تاب آرد ای کمان ابرو
[...]
نصیب ماست زیان بر سر زیان دیدن
گلی نچیدن و دیدار باغبان دیدن
غبار کوی تنزل بدیده تا نگشتی
نمی توانی مسند بر آستان دیدن
خدا نصیب کند دیده ایکه بتوانی
[...]
خوش است چاشنی سود در زیان دیدن
رخ بهار در آیینه خزان دیدن
چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت
شکسته رنگی گل را نمیتوان دیدن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.