گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در هجاء یاقوتی جولاهه

 

یاقوتی جولاهه بمرد و دو پسر ماند

یک مامجه برماند و دگر مامجه برماند

با . . . ن چو مغاک پدران مامجه پذرفت

تا مامجه بر ریش چو غرواش پدر ماند

زان پیرک جولاهه بت خاره بدباب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در وصف حال خویش

 

از قصه دوشینه من تا که خداوند

آگاه شود می‌بسرایم سخنی چند

دوشینه مرا انده آن نامده فرزند

بربست به صد بند و فرو داشت به صد بند

تا صبح به من خیل خیالات فرستاد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - بدو گفتم

 

در راه مرادی صنمی در گذر آمد

رفتار چنان ماه مرا در نظر آمد

شوخی شکری سروقدی قحبککی چست

کز حسن ز خورشید بسی خوبتر آمد

در پیش وی استادم و راهش بگرفتم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطایبه

 

ای تازه تر از ترب و سفاناج ببربر

پرورده ترا غوری و غرچه بذکر بر

بر نیم بروت تو هر آنکه که بخندم

یک شهر بخندند بر آن نیم دگر بر

در خرزه چون سنگ دو پاره زده ای چنگ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در هجو جوانی و مدح احمد سمسار

 

ای آخته بالای پری چهره عیار

دیوانه کافی پسر دختر سالار

ای گشته پری پیش رخ خوب تو چون دیو

ای دست بدیوار و بدانکار چو دیوار

تا زلف نگونسار سیاه تو بدیدیم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در هجو داماد ناصر بزاز

 

برگوی بداماد خود ای ناصر بزاز

تا مست شد از . . . ن نکند عربده آغاز

از وجه غزی و تتری سست رکونی

بر مردم کسبه نشود طاعن و غماز

تا کو بیان جمع نگردند دگر بار

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲ - ایام چو تو دلبر طناز نیابد

 

رخ تازه چو تو هیچ دگر تاز نیابد

تا گم نشوی زانکه کست ساز نیابد

آغاز مکن ناز و بهر جا که خرانند

در شو، که کس انجام چو آغاز نیابد

آواز درافکن بخریداران، وین گوی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۸ - پسر عبد

 

ای مرز تو اندر خور . . . ر پسر عبد

در مرز تو بینم خور . . . ر پسر عبد

علاک در مرز تو چون دید، همانگاه

دانست که از در . . . ر پسر عبد

یک ره ز در صدق نگویی که چه گویی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۹ - آن شب که مرا بود می وصل به کف بر

 

امروز منم . . . ر و خدو کرده به کف بر

چونان زده‌ام جلق، چو چخماق نجف بر

تا آب منی از سر نیمور برون جست

چونانکه جهد گربه به موش از پس رف بر

چون اشتر لوکست گروگانم ولیکن

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹ - ای شادی روزی که برآری پسرا ریش

 

زنهار به هش باش که ناری پسرا ریش

تا نفکندت در غم و زاری پسرا ریش

کار کبش موی یگانه کن از آن پیش

کانبوه فرود آید و کاری پسرا ریش

بر گرد زنخدان تو، ناکشته بروید

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴ - هرچند که از عشق تو در کوی ملامیم

 

هرچند که گنگیم و کلوکیم و لکامیم

تن داده و دل بسته آن دول غلامیم

دو درم بدهان کرده خریدار سه بوسیم

شمشیر بکف کرده طلبکار نیامیم

اندر طلب تاز ازین کوی بدان کوی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم

بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

ممدوح نمایند بسی بار خدایان

زین تنگ دلان؟ اینک درایان

همچون رده مور نگرشان از حرص

وز تنگی دست این گره شعر سرایان

خورد را ز ره مدحت منحول مغرور

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۳ - سالار بک

 

سالار بک ای از در احسنت و زه زه

ای خسرو احسان ترا لشکر انبه

زوار شده خسرو احسان ترا خیل

دست تو وزیر است قوی همت و بشکه

اجرائی کز دست سخای تو رهی راست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۱۲ - بق بق بققو

 

دوش آن بت من بر فرستی ابلیقی

آمد بر من با دهنی فندقیقی

شوخ شغبی شیوه گری شهره نگاری

کز نور رخش برده فلک رونقیقی

گفتم که کجا بودی ای یار دلارام

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۲۳ - خر خمخانه

 

بر درگه شاهنشه صد صاحب بارند

با ثروت قارون همه و قوت قارن

از سر خر خمخانه کسی چونکه نگفست

خوب از چه قبل گوید دهقان مکارن

سردست بسی گر که بنوبت گه خاقان

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
sunny dark_mode