شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰
توحید و موحد و موحد
این جمله طلب کنش را حمد
یک فاعل و فعل او یکی هم
گه نیک نماید و گهی بد
خمخانه و جام و ساقی ما
[...]
شمس مغربی » ترجیعات » شمارهٔ ۲
ای گشته بجسم و جان مقید
برخیزد و زهردو شود مجرّد
وی مانده ز جنت حقایق
دور از پی جنت مخلد
در دوزخی و بهشت خواهی
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - ابا نمودن پدر لیلی از پیوند دادن وی با مجنون
هر چند کش از نسب پدر تو
لیک از پدری رهش بدر بود
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
بیخ املیش کنده می شد
صد ره می مرد و زنده می شود
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - خبر وفات شوهر لیلی به مجنون رسیدن و گریستن وی از آن خبر و سبب پرسیدن قاصد از آن گریه
آن کز غم جان سرشک نگشاد
سنگی باشد نه آدمیزد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
نوبت چو به آن رمیده افتاده
از پوست به دوست دیده بگشاد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
خواند»انالله راجعون «
از نوک مژه سرشک خون راند
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹
وحدت چو احد نمود واحد
مشهود چو بودعین شاهد
چون لیس کمثله شنیدی
یعنی که نبود ذات زائد
ذرات به آفتاب پیدا است
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
هر دم زجهان عشق سنگی
بر شیشه ی نام و ننگم آید
چون اندیشم زهستی ی تو
از هستی خویش ننگم آید
شادم که داد وعده به فردای محشرم
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت اول
نقص کرم است آن که قدرش
در حوصله ی امید گنجد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
ما خانه خراب گشتگان را
در دل غم خانمان نگنجد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
ای خواجه تو مرد خود فروشی
رخت تو در این دکان نگنجد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
یا دوست گزین کمال یا جان
در خانه دو میهمان نگنجد
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
گشتند چو جانیان مرتد
غارتگر ملت محمّد
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۶۴ - این مکتوب به فاضل خان گروسی نوشته شده است
الا یا صبا نجدمتی هجت من نجد
لقدزادنی مسراک و جدا علی وجد
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۸ - کمال خجندی نَوَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ
ما خانه خراب کردگان را
در دل غمِ خانمان نگنجد