گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح فخرالملک

 

یا ساقی الصبوح که پیک صبا رسید

در دور دولت آی که نوبت بما رسید

خورشید را طلوع شد از معجر کلیم

گر همدم مسیح نسیم صبا رسید

صبح دوم که زنده کند مرده را بدم

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح شمس الملک

 

خیز ای کشیده حسن تو بر آفتاب خط

کامد پدید بر مهت از مشک ناب خط

گوئی به پشت گرمی تاب و رخت کشید

گردون ز تار زلف تو بر آفتاب خط

لعلت ز بهر نرگس خونخوار، تا نوشت

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح علاء الدوله ابوالفتح

 

تا داد چشم مست ترا روزگار تیغ

بی او نکرد بر سر موئی قرار تیغ

در خون روزگار شد اکنون و در خور است

تا مست را دگر ندهد روزگار تیغ

وصل تو گلبنی است بر او بی قیاس خار

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح فخرالملک

 

در سلک نظم گوهر نظم خدایگان

لطف حیات دارد و خاصیت روان

گوئی نشانه ایست سخنگوی جانور

هر لفظ بر حروفش و هر نکته در میان

ترکیب لفظ و رقت معنیش نزد عقل

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵

 

والا عمید دولت و دین ای که بر سپهر

در بندگیِّ خانه ی تو تیر می رود

بی رونق است کارم و در خدمتت بشرح

نزدیک هفته ایست که تقریر می رود

چون می رود ز خدمت تو کار اهل فضل

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱

 

ای خانه و ضمیر تو خورشید و تیر ملک

ای در نظام دور جهان دستگیر ملک

هم قدر تو شکوه ملوک و صدور دهر

هم صدر تو پناه صغیر و کبیر ملک

در فیض مکرمت قلمت تا شکیب داد

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۷

 

کید حسود اگر به مثل کوه آهنست

بگدازد از مهابت چین جبین من

ور خبث جهل پرور او سحر سامریست

عاجز شود ز معجز رای رزین من

ثعبان سحر خبث اعادیست کلک نظم

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

رای مرا چو شیفته روی خویش کرد

روی دلم ز روی کرم سوی خویش کرد

چندین هزار بار مرا مست هر دو کون

زلفش ببوئی از سر هر موی خویش کرد

گاهم کمند لطف ز گیسوی وصل ساخت

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

مقصود ترک اول سالک نجات بود

گنج نجات زیر طلسم ثبات بود

چون قوت ثبات و حیات و نجات یافت

بازش بذروه ی درجات التفات بود

حاصل شدش ز سلوت خلوت خلوص قلب

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

تا کی زنی ز مشک سیه بر زره گره

تا چند ماهرا کشی اندر خم زره

ماهی، باختیار، چو ماهی زره مپوش

روباز کن ز حلقه مشکین زره گره

گردم زند ز زلف تو اندر بر بتان

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱

 

هر کاو ندید روضهٔ فردوس بر زمین

گو بر نگاه خسرو صاحب قران ببین

هم نزهت بهشت بعفو خدایگان

با صحن دلشگای روان پرورش قرین

هم رفعت سپهر، بتائید شهریار

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح فخرالملک

 

صبح است در ده ای پسر ماه چهره می

برخیز و آفتاب ببین در صفای وی

بنمای رخ که طیره ی مهر است ای غلام

پیش آر، می که وقت صبوحست ای صبی

دل در پیاله بند که از حضرت صبوح

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح ضیاء الدین علی

 

ز آیینه ی سپهر چو شد رنگ منجلی

خورشید را طلوع ده ای ترک قنقلی

بزدای دل، ز رنگ زمانه که روزگار

بس شام را سیه کند و صبح صیقلی

بازم رهان که بر دلم انده موکّلست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - قصیده در ملک فخرالملک

 

چون کبک شسته لب بشراب مروقی

کبکی از آن بطوق معنبر مطوقی

در بزم خوبتر ز تذر و ملوّنی

و اندر مصاف چیره تر از بازار ازرقی

بر آفتاب، طنز کنی و مسلّمی

[...]

امامی هروی
 
 
sunny dark_mode