گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۸

 

قد سکر القوم و نام الندیم

نشرب بالوحده نحن اذن

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۸

 

مفتعلن مفتعلن مفتعل

فعلللن فعلللن فعللن

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۶

 

ای دلِ درمانده به حبس وطن

لافِ سرا پرده‌ی بالا مزن

ما و منِ توست حُجُب در میان

این حُجُباتِ من و ما برفکن

ورنی در قطعِ‌طریقِ کمال

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - محض به سخن شناسان حق خورده گیری را قایل است:

 

آن که شنا سندهٔ این گوهر ست

گر همه نفرین کندم در خورست

وان که به تقلید نشست اندرین

نشنوم، ار خود کندم آفرین !

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - (شرح حال پسری کیقبا دهلی):

 

نیست جز ین در شب و روزش سخن

کین منم اسکندر دارا شکن

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - جواب پسر

 

پخته‌ای آخر ! دم خامان مزن

من زتو زادم! نه تو زادی زمن

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»

 

طرفه نباتی مکه چو شد در دهن

خونش چو حیوان بدر آید ز تن

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - له ایضا - (کانچه دل اندر طلبش می‌شتافت - در پس این پرده نهان بود، یافت)

 

نفس ترا شد نفس گور کن

زنده شوی، گر بکنی گور تن

ای شده نومید چنین، بر کجاست

یاس تو و باغ پر از یاسمن

یا خبری از لب او باز گوی

[...]

اوحدی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۹

 

ای ز حیای گوهر پاک تو

غرق عرق زاده بحر عدن

دولت طفل تو که خواهد دمد

تا ابدش بوی لبان از دهن

روز نخستین که ز مادر بزاد

[...]

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۶

 

ای بت سنگین دل سیمین بدن

مه رخ شکّرلب شیرین دهن

نیست چو روی تو رخ آفتاب

نیست به بالای تو سرو چمن

پیش دهان شکرینت دگر

[...]

جهان ملک خاتون
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » ملحقات » مسمط

 

جامه‌دران غنچهٔ خونین‌کفن

در غم تیمار حسین و حسن

امیر شاهی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۵ - نامه پنجم

 

باز چو مسکین بشنید این سخن

نال برآورد تو عیبش مکن

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۵ - نامه پنجم

 

لیک ترا نیک نیاید، مکن

از من دلسوخته بشنو سخن

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲۵ - نامه هشتم

 

دست در آغوش به یار کهن

صوفی اگر ناله کند گو مکن

صوفی محمد هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode