ابشر ثم ابشر یا مؤتمن
اقترب الوصل و افنی المحن
فاجتمعوا نقضی ما فاتنا
من سکر یلقبام الفتن
قد قدم الساقی نعم السقا
قد قرب المنزل نعم الوطن
کار تو این است که دل پروری
پرورش آمد همه کار چمن
خلدک الله لنا ساقیا
انت لنا البر ولی المنن
نحن عطاش سندی فاسقنا
من سکر یقطع راس الحزن
ینشئنا صفوته نشأه
طیبه السر ملیح العلن
ترک کن این گفت و همیباش جفت
و اغتنم الفرض و خل السنن
فاغتنم السکر و زمزم لنا
تن تنتن تن تنتن تن تنن
قد ظهر الصبح و خل الحرس
قد وضع الحرب فخل المحن
طیبنا الراح و نعم المطیب
و اختلط الشهد لنا باللبن
نطمع فی الزاید فازدد لنا
فاسق و اسرف سرفا مشبعا
سن لنا سنتک المرتضی
رن لنا رنه ظبی الاغن
نخ هنا جمله بعراننا
لیس علی الارض کهذا العطن
من هو لا یغبط هذ السقا
من هو لا یعبد هذ الوثن
ما لرسالات هوی منتهی
فاقنع بالاوجز یا ممتحن
قد سکر القوم و نام الندیم
نشرب بالوحده نحن اذن
مفتعلن مفتعلن مفتعل
فعلللن فعلللن فعللن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.